تکنوازی کمانچه با اجرای حسام اینانلو آغازگر این همایش بود و در ادامه بهرام پروین گنابادی به عنوان سخنران اصلی پشت تریبون رفت و دقایقی درخصوص تصوف و عرفان سخن گفت. وی بیان کرد: وقتی درباره تصوف و عرفان سخن میگوییم منظورمان عرفان تا زمان جامی یعنی پس از مولانا است. عرفان فارسی در این دوره در اوج خود و به بهترین شکل ممکن بوده است. در واقع تصوف و عرفان معادل یکدیگر هستند و بعد از مولانا هیچ نمونه زیبایی از عرفان تجربی نداریم.
خالق «از توس تا یوش» ادامه داد: قرار است امشب درباره موسیقی و عرفان عطار صحبت کنیم. این موضوع که موسیقی در عرفان ما چه جایگاهی دارد و چرا به آن اهمیت میدهند، مورد بحثامشب ماست. زمانی که نهضتی با عنوان عرفان به وجود آمد پیشنهادی اساسی داشت. اینکه اگر میخواهید انسان شوید باید دلتان را پاک کنید. بعد از پاک کردن دل همه چیز درست میشود. دل را نیز دو چیز صاف میکند یکی زیبایی را دیدن و دیگری زیبایی را شنیدن.
وی در ادامه منظور از عشق الهی را که در متون ادبیات فارسی بسیار به آن اشاره شده است، تبیین کرد و گفت: این فقط یک تمثیل است. فقط دلتان را صاف کنید، ببینید و بشنوید. سماع که در متون عرفانی به آن اشاره شده است به معنی شنیدن است. برای سماع سه مرحله در متون قائل هستند. بشنوید، به وجد بیایید و بچرخید. در کتب صوفیه نیز مطالب متعددی برای اثبات شنیدن موسیقی نوشتهاند.
مدرس زبان و ادبیات فارسی اضافه کرد: در همه کتابهای عرفانی فصلی با عنوان سماع وجود دارد که در آن با بحثکلامی و با استناد به آیات قرآن و احادیثثابت میکنند نوع خاصی از موسیقی هست که حرام نیست. در آن کتابها به دو نوع موسیقی اشاره میشود، یکی لاهی و دیگری الهی. منظور از موسیقی لاهی همان موسیقیهای مربوط به عیش و عشرت است، که مردود است و موسیقی الهی همان است که روح را تصفیه میکند. نباید مفسده باشد و دیگر اینکه اشعاری که برآن موسیقی سوار میشود باید حکمت انگیز باشد.
وی در ادامه موسیقی را در تمام اجسام جهان ساری و جاری دانست و نسبت به نظر صوفی در این باره گفت: صوفی معتقد است که وقتی تمام مراحل سیر و سلوک را طی کنید، یک چیزی به نام وقت بدست میآید و چیزی که برشما وارد میشود حال است. حال در واقع واردی غیبی است که در لحظه وقت به دست میآید. ابن الوقت بودن صوفی نیز بسیار مثبت است. تمام کوشش عرفا بر این است که در آن لحظه حال بهشان دست بدهد.
گنابادی به دستیابی وقت و حال وارد شدن بر عارف اشاره و بر از خود بی خودشدن صوفی تاکید کرد و افزود: صوفی وقتی چیز زیبایی میبیند یک لحظه از خود بی خود میشود. با شنیدن موسیقی هم از خود بی خود میشود. همانطور که صوفیه میگویند باید آن خود را از بین ببرید و در طول ۴۰-۵۰ سال آرام آرام لحظههایی را تجربه کنید تا یاد بگیرید از خود بی خود شوید. منِ منفی را از بین ببرید و خودخواهی را کنار بگذارید.
ارسال نظر