محمدرضا سنگری در گفتگو با خبرگزار ی موج:
سه عنصر هویت بخش ایرانی که در شاهنامه وجود دارد/باید حماسه آفرینان جامعه را به مردم بشناسانیم
عضو شورای سیاستگذاری جایزه داستان حماسی از اهمیت حماسه و حماسه سرایی در جامعه و لزوم توجه به افراد بزرگ امروز کشور و معرفی آنها سخن گفت.
محمدرضا سنگری نویسنده و پژوهشگر در باب مسئله حماسه و حماسهسرایی که بخشی از فرهنگ، ادبیات و تاریخ فارسیزبانان به حساب میآید و به حق سازهای هویتبخش برای ما است، به خبرنگار خبرگزاری موج گفت:هیچ گاه انسان فارغ از الگو نبوده است یعنی همیشه انسانها در پی الگو بودهاند. کودکان ونوجوانان نسلهای پیشین عکس هنرمندان و ورزشکاران را در اتاق خودشان نصب میکردند. این قشر، امروز عکس هنرمندان و ورزشکاران را روی گوشی خود دارند و این نشان میدهد که انسان الگوگرا است و به زبان قرآن دنبال «اسوه» است. اسوه یعنی که به او تأسی کند و خود را براساس او بسازد. در حقیقت انسان همیشه برای مهندسی شخصیت خودش نیازمند چهرههایی است تا از آنها استفاده کند.
او افزود: نسل ما دریافتند که الگوها یا چهرههایی که میتوانند پیش رو قرار بگیرند، باید تلفیقی از هنر و ورزش داشته باشند. در اینجا است که آرنولد خلق میشود. این شخصیت زیبا اندام و هنرمند است.
نیاز به الگو یک نیاز اساسی زندگی است
این پژوهشگر بیان کرد: گذشتگان ما خیلی خوب دریافتند که نیاز به وجود الگو برای زندگی، یک نیاز اساسی است. بر همین اساس فردوسی حکیم میشود. فردوسی واژه حکیم را به معنی «بهدان» به کار برده است. بهدان یعنی کسی که خوب میداند. چنین شخصی به خوبی میداند که نیاز انسان چیست و در جهت پاسخگویی به نیاز سرشتین انسان حرکت میکند.
ویژگی های یک انسان حماسی
سنگری ادامه داد: انسانی که در حماسه خلق میشود، چند ویژگی دارد. این انسان قدرتمند است و توانایی فوقالعادهای دارد. همانطور که میدانید انسان در پی این است که تواناییهای خودش را عرضه کند و قدرتش را نشان بدهد. این قدرتگرایی در سرشت انسان است.
او گفت: ویژگی دومی که معمولا در پهلوانان و شخصیتهای حماسی دیده میشود، خرد ورزی است. این شخصیتها اصل خرد را در کنار شجاعت خودشان دارند. به زبان دیگر یک ۳گانه یگانه در وجود پهلوانان و شخصیتهای حماسی هست. در وجود این افراد میتوان جود(بخشش)، شجاعت و هنرنماییها را دید.
این نویسنده خاطرنشان کرد: دقیقی توسی در یکی از اشعار خود میگوید «به دو چیز گیرند مر مملکت را .....یکی پرنیانی دگر زعفرانی» او در پایان این شعر به ویژگیهای ۳گانه شخصیتهای حماسی اشاره میکند و چنین میگوید «خرد باید آنجا و جود و شجاعت».
عضو شورای سیاستگذاری جایزه داستان حماسی در ادامه اظهار داشت: فردوسی نیز در حماسه خودش به وجود خصوصیت جود یا بخشش در قالب شخصیتهای حماسی اشاره کرده است. او فریدون را چنین توصیف میکند«فِرِیدونِ فَرُخ فِرِشته نَبود.....زِ مُشک و زِ عَنبَر سِرِشته نَبود....به داد و دَهِش یافت این نیکویی......تو داد و دَهِش کُن،فِرِیدون تویی».این شاعر میگوید اگر قرار باشد من به یک انسان والا و بایسته تبدیل شوم،باید ویژگیهای خاصی داشته باشم.
تعامل استان و حماسه
سنگری بیان کرد: آنچه که حماسه را در طول تاریخ جاری میکند،بافت و ساخت روایی آن است. شما همه حماسهها را که بررسی کنید، متوجه میشوید که آنها ساختار روایی دارند و انسان داستان را دوست دارد.
رییس اندیشکده ادبیات پایداری ادامه داد: فردوسی خیلی خوب دریافت که باید فرهنگ گذشته را احیا کند. او چیز جدیدی خلق نکرده اما حماسههایی را که در گذشته خلق شدهاند،هنرمندانه مطرح کرده است. او میگوید من چیزی نیفزودم و اگر کوچکترین چیزی میفزودم، روان من در آذر «آتش»بود. فردوسی میگوید من داستانهای حماسی را از دیگران گرفتم. اما کاری کرد که فردوسی شد. به قول دکتر شریعتی همچنان که فردوسی شاهنامه را ساخته است، شاهنامه هم فردوسی را ساخته؛ یعنی تعاملی بین این ۲برقرار بوده است.
این پژوهشگر افزود: واقعا من شاهنامه را عنصر هویتبخش شجاعت، خرد ورزی و بخشش ایرانی میدانم و ما همیشه به این ۳ویژگی نیاز داریم.مگر میشود جامعهای را تصور کرد که درگیر نباشد، جامعهها درگیری دارند و تا قیام قیامت این مسائل خواهند بود. جهان ما، جهان درگیری است و به قول فردوسی آزمندیهای انسانی، این جنگافروزیها را در پی دارد.
او افزود: ما برای پیوند با دیگران نیازمند جود و بخشش هستیم. من باید از وقتم ببخشم و گاهی حتی آبرویم را ببخشم تا بتوانم با دیگران تعامل برقرار کنم.نمونههای این نوع بخشش در شاهنامه وجود دارد.مطرح کردن «ننگ و نام» در شاهنامه به همین معنی است.
در کنار شاهنامه باید به حماسه های دیگر هم توجه کرد
این پژوهشگر تأکید کرد:جامعه همیشه به خرد ورزی نیاز دارد. در اینجا باید بگویم اگرچه فردوسی ویژگیهای ۳گانه هویتساز را در حماسهاش جای داده است اما ما نیازمند هستیم که دیگر حماسهها را هم ببینیم.تاریخ ما حماسههای فراوانی با وجوه دینی و پهلوانی دارد و شاید ما با برخی از آنها آشنا نباشیم.
سنگری گفت: سرزمین خراسان زادگاه عمده حماسههای دینی چون خاوراننامه است است.
او ادامه داد: ما امروزه هم دائم انسانهای بزرگ را در کنار خودمان میبینیم .کودکی که خودش را به آتش میزند تا جان دیگران را نجات دهد، یک حماسه آفرین به حساب میآید. معلمی که برای نجات دانشآموزانش میسوزد و زخمهای مداومش به شهادتش میانجامد، حماسهآفرین دیگری است. جامعه پر از نمونههایی از مادران، همسران، مردان و کودکان فداکار است. این افراد را باید به جامعه شناساند یعنی حماسه چیزی نیست که تمام شده باشد. حماسه دائم در حال زایش است و ما باید این زادنهای مداوم را بیابیم و مطرح کنیم.
ارسال نظر