18 سالی بود روضه ی در محل برگزار نمی شد که خانم کربلایی کنار سماور خانه ننشسته باشد و چایی را در سماور گل قرمزی دم نکرده باشد. اهالی محل قبل از محرم و صفر می آمدند از خانم کربلایی قول می گرفتند تا روزی که روضه برگزار می شود بیاید و چایی های خوشرنگ و یک دست روضه را بریزد توی استکان های کمر باریک و بدهد دست روضه نشینان. بعدها که خودش صاحبخانه شد تصمیم گرفت تا زنده است در خانه اش روضه امام حسین بگیرد. یک روز همه ی خانواده را جمع کرد و از کوچک و بزرگ رضایت گرفت و خانه را حسینیه کرد. حالا 17 سالی است علاوه بر محرم و صفر هر پنج شنبه هم، در حسینه را باز می کند تا اهالی محل بیایند و زیارت عاشورا بخوانند و برای مصیبت کربلا اشک بریزند. خانم کربلایی چند سالی است که در اثر بیماری بینایی خود را از دست داده و سماور و چایی روضه را سپرده به دست دخترانش و خودش در کنار در می نشیند و به مهمان ها خوش آمد می گوید. تنها دلخوشی و وصیت او این است که تا زنده است در خانه اش روضه بگیرد.