تنها راه نجات ما، کتاب خواندن است
شهره احدیت نویسنده رمان «زمان زوال» در نشست نقد و بررسی این اثر، کتاب و کتاب خواندن را آخرین راه نجات باقی مانده برای بشر امروز عنوان کرد.
به گزارش سارا کنعانی خبرنگار خبرگزاری موج، نشست نقد و بررسی رمان «زمان زوال» نوشته شهره احدیت با حضور نویسنده و چند منتقد و علاقمندان به حوزه ادبیات داستانی عصر دیروز در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در این مراسم ویدا رهبر، مصطفی علیزاده و علیرضا موحد رحیمی به بررسی اثر تازه احدیت پرداختند، ضمن اینکه نویسندگانی همچون نازنین جودت و رامبد خانلری نیز در این جلسه حضور داشتند.
چالش بین سنت و مدرنیته، مضمون اصلی رمانویدا رهبر ریتم روایت «زمان زوال» را به سبب رفت و
برگشتهایی که در آن وجود دارد، کند ارزیابی کرد و گفت: طولانی بودن برخی از روایتهای فرعی داستان و کوتاهی برخی دیگر، چشمگیر است و همین موضوع ریتم را بر هم ریخته است. نویسنده با به کار بردن خاطرههای راوی، یک رخداد را به طور کامل بررسی نمیکند و با گریز به خاطرات گوناگون، باعثکنجکاوی خواننده میشود، زیرا تعلیق را به وجود میآورد، در عین حال که ریتم روایت، کند شده است. رهبر، شیوه متفاوت روایت برای هر سه راوی رمان را یک امتیاز مثبت برای این کتاب به حساب آورد و گفت: هر یک از شخصیتهای زری، اطلس و همچنین سوم شخص محدود به ذهن اطلس، وابسته به نوع نگاهی که به وقایع
دارند، از ادبیات خاص خودشان استفاده میکنند و همین تفاوت باعثعدم خستگی خواننده میشود؛ برای مثال، کاراکتر زری، از واژههایی امروزی استفاده میکند و در مقابل، کاراکتر اطلس، با نوعی بیخبری درباره تکنولوژیهای روز و وقایع مدرن، صحبت میکند. این نویسنده و منتقد مضمون اصلی کتاب را چالش بین سنت و مدرنیته عنوان کرد؛ چیزی که با استفاده از چند شخصیت اصلی زن داستان، بازنمایی میشود. کاراکتر «مامان وزیره» اسیر نوعی بورژوآزی تاریخ گذشته است و این طرز تفکر را حتی پس از مرگ خودش هم برای بازماندگانش باقی میگذارد. او تربیت فرزندان خود را بر اساس نوعی کنارهگیری از
اجتماع شکل میدهد. به گفته رهبر، تقابل سنت و مدرنیته در این کتاب تنها روایت میشود و نویسنده درصدد نشان دادن هیچ جدالی در میان آنها نبوده است.
بورژوازی تاریخ گذشته، عامل سرخوردگی اشرافزادگان ورشکستهعلیرضا موحد رحیمی نیز صحبتهای خود را با تکیه بر مفهوم زوال که در عنوان کتاب استفاده شده است، شروع کرد و این سوالات را مطرح کرد: زوال در این متن چگونه رخ میدهد و چطور روابط بین افراد را مخدوش میکند؟ در این کتاب، مامان وزیره به عنوان بزرگ خاندان، حتی بعد از مرگ هم سیطره خود را بر خانواده حفظ کرده و نوه او به عنوان عزیزترین بازماندهاش بر سر هر نقطه حساس
و حتی بیاهمیت زندگی روح او را حاضر و زنده مییابد. موحد، بازگشت به خویشتن را دغدغه اصلی کاراکترهای داستان معرفی کرد و گفت همه آنان هویت خود را به عنوان چیزی که در گذشته تثبیت شده و تغییرناپذیر است شناختهاند و در مقابل، تصویری که از خود امروزشان میبینند، تصویر گذشته آنان را مخدوش میکند. در حقیقت این کاراکترها در ایدئولوژی موروثی خودشان محبوس هستند. مامان وزیره، در برابر هر موضوع و سوژهای یک تعریف ارائه کرده و اطلس نیز خود را ملزم به پذیرش آن تعریف میداند. رابطه مامان وزیره با واقعیت یک رابطه خیالی است و همین موضوع باعثدور باطل او وهر کسی که تفکرش را
قبول دارد میشود.
طنازی ذاتی خانم نویسنده!مصطفی علیزاده نیز پیرو صحبتهای موحد رحیمی، تأکید کرد که کاراکتر اطلس به عنوان نمایندهای از نسل جوان امروز از تغییر و هماهنگ شدن با شرایط روز ناگزیر است و در ادامه میبینیم که ایمیل زدن را یاد میگیرد و از گوشی آیفون سوغاتیاش استفاده میکند. ایرادی که این نویسنده و منتقد ادبیات داستانی بر کار احدیت وارد کرد، نحوه شخصیت پردازی کاراکتر آقاجان بود که نسبت به دیگر شخصیتها ضعیف انجام شده بود و گویا نویسنده تنها با گنجاندن
اشعار مولانا در حرفهای او خواسته شخصیت عارف مسلک او را نشان دهد اما این ایده کافی نبوده است. علیزاده تعدد واژهها برای خطاب کردن کاراکتر عمه سودی را به عنوان یک ایراد عنوان کرد و گفت: وقتی راوی یک شخص ثابت است چرا باید از الفاظ متعدد برای صدا زدن یک شخصیت استفاده کند؟ این مورد تنها موردی بود که شهره احدیت را به سخن وا داشت. او با لحنی طنزآمیز تقصیر را به گردن دخترش انداخت و گفت: من دختری دارم که گاهی مرا «مامان جونم» صدا میزند و گاه، «شهره». گاهی هم با عصبانیت میگوید احد! بنابراین تعدد واژهها برای صدا زدن یک شخص واحد، در ناخودآگاه من وجود دارد.
تنهایی،
داستان تکراری آدمها امروزویدا رهبر در پایان، رمان «زمان زوال» را مثل بسیاری از رمانهای ایرانی، داستان تنهایی آدمها توصیف کرد و گفت «تنها بودن» درون مایه قوی همه داستانهای ایرانی است. شهره احدیت نیز در پایان مراسم گفت: تنها راه نجات ما خواندن است، کتاب بخوانیم. از این نویسنده پیش از این «سیامو» و «گورچین» نیز منتشر شده است. کتاب «زمان زوال» داستان شخصیتی به نام اطلس است که اداره یک هتل سنتی را در یک شهر تاریخی بر عهده دارد. این هتل، میراثاو از مادربزرگش است، کسی که بعد از فوت پدر و ازدواج مادرش با عمویش و مهاجرت آنان از ایران، سرپرستی او را بر عهده
داشته است.
ارسال نظر