خودنمایی در فضای مجازی؛
لطفا من را ببینید
مرز میان سلفی گرفتنهای بیمارگونه و استفاده سالم از فناوری فضای مجازی در زندگی روزانه و استفاده از تبعات مثبت آن زمانی رخ میدهد که این فناوری در دام تقلیدهای کورکورانه و نیازهای سرکوبشده دوران کودکی و هویتهای تحمیلشده میافتد و احتمال پیدایش نشانههای اختلالات روانی وجود خواهد داشت.
به گزارش شیما فتحی، خبرنگار خبرگزاری موج کرمانشاه، به هر قیمت میخواهیم دیده شویم، فضای مجازی و حقیقی ندارد، از خودمان با پسزمینههای گوناگون عکس میگیریم و فیلم منتشر میکنیم، عروسی و عزا و جنگ و صلح هم انگار فرقی ندارد تنها تصاویر هستند که منتشر میشوند و قدرت را در دست دارند، برای خیلیها دیگر کار از این حرفها گذشته و برای اینکه بهاصطلاح فالور در انواع فضای مجازی جمع کنند، دست به هر کاری میزنند؛ کلمات رکیک بکار میبرند، قیافههایی ناجور از خود میسازند، خود را به شکل دابسمش جای چهرههای محبوب جا میزنند و گاهاً به بدترین شکل ممکن آنها را در معرض دید همگان قرار میدهند.
سلفی از کجا آمده است؟ میگویند میلی قدیمی است که به کمک تکنولوژی امروز امکان بروز پیداکرده است. بههرحال، وقتی هر جا میرویم، حتی جاهایی که انتظارش را نداریم، سلفی هم آنجاست و گویی آنچه به اسم حریم خصوصی روزی در واژه قرار میگرفت، امروز جای خود را به هزاران عقده فروخوردهای داده است که به هر بهانه و با هر شکل و لعاب ممکن خود را عیان ساخته است.
واقع امر این است که نیاز به ابراز وجود و دریافت توجه از دیگران، نسل و عصر نمیشناسد و در همه دورهها و جوامع، افراد برای ارضای نیاز «خود ابراز گری» و تأیید طلبی، دست به دامان شیوههای متفاوتی شدهاند تا جایی که فناوریهای دیجیتالی برای نسل امروز، تکنیکی را به ارمغان آورده است که بهوسیله آن میتوان در کسری از دقیقه، لحظهها را ثبت کرد و به اشتراک گذاشت. دورهای که آلبومهای قدیمی و سرگرم شدن با تصاویر ثبت خاطرات در برگهای دفاتر مهرومومشده، جای خود را به آلبومهای دیجیتالی و به اشتراک گذاشتن لحظهبهلحظه تصاویر و گرفتن سلفیهای رنگبهرنگ یا همان عکاسی از خود دادند.
بدتر از همه که اپیدمی واگیردار " دیده شدن" به هر قیمتی، بی آنتیبیوتیک و پادزهر بهسرعت در بین همه اقشار و گروهها از هر طیف و دستهای در حال رسوخ است، روشنفکر و بیسواد نمیشناسد یکی را به جهل و تمسخر وارد وادی فحاشی و رکیک گویی میکند و دیگری را به بهانه نداشتن گوش منطق شنو به زبان طعنه و تهمت میکشاند، فقیر و غنی در این بیماری دستهبندی نمیشوند، جوانترها بیشتر درگیرش هستند، اما نوجوانان و حتی میانسالان هم در شناساندن نیمههای پنهان خود به دیگران، از این دنیای بیدروپیکر مجازی بینصیب نماندهاند و از همه بدتر آنکه این مرض واگیردار مردانه و زنانه ندارد.
دراینبین کم نیستند، هنرمندان، خوانندگان، ورزشکاران، بازیگران و بهاصطلاح امروزی سلبریتی هایی که از پنجره همین شبکههای مجازی همچون اینستاگرام، فیسبوک و ... برای خود کمپین تشکیل دادهاند و با همین پشتوانه مجازی، بیواسطه قانون، قدرتنمایی میکنند و عملاً ذهن و روح نوجوان امروز را بهعنوان بزرگترین الگو گیران خود، معطوف و تشویق به اشاعه فرهنگ خودشیفتگی میکنند.
عقدههای سرکوبشده کودکی، خود را در فضای مجازی نمایان میکنند
مریم رامش روانشناس دراینباره معتقد است که «مرز میان سلفی گرفتنهای بیمارگونه و استفاده سالم از این فناوری در زندگی روزانه و استفاده از تبعات مثبت آن زمانی رخ میدهد که این فناوری در دام تقلیدهای کورکورانه و نیازهای سرکوبشده دوران کودکی و هویتهای تحمیلشده میافتد و احتمال پیدایش نشانههای اختلالات روانی وجود خواهد داشت.
وی دراینباره معتقد است، زمانی که سلفی گرفتن کارکرد عادی خود را از دست بدهد و به شکل یک عادت افراطی و رفتار وسواس گونه دربیاید، میتوان انتظار داشت جامعه جوان را بهسوی خودشیفتگی یا خود شیء پنداری پیش ببرد.»
تقابل ارزشهای خانوادگی با هنجارهای اجتماعی عامل اصلی نمودهای هنجارشکنانه در فضای مجازی
قرایی مقدم جامعهشناس «تقابل میان ارزشگذاریهای درون خانوادگی و هنجارهای اجتماعی را عامل اصلی هنجارشکنیها در دنیای مجازی و به اصلاح تب تند " دیده شدن" معرفی کرده و میگوید: در گزارشهایی که خبر از خودنماییهای بیمارگونه و روزبهروز در حال گسترش میدهد، میتوان نرسیدن به هویت تثبیتشده در نوجوانان و دست نیافتن به شناخت ادراکی را در جوانان و نوجوانان مشاهده کرد.
این جامعهشناس معتقد است، پرورش در محیطهای بسته خانوادگی، تفکیک جنسیتی و اعمال سبکهای فرزند پروری سهل گیرانه یا مستبدانه از علل نرسیدن نوجوانان به شناخت ادراکی است که باید در سیاستهای جدید بازنگری شود. نوجوانانی که قدرت تجزیهوتحلیل و دوراندیشی برای گریز از خطرات را ازدستدادهاند و تن به تقلیدهای کورکورانه و خودفروشی هویت در قالب بهروز بودن و پیروی از فناوریهای جدید میدهند، به رشد شناخت ادراکی نرسیدهاند و افتراق خوب و بد برایشان ممکن نیست.»
بیشک این نکته قابلتوجه را نمیتوان نادیده گرفت که فضای مجازی فقط یک بستر و کمککننده است ولی عامل اصلی نیست و درواقع این افراد قبلاً هم بودند، زمانی در کوچه و خیابان با بینندهی کمتر و اکنون در فضای مجازی با بیننده بیشتر حضور دارند و به نظر میرسد که این فالورها یا به عبارتی دنبال کنندگان هستند که بهرسم عادت و گاه از سر تفنن به این دیده شدنهای ناشایست دامن میزنند و بهنوبه خود سهم بسزایی را در اشاعه این فرهنگ غلط رقم میزنند.
ارسال نظر