دردهای فرهنگ و هنر هرمزگان با پیشینهی فرهنگی این خطه قابل حل است
وحدت رویه هنری نقطه عزیمت فرهنگ هرمزگان است
فرهنگ مفهومی بسیط و گستره است و با پیوست هنر کامل میشود، گرچه هنر در زبان کهن پارسی مفهومی دیگر داشت. اما امروزه مفهوم فرهنگ و هنر در کنار هم میآیند.
، حسین کریمی مسئول انجمن تئاتر هرمزگان در یادداشتی نوشت:
هنرهای نمایشی، موسیقی، تجسمی، نقاشی، آواز و حتی رسانهنگاری جلوههای از این موضوع است که در زیر شاخهی فرهنگ طبقهبندی میشوند و به عبارتی دیگر فرهنگساز محسوب میشوند.
جامعهی که هنر و فرهنگ آن در محاق باشد، جامعهای بی روح و نشاط و گرفته است که توان بازسازی خود را در رخوتهای اجتماعی و تبعات اقتصادی حاصل از برخی ناکارایی را ندارد، پس پردازش به مقولهی فرهنگ و هنر از واجبترین مقولات پیشروی مسئولان و مدیران یک اجتماع است.
هنر نشاط آفرین است
هنر یا آنچه که امروزه صنعت سرگرمی نامیده میشود، از آنجایی که سبب سرگرمی اقشار اجتماعی میشود و بخش مهمی از اوقات فراغت آنها را پوشش میدهد، میتواند سبب دلمشغولی تودهها و دوری آنها از افکار مسموم و لطافت اجتماعی شود.
مهاتما گاندی روح بزرگ هندوستان با جملهای قصار این مفهوم را اینگونه به تصویر میکشد: سرگرمی یا فانتزی در قالب هنر، ملتی را میتواند نجات دهد و علاوه بر فرهنگسازی سبب تحقق آرمانهای اجتماعی و منویات راستکارانهی دولتها میشود. و دولتی در آینده موفق است که به مقولهی هنر در چارچوب فرهنگسازی توجه ویژهای داشته باشد.
هنر در قالب فرهنگ هدفهای متعالی جوامع را تبیین میکند
بسیاری از مفاهیم والای انسانی را در قالب هنرهای مستظرفه به قول قُدما میتوان تبیین کرد، به بیان دیگر این هنر است که صیقل و جلا دهندهی روح آدمی است و مفاهیم انسانی خردگرایانه را میتوان از طریق هنر و فرهنگسازی به انسانها انتقال داد و جامعهای بهنجار و عاری از خشونت یا با ضریب کمتری از ناهنجاری روانی و اجتماعی داشت و از بسیاری معضلات با روح هنر جلو آن را گرفت.
هنر خود به خودی عامل دوری از خشونت است
امروزه اشکال خشونت در قالبهای دست اندازی به اموال دیگری، اختلاس، فحشا، بزههای اجتماعی، مشروبات الکلی، افیون، دراگ و ... که پیامدهایش افسردگی، زندان و کارهای خلاف هنجارهای اجتماعی است با تعلیم هنر و ساختن هنرمند میتوان از بزههای منسوب به آن کاست و آدمها را در بستری مناسب راهنمایی کرد.
ذات هنر دوری از خشونت است، پس هنر از ابزارهای مهم اجتماعی برای پرهیز از جامعهای خشن است.
هرمزگان با بهرهوری از تمدنی ۷۰۰ ساله که بزرگترین تمدن دریایی حوزهی غرب آسیا به اعتراف "*گاسپار دا کروز* " میسیون و سیاح پرتغالی با آن جملهی قصارش بوده است و اگر جهان را به صورت انگشتری فرض کنیم نگین آن هرموز است.
این سرزمین با تلون فرهنگی منبعث از قرار گرفتن در چهارراهی کهن و در میدانی مگنیتی شامل تمدنهای پارسی، عربی، آفریقایی، هندی و اروپایی توانسته است، با مراودات اقتصادی، بازرگانی، تساهل و تسامح حاصل از دارالامان بودن اقتصادی به دارالامان فرهنگی نیز تبدیل شود.
حال که دولتمردان کشور به دلایل شرایط آب و هوایی و ذخیرهی ناکافی آب شیرین در فلات ایران و تداوم خشکسالی تصمیم به تغییر پایتخت و کوچ جمعیت ساکن در فلات ایران دادهاند، این هرمزگان است که با هاضمهی فرهنگی متلون و فراخش از موسیقی، هنرهای نمایشی، فرهنگ اساطیریاش و... میتواند نقش سازندهای را در این حیطه و بستر بازی کند.
هماکنون نیاز به یک بازآفرینی فرهنگی در هرمزگان به عنوان مرکز ثقل جنوب شرقی ایران و مهمترین شهر این ناحیه به لحاظ امکانات میرود.
از دید راقم این سطور؛ سیاست و رویهی واحد فرهنگی از سوی دستگاههای تصمیمگیر مهمترین عنصر در بازآفرینی فرهنگی است. جذب گردشگر بدون رخدادهای فرهنگی که ارزآور و در مقیاسی درون کشوری سبب رونق کسب و کارهای محلی شود، ممکن نیست مگر با معرفی و پرزنت قابلیتهای محلی از گذشتهی تاریخی، سبک زندگی، امکان تفریحی، ایجاد هتلها تا شناساندن هنرهای این منطقه، به مردم دیگر مناطق ایران امکانش کم است.
پس روال و شیوهی ادارهی فرهنگ باید یک متولی واحد و با پشتوانه داشته باشد، تا دیگرانی که کارشان کارشنکی است نتوانند در کار فرهنگ و هنر این سامان دخالت داشته باشند و این میسر نیست بجز با نوشتن دستورهای فرهنگی به دستگاههایی که تکلیفشان با مقولهی فرهنگ و هنر مشخص باشد و تعریف دیگری از این موضوع نداشته باشند.
اینکه راههای فرهنگی نبشته شده در موازین قانونی باشد و کسی نتواند بر آن ایرادی بگیرد، واجب امروزین در حیطهی فرهنگ و هنر است که لازمهی پیشرفت و ترقی این سامان را در سر بپروارنیم.
رسانه دیگر شکل پردازش به مقوله فرهنگ و هنر است، از شعر و داستان گرفته تا ساختن فیلم و تئاتر و اجرای موسیقی، امروز شکل رسانه در قالب رخدادها تعریف میشود حال اینکه با وجود شبکههای اجتماعی عمر خبر کمتر از سه دقیقه است و پس از آن اخبار سوخت شده است و همه شنیده اند!
تاویل و تفسیر خبر یا آنچه بد از خبر گفته میشود، مقولهای است که کمتر به آن پرداخته میشود، بسیار از خبرهای حوزهی اجتماعی بجز ملال و رخوت و ناامیدی از سوی برخی از رسانهها، القا کنندهی چیزی نیستند و این بر میگردد به این موضوع که تحلیلگر خبری منصف در این استان وجود ندارد و بسیاری از فعالان رسانهای به جایی که منتقد منصف و طرفدار مردم باشد به طیف باجبگیران و گروههای منفعت طلب تعلق دارند و می طلبد عالیترین مقام اجرایی کشور در استان، ایادی آنها را بدون چشم پوشی و وابستگی به نهادهای قدرت از سد راه بر دارد.
چشم بسیاری از اهالی فرهنگ، به ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان است، بکارگیری مدیران لایق با تفیذ اختیارات خاص، کامل و حمایت از آنها میتواند شعلهی امیدواری را در دل فرهنگوران و هنروران استان روشن کند و آنها را به نقطهی عزیمتی شگرف رهنمود کند.
ارسال نظر