یادداشت
قدس، معشوق از دست رفته ادبیات عرب
جامعه ادبی کشورهای اسلامی در قبال «قدس» و «فلسطین» ساکت نشستهاند و کاری نمیکنند و این در حالیست که جای خالی روحیه حماسی در ادبیات مقاومت عرب به وضوح مشهود است.
به گزارش خبرگزاری موج از رشت، در اهمیت سرزمین وحیانی و اسلامی قدس، نخستین قبله گاه مسلمین جهان،همین بس که بنیانگذار بزرگ انقلاب اسلامی امام خمینی(ره)، «قدس» را به عنوان نماد مظلومیت ملتهای اسلامی معرفی کرده و با افق دید وسیع شان، حیاتی دوباره به نگاههای سیاسی و به همراه آن فرهنگی به مسئله فلسطین بخشیدند.
نگاه وسیع امام(ره) به مسائل دنیای اسلام، سبب شد تا دغدغههای اینچنینی در ادبیات ایران راه پیدا کند، امری که پیش از این بسیار کم و به ندرت در ادبیات وجود داشت.
حضرت امام(ره) ورای تعصبات قومی و ملیتی، مسئله فلسطین را مسئله جهان اسلام و درد مردم این سرزمین را درد مشترک همه انسانهای آزادیخواه مطرح کردند.
ایستادگی در مقابل تهاجم و زیادهخواهی صهیونیستها را ایستادگی مقابل جبهه کفر و ظلم خواندند.
این دید وسیع سبب شد تا ادبیات فلسطین که بارقههای آن پیش از این در ادبیات ایران زده شده بود و تنها کورسویی از آن باقی مانده بود، حیاتی دوباره به خود بگیرد و پویندهتر رشد کند.
اهمیت قدس شریف به دلیل آن است که این سرزمین مقدس، محل زندگی و بعثت انبیای الهی، نخستین قبله مسلمانان و محل معراج آسمانی پیامبر اعظم(ص) است، همچنین بیت المقدس برای یهودیان و مسیحیان نیز به لحاظ دینی اهمیت خاصی دارد.
با همه اهمیت این سرزمین مقدس، امروزه بیت المقدس و قدس شریف به دلیل سلطه صهیونیستها چشم انتظار اقدام مناسب از طرف مسلمانان و دیگر آزادی خواهان عالم برای رهایی است.
جهان اسلام و امت اسلامی مشاهده میکند حمایتهای همه جانبه امام خمینی(ره) از آرمان فلسطین، به ویژه تدبیر و دوراندیشی ایشان در زمینه مردمی کردن مبارزه علیه رژیم صهیونیستی و به صورت خاص تعیین روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس، شرایط لازم را برای تحقق این هدف متعالی فراهم نموده است؛
به گونه ای که می توان گفت بیداری اسلامی کنونی از مهم ترین نتایج و دستاوردهای روز جهانی قدس میباشد و برگزاری هرچه با شکوهتر آن میتواند زمینه ساز نابودی رژیم صهیونیستی شود.
از طرفی خیزش و بیداری اسلامی ملتهای مسلمان منطقه نیز اهمیت روز قدس را مضاعف نموده است.
فشار افکار عمومی بر رژیم صهیونیستی ناشی از تأثیر حمایتهای مردمی از آرمان فلسطین، سیاستهای این رژیم را در عرصه جهانی و منطقه ای ناکارآمد کرده و این وضعیت زمینه از بین رفتن حس اعتماد صهیونیستها را به این رژیم فراهم نمود و آنها را در جهان منزوی کرد. علاوه بر این حس انزجار از رژیم صهیونیستی در بین مردم جهان را افزایش داد که برگزاری راهپیماییهای مردم جهان در محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی و کاهش سطح روابط دیپلماتیک با کشورها از موضوعاتی است که در این زمینه قابل ذکر است.
اما انچه که امروز مورد بحث بسیاری از منتقدان ادبی به ویزه منتقدان ادب پایداری و مقاومت است توجه به به جریان شعر فلسطین در ادبیات عرب امروز است.
گویی تفکر روشنفکری میان اعراب رسوخ کرده و مانند یک موریانه جانمایه فکری آنها را از درون نابود میکند، بنابراین می توان به وضوح شاهد بود که کلید واژه هایی مانند «فلسطین»، « قدس» و ...دیگر دغدغه ادبیات امروز عرب نیست.
اگر بخواهیم با نگاهی گذرا ادبیات فارسی را از این حیث مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم خواهیم دید که ما از گذشتههای دور هر نوع تجاوز و بیعدالتی را در ادبیات و آیینمان محکوم کردهایم.
یکی از شاخههای این نوع ادبیات، ادبیات فلسطین و قدس است که پیشینه وسیعی دارد.
برخی پیشینه این نوع اشعار را به بعد از انقلاب میدانند، در حالی که نخستین سرودهها در این رابطه به قبل از انقلاب و دهه ۴۰ باز میگردد.
شاعران فارسیزبان از شاعران متعهد در دنیا هستند که اگر ظلمی ببینند، آن را حتماً در آثار خود منعکس میکنند.
در دهههای اخیر نیز این رویکرد وجود داشته است. علاوه بر قدس، ما شاهد سرودههایی برای واقعه هیروشیما و ویتنام نیزهستیم.
موضوع قدس هم همانند این موضوعات در ادبیات فارسی پیش از انقلاب رایج بود و مطبوعات به آن دامن میزدند و روی آن مانور میدادند، اما بعد از انقلاب این نوع اشعار رویه متفاوتی به خود گرفت و به شکل جدیتری در ادبیات فارسی پیگیری شد.
در این میان آگاهیبخشیهای صورت گرفته و تعامل ادبیات ایران با ادبیات عرب موضوع مهم و تأثیرگذاری بود؛ به طوری که بعد از این حدود فلسطین و قدس به عنوان گل سر سبد و اصلیترین دغدغه ادبیات متعهد ایران مطرح شد و نقش امام راحل که در این وانفسا کورسوی ادبیات فلسطین را حیاتی دوباره بخشید.
در ادامه باید گفت، ادبیات فلسطین در حال حاضر هم پویا و زنده است، اما همانند سابق جریانساز نیست، و باید نظریه پردازان، کمرنگ شدن یک درد را در مسائل متعدد جستوجو کنند؛ نخست آنکه کمتر رسانهای را مییابیم که در طول سال به آن بپردازد.
مطبوعات ما به امرار معاش پرداخته اند و به جای اینکه دغدغههای بزرگتر را نشانه بگیرند، چاپ و درج آگهیهای تبلیغاتی بیشتر را هدف خود قرار دادند.
و از آنجا که زیربنای ادبیات فلسطین را موضوعات مختلفی تشکیل میدهد، مهمترین موضوع که باید روی آن تأکید کرد این است که در این منطقه یک فاجعه انسانی در حال رخ دادن است.
این موضوع باید در ادبیات ایران و جهان منعکس شود، اما متأسفانه جامعه ادبی کشورهای اسلامی ساکت نشستهاند و کاری نمیکنند.
و این در حالیست که جای خالی روحیه حماسی در ادبیات مقاومت عرب به وضوح مشهود است.
جامعه عرب چند سالی است که به این موضوع با نگاه حماسی برخورد نمیکند.
بسیاری از ادبای عرب به دلیل همین تب روشنفکری، وطن خود را فراموش کردند و اگر از آن یادی کنند به عنوان یک معشوقه از دست رفته خواهد بود.
روحیه حماسی کمتر در ادبیات امروز عرب دیده میشود، به نوعی که به نظر میرسد کمکم از این فضا خالی میشود.
البته موضوع غربت و بیوطنی هم تأثیر بسزایی روی این موضوع گذاشته است؛ اما در مجموع باید گفت که فلسطین موضوع و دغدغه روز ادبیات عرب نیست.
و این یعنی فاجعه ای خاموش که در حال فراگیر شدن است...
به قلم معصومه پاداش ستوده
ارسال نظر