English

از پالت تا فروش؛ موانع راه اقتصاد هنر در ایران

در اولین جلسه از نشست اقتصاد هنر(از پالت تا فروش)، احمدرضا دالوند به عوامل مانع بر راه اقتصاد هنر در ایران اشاره کرد و گفت: اعتقاد دارم اگر کسی هنرمند و استاد کار باشد می‌تواند آن مافیایی که بر سر راه اقتصاد هنر وجود دارد، در نوردد. برای اینکه تجهیز بشویم و بتوانیم نقاشی خوب بکشیم اول باید انرژی درونی خود را تقویت کنیم. هنرمند خوش شانس و بدشانس نداریم. هنرمند یا موفق است و یا ناموفق.

به گزارش خبرگزاری موج، نشست اقتصاد هنر (از پالت تا فروش) عصر دیروز سه‌شنبه ۱۹ مردادماه با حضور احمدرضا دالوند گرافیست و منتقد هنری به همراه هنرمندان و سایر علاقه‌مندان به این حوزه در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد. احمدرضا دالوند در ابتدای این نشست از پوستری که برای این نشست مهیا شده بود انتقاد کرد و گفت: واژه «اقتصاد هنر» در این پوستر تخریب شده، برش خورده و نقطه‌ها کج شده اما هیچ استدلالی برای تخریب حروف وجود ندارد. تخریب حروف از موضوعاتی بود که در آمریکا و درباره بعضی از تشکیلات تولید موسیقی باب شد. اما این اتفاقی که در اینجا افتاده فقط یک تقلید است و بر اساس یک مسیر منطقی پیش نرفته است. یعنی دلیلی ندارد «اقتصاد هنر» این‌طور تخریب شود. تایپ باید وسیله برای انتقال مفهوم درون کلمه باشد. مثلاً «هیس» را طوری می‌نویسند که حس را منتقل کند. پالت هم که روی پوستر قرار گرفته به اشتباه تعداد زیادی سوراخ دارد که نتوانسته مفهوم درستی را القا کند. دالوند در خلال صحبت‌هایش به دیدار خود با سهراب سپهری اشاره کرد و گفت: سپهری به دلایل متعددی بعد از انقلاب بود که مشهور شد. او شکننده و لطیف بود. من سه ماه قبل از مرگش او را دیدم. او یک انسان بود و و بسیار ساکت و خودمانی بود. این منتقد هنری تعدادی از عوامل مقدماتی قبل از توجه به اقتصاد هنر را که در ایران دچار مشکل است، معرفی کرد و گفت: معیوب بودن چرخه هنرمند، گالری دار، منتقد و بازار از اولین موانع بر سر اقتصاد هنر در ایران است. در حالی که در غرب در زیرساخت اقتصاد هنر ابتدا همین چرخه را درست کردند. اتفاق حراج تهران توسط سمیع آذر در این راستا هم یک واقعیت تجاری است که ارزش تجاری آن بالاتر از هنری است. آثار هم به گونه‌ای هستند که وقتی کسی می‌بیند دلش بخواهد بخرد. سمیع آذر به درستی گفته که تنها یک بازار در این زمینه درست کرده است. موانع بر سر راه اقتصاد هنر در ایران نبودن رابطه بین گالری و موزه در ایران را دالوند از موانع دیگر بر سر راه اقتصاد هنر برشمرد و گفت: من مقاله‌ای دارم با عنوان «گالری دالان موزه است و اما موزه چیست» در واقع در آن نقدی بر رابطه بین گالری و موزه کرده‌ام که رابطه‌ای بین این دو نیست. از مشکلات دیگری که بر سر راه اقتصاد هنری وجود دارد موازی کاری است. مثلاً پیش می‌آید که موزه هنرهای معاصر که ۲۲ پایتخت جهان این موزه را دارند و جزو زیباترین موزه‌هاست، آثاری که در تعریف معاصر نمی‌گنجد را به نمایش می‌گذارد. یا موزه هنرهای دینی امام علی و گالری نیاوران هم به همین ترتیب. این نقاش و نویسنده با بیان اینکه در ایران چیزی به عنوان اقتصاد هنر وجود ندارد بلکه تنها یک کسب و کار است، گفت: در دهه ۶۰ هم فروش آثار هنری به صورت خانگی و در خانه هنرمند رخ می‌داد و افرادی که عاشق کار بودند آن را می‌خریدند. اما در دهه ۸۰ کار را برای ترقی و فروش در آینده می‌خرند. وی افزود: اقتصاد هنر یک نوع مبادله صلح آمیز بین‌المللی است که این در نوع مثبت آن و شکل خیلی لطیف آن است. نوعی هم هست که مافیای سیاه و پول شویی است. دالوند در ادامه صحبت‌های خود به موضوع Exotic در آثار هنری ایرانی اشاره کرد و توضیح داد: Exotic یعنی جلوه گری هنر ملی برای جلب رضایت دیگران. جریان سقاخانه که در ایران رخ داد واکنشی بود علیه مدرنیسم وارداتی که طی آن تقلید از غرب محکوم شد. این جریان سقاخانه یک نوع اگزوتیک به صورت ناخودآگاه بود که توانسته مخاطبان بسیاری را به خود جلب کند. ایراد کار سمیع آذر در حراج تهران انتخاب عمدی هنر اگزوتیک بود تا خارجی بخرد. حتی کار به جایی رسیده است که برخی از گالری دارها از هنرمند می‌خواهند تا هنرش را به صورتی جلوه گری کند که اگزوتیک باشد. اما این هنر ایران را از محتوا، شخصیت و تاریخش جدا می‌کند. وی در ادامه به تفاوت بین «اقتصاد هنر» و «اقتصاد هنری» اشاره کرد و افزود: قبل از اقتصاد هنر باید به اقتصاد هنری توجه کرد. اقتصاد هنری همان تذهیب و تشییع و نگارگری، سفال و کتابت است که آن را کاشان و یزد و اصفهان طی سال‌ها نگه داشته‌اند، اقتصادی که خلاق است همین اقتصاد است که در ایران به خوبی جا نیفتاده است. طراح برگزیده کتاب سال گرافیک اروپا گفت: در این چند جلسه نشست می‌خواهم بگویم که چه باید کرد تا هنرمند کاری را که دلش می‌خواهد بکشد و به فروش هم برسد. در واقع عوامل قبل از اقتصاد هنر تا فراهم سازی و آماده سازی آن را بر می شمرم. من اعتقاد دارم اگر کسی هنرمند و استاد کار باشد می‌تواند مافیایی که بر سر راه اقتصاد هنر وجود دارد را در نوردد. برای اینکه تجهیز بشویم و بتوانیم نقاشی خوب بکشیم اول باید انرژی درونی خود را تقویت کنیم. هنرمند خوش شانس و بدشانس نداریم. هنرمند یا موفق است و یا ناموفق. کسی که وارد هنر می‌شود، هر روز باید خودش را از اول بسازد. وی گفت: اقتصاد هنر مقوله‌ای بی رحم است. عده‌ای زمانی مورد توجه هستند و زمانی نه. اما کسانی مانند کمال‌الملک هستند که هیچ وقت تمام نمی‌شوند. او رنج استادکاری را طی کرده است. مافیا در مقابل تکنیک برتر یک هنرمند کاری نمی‌تواند کند. اثر هنری باید مانند یک قطعه جواهر باشد که دیدن مکرر خسته‌ات نکند. برای اینکه بتوان یک نقاشی زیبا بر روی یک بوم به تصویر کشید، اول باید خود را ساخت و بوم سفید خود را پاک کرد. جلسه بعدی اقتصاد هنر با حضور احمدرضا دالوند روز یکشنبه ۳۱ مردادماه ساعت ۱۶ در فرهنگسرای اندیشه برگزار می‌شود.
آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه