یادداشت:
صفات الله جمالی؛ موسس اولین مدرسه مدرن در اسدآباد
میرزا صفاتالله جمالى ، متخلص به «صفا» در سال ۱۲۷۱ خورشیدی در اسدآباد پای به عرصه گیتی نهاد. پدرش لطفالله خان جمالی متخلص به «محزون» خواهرزادهى سید جمالالدین اسدآبادى بود که به شغل مستوفی گری اشتغال داشت و دستی در شعر و ادب نیز داشت و موسس اولین مدرسه مدرن در اسدآباد بود.
به گزارش خبرگزاری موج همدان، کرمی، تاریخ پژوه در نوشتاری از موسس اولین مدرسه مدرن در اسدآباد می گوید: میرزا صفاتالله جمالى ، متخلص به «صفا» در سال ۱۲۷۱ خورشیدی در اسدآباد پای به عرصه گیتی نهاد. پدرش لطفالله خان جمالی متخلص به «محزون» خواهرزادهى سید جمالالدین اسدآبادى بود که به شغل مستوفی گری اشتغال داشت و دستی در شعر و ادب نیز داشت.
وی پس از فراگیرى خواندن و نوشتن در مکتب، علوم مقدماتى را در اسدآباد نزد حاج سید هادى روحالقدس(پسر عمه سید جمال الدین اسدآبادی) و در همدان نزد محسن فقیه اسدآبادى فراگرفت و همچنین برای ادامه تحصیل و کسب علم از محضر حاج سید محمود لاری به کرمانشاه نیز سفر نمود. صفاتالله جمالى از آن پس در دستگاه محمدحسنخان افشار به خدمت پرداخت و مدت ده سال در قریهى حسامآباد واقع در چهارده کیلومترى بخش اسدآباد خدمت کرد. چون طرز رفتار و سلوک مستبدانهى مالکین با طبقه کشاورزان غیر عادلانه و خودسرانه بود نتوانست تحمل کند و ناگزیر ترک خدمت کرد.
در سال ۱۳۰۴ به استخدام فرهنگ درآمد و مدت سى سال در اسدآباد و همدان با سمت آموزگارى و بازرسى آموزشگاهها به خدمت پرداخت و در مهر ماه سال ۱۳۳۶ بازنشسته شد. «صفا» یکی از چهره های معروف مطبوعات در قرن اخیر می باشد و سالها با عشق و علاقه زاید الوصفی به شناسایی فرهنگ و بسط و توسعه آن خدمت کرده است.
اشعار و مقالات او با اندیشه های ژرف و بینش عمیق اجتماعی و درک سیاسی تهیه شده ، مبین احساسات میهنی پاک و بی آلایش اوست که در دورههاى مختلف مجله «ارمغان» به سردبیری وحید دستگردی به چاپ مىرسیده است.
صفا در دوران انقلاب مشروطیت با روزنامه های «بیستون»، «کوکب غرب»، «حیات جاوید»، «توفیق» و «نسیم شمال» همکاری نزدیک داشته و اشعار و مقالات دلچسب وی زینت بخش صفحات این جراید بوده است.
یکی از خدمات شایان و قابل تقدیر مرحوم صفا در زادگاهش اسدآباد تاسیس نخستین مدرسه به سبک مدرن (غیر مکتبخانه ای) در سال ۱۳۰۴ می باشد که به یاد سیدجمال الدین اسدآبادی، مدرسه«جمالیه» نامگذاری شده بود. این مدرسه چهار کلاسه در حالی در اسدآباد گشایش یافته بود که در کرمانشاه هنوز مدرسه وجود نداشت.
این عمل به خاطر شعری بود که مرحوم جمالی به وزیر وقت معارف نوشت و از او اجازه تاسیس مدرسه را در این شهر درخواست کرد.
قسمتی از این شعر به شرح ذیل است:
عَلَم عِلم که در خطه ایران برپاست اثرش در اسدآباد چرا ناپیداست
گشت تاسیس مدارس به همه شهر و هنوز اهل این منطقه از مدرسه بی بهره چراست ما مگر زاده آزاده این ملک نه ایم یا ز ایران اسدآباد و اهالیش جداست
با رسیدن این شعر به دست وزیر معارف اجازه تاسیس مدرسه در اسدآباد صادر شد. به دنبال آن ، مرحوم جمالی دو هکتار زمین از پدرش گرفته و در اختیار دولت قرار داد که محدوده فروشگاه فرهنگیان تا بانک ملی امروزی را شامل می شده است . صفا تا سال 1336 که بازنشسته شد در مدرسه ای که خود بانی و موسس آن بود به عنوان مدیر و معلم خدمت نمود و به همین دلیل به آقای «مدیر» معروف و در اسدآباد به این نام شهرت یافت.
از آثار او می توان به کتابهای: «دیوان اشعار»، «اسناد و مدارک ایرانى بودن سید جمالالدین اسدآبادى»، «رسالهى راهنماى رستگارى»، «شرح حال شعراى اسدآبادى»، و «اسدآباد سیدجمال الدین» اشاره کرد.
وى همچنین به تکمیل و چاپ کتاب«شرح حال و آثار سید جمال الدین اسدآبادی» به قلم پدرش میرزا لطف الله جمالی(محزون) پرداخت و در سال 1335 نیز دیوان اشعار وی را به طبع رساند.
صفا دارای خطی خوش نیز بوده است و حدود سی جلد کتاب را با خط زیبای خود رونویسی کرده است که از آن جمله میتوان به بوستان شیخ اجل سعدی اشاره کرد.
مرحوم ملاهادی سبزواری صاحب کتابی کم نظیر و منشوم است که معروف به «منظومه ملاهادی سبزواری» است.
این کتاب عمیق ترین اثر فلسفی است که به نظم درآمده است و در سطوح بالای حوزه های علمیه تدریس میشود. تعداد انگشت شماری از بزرگان هستند که توانسته اند این کتاب را شرح و تفسیر کنند که یکی از این چند تن امام خمینی(ره) و دیگری مرحوم صفات الله جمالی(صفا) است.
مرحوم صفا ، این گوهر آسمان فرهنگ و ادب سرانجام پس از عمری خدمت در حوزه فرهنگ ، هنر ، ادبیات و آموزش در سن 96 سالگی و در روز جمعه دوم مهرماه 1361 رخ در نقاب خاک کشید و در بهشت زهرای شهرستان اسدآباد یه خاک سپرده شد.
از معروف ترین غزلهای مرحوم صفا شعر«علی گویم ، علی جویم» می باشد که در ذیل قسمتهایی از آن آورده می شود:
مرا در تن بود تا جان علی گویم، علی جویم بجنبد تا رگم در جان علی گویم، علی جویم
ز پیدا و ز پنهانم همین یک حرف را دانم که در پیدا و در پنهان علی گویم، علی جویم
اگر اهل خراباتم و گر پیر مناجاتم به هر آئین به هر دستان علی گویم، علی جویم
است و ایمانم، علی درد است و درمانم چه با درد و چه با درمان، علی گویم، علی جویم
مشکلها، علی آرامش دلها کند تا مشکلم آسان، علی گویم، علی جویم
منابع: مهدی غنی پارسا، (1395)، سیری در تاریخ، فرهنگ و هنر اسدآباد، ص172-171 یادنامه صفا، (منتشر نشده)، حیدرعلی فتاحی، ص32آدراپانا در گذر تاریخ، (منتشر نشده)، سیّدرضا ابوالقاسمی
ارسال نظر