در پنجاه سالگی احمدرضا عابدزاده
خاطراتی از سنگین ترین نبرد عقاب
۱۵ سال پیش، در چنین روزهایی، خبر سکته مغزی احمدرضا عابدزاده در رسانه های ایرانی دست به دست شد. گرچه سنت شایعه پراکنی، تاریخی بلند دارد، اما متاسفانه خبر سکته احمدرضا، خود خبر بود؛ یک واقعیت تلخ.
به گزارش خبرگزاری موج، مرور آن واقعه دلخراش، بی شک دل هر هوادار فوتبال و بالاتر از آن انسانی را به درد می آورد. پس هدف نگارنده به تصویر کشیدن روزهای پردلهره و این پا و آن پا کردن و انتظار برای شنیدن خبری امیدوار کننده در مقابل ورودی بیمارستان کسری نیست.
اما بیماری احمد رضا را بی شک باید فوران مشکلاتی که بر یکی از محبوب ترین سنگربانان تاریخ ایران گذشت دانست. مشکلاتی که البته بعضا خود احمدرضا نیز در رقم خوردن آن بی تاثیر نبود. در اواخر دهه هفتاد و شروع دهه هشتاد، مسائلی بر سنگربان بی تکرار استقلال، پرسپولیس و تیم ملی گذشت که مرور آن شاید برای نسلی که آن روزها را ندیده اند، رمزگشا باشد.
بر خلاف بیشتر دروازه بانان، دوران ورزشی عابدزاده خیلی طولانی نبود و مشکلات مختلفی باعث شد تا او به کسری از آنچه استحقاقش را داشت نرسد. بعد از درخشش در اواخر دهه 60 که ماحصل آن را باید جایگاه ثابت در دروازه استقلال، تیم ملی و فتح پکن با مهار پنالتی های خاطره انگیز توسط احمدرضا دانست، با شروع دهه 70 بد اقبالی ها ستاره محبوب و آبادانی فوتبال ایران کلید خورد که بخشی از آن را در ادامه مرور خواهیم کرد.
1-در روزهایی که جایگاه عابدزاده در تیم ملی تثبیت شده بود، احمدرضا دچار مصدومیت دشواری در دیدار برابر چین تایپه شد و ناسازگاری های پاهای عقاب با او از همان دیدار شروع شد.
اتفاقات آن عمل جراحی پر حرف و حدیث و عدم پیگری هیچ یک از مسئولان فدراسیون و باشگاه استقلال، عابدزاده را برای مدتی طولانی خانه نشین کرد و همین موضوع امیر عابدینی را بر آن داشت تا با اعزام او به آلمان و پرداخت هزینه جراحی، یکی از پرحاشیه ترین نقل و انتقالات تاریخ فوتبال ایران در دهه 70 را رقم بزند.
2- بعد از انجام چند بازی با لباس قرمزها، دیدار جنجالی دی 73 فرا رسید و علیرغم نقش نه چندان پر رنگ احمدرضا در جنجال های آن دربی به یادماندنی، محرومیتی بلند مدت (یک ساله) برای او در نظر گرفته شد تا عقاب دوباره و در اوج آمادگی خانه نشین شود.
اما با بازگشت عابدزاده به قفس توری پرسپولیس، روزهای شیرین هواداران این تیم با درخشش او در تیم مدل استانکو آغاز شد و چند سالی او و پرسپولیس حرف او را در فوتبال ایران می زنند. اگرچه شکست برابر پوهانگ و دالیان در مرحله نیمه نهایی جام باشگاه های آسیا باعث شد تا فرصت فتح عنوانی بین المللی برای او و پرسپولیس از دست برود.
اما در عرصه ملی احمدرضا بی رقیب بود و بازی های خاطره انگیز برابر ژاپن و استرالیا با درخشش مثال زدنی و نقش غیرقابل انکار او نیز در همان مقطع، تبدیل به برگ زرینی در تاریخ فوتبال ایران شد.
3- با شروع فصل 77 و زمزمه های بازگشت علی پروین به پرسپولیس، شرایط برای عابدزاده دیگر مانند گذشته نبود. در فصل ابتدایی، احمدرضا همچنان مرد اول دروازه پرسپولیس و تیم ملی بود و نمایش های درخشان او در فصل ابتدایی یکی از عوامل قهرمانی مقتدرانه قرمزهای پایتخت و پیروزی های متوالی در دربی لقب گرفت.
اما با شروع لیگ 79-78 به یکباره اوضاع تغییر کرد و رابطه عقاب و سلطان به مانند گذشته پیش نرفت. در ابتدای فصل مصدومیت باز هم امان عابدزاده را برید و در جریان سفر به آلمان، 15 تکه استخوان از پای او خارج شد تا یک نیم فصل کامل شاهد دوری او از ترکیب پرسپولیس باشیم.
دیدار برابر بهمن در بهمن ماه که در نهایت با گل داریوش میکائیلی به تساوی انجامید، نوید بازگشت دوباره احمدرضا به عرصه فوتبال بود. مدتی بعد و با ثبت سه کلین شیت برابر پلیس بغداد، ایرتیش پاولودار و الهلال، احمدرضا یکی از ارکان اصلی صعود پرسپولیس به مرحله نیمه نهایی جام باشگاه های آسیا لقب گرفت.
در همان وانفسا، علی پروین با توجیه مراقبت از احمدرضا (گرچه عابدزاده همچنان درگیر مصدومیت کهنه خود بود)، روش بازی دادن یکی در میان به او و فنایی را در پیش گرفت تا عابدزاده، نیمی از فصل را به علت نیمکت نشینی از دست بدهد.
در آن مقطع محبوبیت عابدزاده روی سکوهای آزادی بیش از حد تصور بود و همانطور که بهروز رهبری فرد، مدافع پرسپولیس در آن مقطع، مدتی پیش عنوان کرد، بسیاری از هواداران تنها برای دیدن احمدرضا سکوها را پر می کردند و تفاوت معناداری بین بازی هایی که قرار بر فیکس بودن یا نیمکت نشینی اوبود در جمعیت حاضر در استادیوم دیده می شد.
اما قهرمانی شیرین و مقتدرانه پرسپولیس چند هفته زودتر از پایان فصل که البته با شکست برابر جوبیلو ایواتا و ناکامی دوباره در رسیدن به فینال آسیا همراه بود، باز هم رابطه عقاب و سلطان را حداقل در ظاهر شیرین جلوه می داد.
اما با شروع فصل 80-79 که به علت حضور مهدی هاشمی نسب در اردوی رقیب، یکی از حساس ترین فصول تاریخ لیگ لقب گرفت، شرایط نا بسامان عابدازده و مصدومیت های وی ادامه یافت و او باز هم نیمکت نشینی را در بسیاری از بازی ها تجربه کرد و اشتباهات او در دربی جنجالی 9 دی پایانی موقت بر دوران حضور او در فوتبال ایران بود.
در حالیکه همگان منتظر برپا کردن مراسمی باشکوه برای خداحافظی احمدرضای 34 ساله بودند، خبر محرومیت داود فنایی از حضور در اولین دیدار پرسپولیس در جام باشگاه های آسیا برابر الاتحاد مخابره شد و این موضوع کادر فنی پرسپولیس را بر آن داشت که از احمدرضا بخواهند چند ماه دیگر به بازی کردن ادامه داده و در بازی های آسیایی سنگربان قرمزها باشد.
چند هفته قبل و در ماه آذر، عابدزاده تصمیم خود مبنی بر خداحافظی در تاریخ 30 دی در چارپوب جام گفتگوی تمدن ها با پیراهن تیم ملی را علنی کرده بود و علیرغم تمایل فدراسیون به محروم کردن او به علت جنجال های دربی 9 دی 79، به علت تصمیم خداحافظی، این حکم مسکوت ماند.
درخشش عابدزاده در برابر الاتحاد و الهلال و دریافت تنها یک گل، برای چهارمین بار طی 6 سال پرسپولیس را راهی نیمه نهایی جام باشگاه های آسیا کرد و در حالیکه هواداران منتظر ادامه همکاری دو طرف بودند، ( علیرغم مصدومیت شدید، از لحاظ فنی عابدزاده در شرایط قابل قبولی قرار داشت)، در اوایل فروردین 80 خبر حضور تنی چند از ستارگان پرسپولیس مثل عابدزاده، بزیک، هادی مهدوی کیا، اصلانیان و ..... در یک مهمانی که توسط عباس انصاری فرد ترتیب داده شده بود شنیده شد و همین موضوع باعث تا علی پروین 6 بازیکن از جمله عابدزاده را از پرسپولیس اخراج کند.
گرچه احمدرضا برای چند بازی دیگر نیز در دروازه پرسپولیس قرار گرفت اما آخرین دیدار رسمی او در اصفهان و برابر سپاهان ثبت شد که با برتری 0-2 زردپوشان همره بود تا با خداحافظی عقاب در سکوت کامل خبری، فصل حضور او در میادین اینگونه تلخ به پایان برسد تا چند ماه بعد، خبر تلخ بیماری احمدرضا منتشر شود.
گرچه در این میان خود احمدرضا نیز با اشتباه در پذیرفتن پست سرمربی پرسپولیس با حکم علی میرزایی که مدت کوتاهی مدیرعامل قرمزهای پایتخت بود، خود را به اشتباه در برابر بخشی از هواداران قرار داد.
4- اما حضور احمدرضا در عرصه ملی نیز با مسائل زیادی از این دست همراه بود. بعد از درخشش به یادماندنی در راه صعود به جام جهانی 98 و نمایش اعجاب انگیز در فرانسه، پایان دوران عابدزاده در تیم ملی در سن 32 سالگی رقم خورد.
چند ماه بعد از جام جهانی و با شروع بازی های آسیایی بانکوک، در حالیکه دایی، خاکپور، باقری، استیلی و .... بسیاری از هم نسلان احمرضا در ترکیب تیم ملی حاضر بودند، جوانگرایی تنها در درون دروازه آغاز شد و به این بهانه از حضور عابدزاده در اردوی تیم ملی جلوگیری شد اما بسیاری اعتراض او و خداداد به عدم پخش های پاداش های جام جهانی بین بازیکنان را عامل اصلی جدایی این دو ستاره محبوب از تیم ملی می دانستند.
اما با شروع فصل 79 و نزدیک شدن به جام ملت های آسیا، درخشش عابدزاده در سنگر پرسپولیس به حدی بود که فشار رسانه ها برای بازگشت او به تیم ملی چند برابر شد و قرار بر آن شد که جلال طالبی در دیدار دوستانه برابر قطر، او را آزموده و در صورت آمادگی نام وی را در فهرست اعرامی به لبنان قرار دهد.
اما اتفاقات طوری رقم خورد که در دیداری که بنای آن سنجش آمادگی عابدزاده بود، او حتی برای یک دقیقه نیز در ترکیب قرار نگرفت تا از حضور در تیم ملی محروم شده و جام ملت های 2000 را نیز از دست بدهد.
یک سال بعد و در اواخر ماه اسفند و روز عید غدیر، احمدرضا عابدزاده دچار سکته مغری شد تا اینگونه پرونده یکی ازمحبوب ترین و دوست داشتنی ترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران، تلخ به پایان برسد.
گرچه شاید شرایط جسمی او آماده پذیرفتن هدایت تیمی در لیگ نباشد، اما در دی ماه سال 1389 و با جدایی کرانچار، محمد علی یحیوی، سنگربان سابق استقلال جانشین او در پست مربی دروازه بان ها شد تا فصل حضور او روی نیمکت پرسپولیس نیز کوتاه مدت باشد.
در فصول دیگر، این پست بین عزیزیان، غلامپور و خیلی های دیگر نیز دست به دست شد تا احمدرضا جایی روی نیمکت پرسپولیس نداشته باشد که شاید دلیل آن محبوبیت بی بدیل وی و اختصاص یافتن بخش زیادی از توجه سکوها به این سنگربان آبادانی و تکرار شدنی فوتبال ایران باشد.
***
حالا و در بحبوحهی 50 سالگی، عقاب آسیا در مسیر بین تهران و متل قو برای گذران زندگی در تردد است و جایی در چرخه مربیان ندارد.
بدون شک روحیه ای که در دوران درخشش در سنگر پرسپولیس و تیم ملی نیز الهام بخش بسیاری از خاطرات شیرین فوتبال ایران شد، او را از بسیاری از بازیکنان تاریخ این مرز و بوم متمایز کرده است.
خاطرات تلخ ساعت ها ایستادن در برابر بیمارستان کسری برای دیدن لبخندی از عقاب، حالا به طور کامل به دست فراموشی سپرده شده و احمدرضا علیرغم نا عدالتی ها و اشتباهاتی که خیلی زود او از سطح اول فوتبال دور کرد، هنوز هم برای هواداران بی شمارش، با روحیه، سرحال و دوست داشتنی باقی مانده است.
ارسال نظر