خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
مروری کوتاه بر چند فیلم کوتاه/ سه فیلم نامزد سیمرغ جشنواره فجر هستند
فیلم های کوتاه آغاز ورود کارگردانان جوان به عرصه حرفه ای سینما هستند اما به دلیل بستر مناسبی که دارند خلاق تر و جسورتر از سینمای بدنه به موضوعات می پردازند و از جذابیت بالایی برخوردارند.
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری موج، سی و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران دو شب پیش در حالی به پایان رسید که در این دوره جشنواره حدود ۵ هزار فیلم کوتاه از ایران و جهان به جشنواره رسید و مورد ارزیابی قرار گرفت. در این میان، تعداد ۶۹ فیلم در بخش رقابتی داستانی جشنواره در دوره سی و هفتم حضور داشتند. در ادامه به مدد یادداشت های کوتاهی از آزاده فضلی عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی بر چند فیلم داستانی این دوره را مرور می کنیم که برخی از آنها به سی و نهمین جشنواره ملی فجر هم راه پیدا کرده و در میان پنج نامزد دریافت سیمرغ این دوره یعنی شاهد، وضعیت اورشانسی، گوشت سفید، جلد و ناهید هم هستند.
در عین حال سه فیلم کوتاه شاهد، وضعیت اورژانسی و پارک دوبل که مورد اقبال مخاطبان جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز قرار گرفته است، هر سه دارای کاراکتر کودک هستند؛ کودکانی که در مسیر داستان و شکلگیری درام تاثیرگذار و از این جهت مورد توجه هستند.
شاهد/ علی عسگری
شاهد روایت موقعیتی ناخواسته و دلهرهآور برای شخصیت اصلی داستان است، موقعیتی که ممکن است برای هر انسانی به گونههای مختلف پیش آید و این همان نقطهای در زندگی میشود که انسانیت را از دیگر موقعیتها متمایز میکند و رسالت فیلم کوتاه، خلق چنین موقعیتهایی با روایت ساده است که بتواند تاثیر عمیقی بر مخاطب بگذارد.
نمای آغازی و پایانی این فیلم بسیار هوشمندانه چیده شده که در سینما بر آن تاکید میشود و در شاهد، نمونه بارزی از برکتینگ حسابشده را شاهدید که از نمای داخلی و گنگ برای معرفی شاهد استفاده میکند (نمای آغاز فیلم) و از نمای بیرونی و مشخص برای پایان بهره میگیرد (نمای پایانی). دکوپاژ کارگردان به صورتی است که حرکت دوربین و قابها، بر اساس موقعیت داستان پیش میرود و برای مثال در نقطه اوج داستان، دوربین روی دست میشود تا موقعیت دلهره را به مخاطب انتقال دهد.
نکته دیگر اینکه فیلمساز برای خلق موقعیت و درام برای فیلمش دستش باز است و اساسا هر اتفاقی که در فیلم رخ میدهد قرار نیست بر اساس منطق باشد و گاهی فراموشی و هر اتفاق دیگری که به شکلگیری داستان کمک کند، دستمایه فیلمساز میشود.
پارک دوبل/ دریا آذری
علیرغم اینکه موافق پرداختن به موضوعاتی اینچنین نیستم اما کارِ کارگردان در پنهان کردن نکته فیلم، در جهت شکلگیری داستان خوب است و موقعیت پیچیده شخصیت اصلی داستان را به خوبی برای مخاطب قابل لمس میکند که به واسطه آن، نقطه اوج ملموس و بجایی خلق می شود.
وضعیت اورژانسی/ مریم اسمیخوانی
داستان تاثیرگذار وضعیت اورژانسی از سر و شکل استانداردی برخوردار است همچنان که آغاز، میانه، نقطه اوج و پایانش به درستی نمایش داده میشود. کودک داستان وضعیت اورژانسی نسبت به کودکان «شاهد» و «پارک دوبل» در موقعیتی حساستر قرار دارد چراکه جای خودِ کودکیاش تصمیم نمیگیرد بلکه به مثابه بزرگسالان نقشه میکشد و تصمیمگیری میکند تا موقعیت مطلوبش ایجاد شود. بازی پخته کودک فیلم در کنار سعید چنگیزیان بازیگر توانمند سینما و تئاتر بسیار دلنشین و حرفهای بود و در خلق موقعیت بسیار تاثیرگذار؛ که قطعا توانایی فیلمساز در بازی گرفتن از کودک را میرساند.
شیوع/ میثم مرادی
این فیلم به اعتقاد نگارنده باید در بخش تجربی حضور میداشت چراکه این فیلم بیشتر از اینکه در زمره فیلم های داستانی قرار بگیرد، تجربهگرایانه بود. در این دوره جشنواره تعدادی از فیلمهای بخش تجربی بودند که خط روایی با غلظت بیشتری از شیوع داشتند و شاید اگر این فیلم در بخش تجربی میبود، نامش در میان نامزدهای بخش تجربی دیده میشد. دکوپاژ، فضاسازی، صداگذاری و طراحی صدا، موسیقی و استفاده از نماهایی تجربهگرا از رگههای اکسپریمنتال فیلم بود. این فیلم کانسپت ترس، اسارت و تنهایی انسان جامعه امروز را توامان داشت و البته انتقاد پررنگی به حاکمان و بعضا حاکمان مستبد زمانه که انسان را با جعبه جادویی که در حال تسخیر کل زمین است (تلویزیون و اینترنت)، به اسیری درآوردند.
ترس خود را جابجا میکند/ ایمان صالحی
«جابجایی» کلیدواژهای است که مخاطب از ابتدا به آن فکر میکند اما در واقعیت انتظار چنین جابجایی کمتر وجود دارد و از این منظر، به جذابیت داستان میافزاید. یکی از داستانهای عجیب را در این فیلم شاهد خواهید بود. در این فیلم زمان و مکان دقیق مطرح نیست اما نوع قابهای فیلمساز تاملبرانگیز است و اتفاقا در خدمت روایت داستان است. استفاده از قاب مربع و سپیا، به بیزمانی داستان کمک کرده است.
بیچاره/ امیراحمد قزوینی و محمد کریمپور
فیلمسازها در این فیلم کوتاه ۱۵ دقیقهای به موضوعی انسانی بر بستر کالت میپردازند - در اینجا کالت، تعزیه امام حسین است و به صورت ویژه، چالش داستان برای شخصیت امامخوان به وجود میآید اما آیا این موضوع چقدر برای مخاطب غیرایرانی قابل لمس است، نمیدانم البته در خلال فیلم پرفورمنسی از خیر و شّر نیز به نمایش در میآید که شاید برای ملموس شدن موضوع به کار آید- در هر حال، چالشی که کاراکتر اصلی فیلم با آن مواجه و از پسش بر میآید، به خوبی نمایش داده میشود. در این فیلم، تابلوی «عرش بر زمین افتاد» از حسن روحالامین هم در پسزمینه نمایش داده میشود و فیلم پایان میپذیرد.
گوشت تلخ/ فرید حاجی
از نظر روانشناختی، آدمهای گوشت تلخ، منفینگر و بدبین هستند، برای دیگران اهمیتی قائل نیستند، کینه و نفرت را در خود پرورش میدهند و نقزن هستند و کنترل کمتری روی زندگی خود دارند. نمای اول فیلم، متمرکز بر گوشتهای قرمزی است که توسط کارگرانی در حال آمادهسازی برای تهیه غذا هستند و آشپز چاق و گوشتالو، عبوس یا گوشتتلخ در حال نظاره گوشتهاست کسی که بعد مشخص میشود معتاد به مصرف گوشت است و اتفاقا به دزدی هم دست میزند.
فیلمساز درصدد نمایش آدم گوشتتلخی را داشت که تلخیِ گوشت اصلا برایش مهم نبود و به نظر من در این مهم موفق بود. همچنین نمای اول و پایانی یا برکتینگ این فیلم، یکی از نقاط قوت آن بود.
اسب سفید بالدار/ مهیار ماندگار
از مهیار ماندگار ، قبلا فیلم کوتاه «آسمان آبی، زمین پاک» را دیده بودم که در بستر فرم، فضایی فانتزی داشت که انتقادی اجتماعی را در قالبی غیرجدی بیان میکرد.
اسب سفید بالدار اما درامی قویتر از فیلم قبلی ماندگار دارد و به نوعی، رئالیسم جادویی است. داستان فیلم، داستان عشقی قدیمی است که بیزمان و بیمکان روایت میشود. پایان تلخ فیلم هم که در اکثر فیلمهای کوتاه سینمای ایران رواج دارد، به فیلم میآمد. تلفیق زمان حال و گذشته فیلم را دوست داشتم که با کاتهای دقیق و دکوپاژی بینقص صورت گرفته بود و حرکت دوربین با توجه به حس کاراکتر متغیر بود و دوربین روی دست هم بجا استفاده شده بود.
سایکو/ مصطفی داوطلب
یکی از جذابیتهای فیلم کوتاه دیدن این است که با سوژههایی روبرو میشوید که برایتان تازگی دارد و در نهایت بهترین نتیجه را از داستانی مینیمال دریافت میکنید. سایکو یکی از جذابترین فیلمهای کوتاهی بود که دیدم و این جذابیت به داستان و اجرای کارگردان آن بر میگردد؛ به جز دو مورد، داستان درست روایت میشود و در موقعیتی مناسب، مخاطب با نقطه اوج روبرو میشود و در پایان نیز مخاطب با گرهای جدید مواجه. تیتراژ این فیلم هم خیلی جذاب و متفاوت از دیگر فیلم های جشنواره بود.
یونس/ سیامک سلیمانی
توانایی سیامک سلیمانی در نمایش قابهای زیبا به ویژه نمایش قابها و نماهایی متفاوت از شمال ایران و دریا ستودنی است؛ فیلمبرداری زیرآب که توسط دلاور دوستانیان مستندساز هم به این نکات مثبت اضافه کنید. فضاسازی خواب و رویای کاراکتر اصلی، پرداختن به دغدغه محیطزیستی و همچنین جسارت در پرداختن به موضوع ارتباطات انسانی (رابطه پدر روحانی با پسر معتاد و خلافکارش) از نکات خوب فیلم بود.
ارسال نظر