، دکتر اصلانی در یادداشتی نوشت:

نامه ذیل توسط رزمنده بسیجی ، دانش آموز ۱۷ ساله دفاع مقدس در ۴۰ سال قبل در شب  عملیاتی که منجر به شهادتش شد نگاشته است براستی شهدا ستاره گان درخشانی اند که پس از این همه سال روشنایی بخش مسیر بشر به سمت کمال بوده وتمام کننده حجت خدا بر انسان وانسانیت هستند

به نام خدا

لحظه‌های سنگینی را می گذرانم بار بر دوشم سنگینی می کند نوری از عشق آرام آرام درجام وجودم می ریزد عنقریب است که لبریزم کند لحظه هائی که از عصمت سرشار است ،چون شب میعاد،شب معراج امشب است تا چند ساعت دیگر شب فرا می رسد آسمان ستاره می بارد سپاه نور با صفوفی از ملائک به صف ظلمت حمله خواهد کرد امشب انقدرخون خواهد ریخت که طلوع فجر صبح صادق سرخ باشد امشب که صبح شود این دشت سرخ است از خون ما وفردا خورشید بر خون ما خواهد تابیدوافسوس که بازهم در اینجا باشم ویارانم پرواز کرده باشند.خورشید بر خون ما خواهد تابیدوچراسرخ رنگ نباشد وچرا من بمانم مانند قبل !!این دست من نیست بیش از این ناز مکن ،خدای را قسم میدهم که من عاصی را در میان این همه نازنینی که به خویش می خواندامشب مرا نیزفرا خواند آیا شدنی است فرداصبح معلوم خواهد شد( قتلا فی سبیلک فوفق لنا )ای خدا موفقم کن تا امشب در راه تو کشته شوم اگر خدا قسمت کندوبار گناهانم آنقدر زیاد نباشد که مانع پرواز شود این آخرین نامه ای است که برایتان می نویسم امشب آسمان پر از ستاره خواهد بود سحر که فرا برسدخیلی از این یاران گم خواهند شد هر کدام ستاره بخت یک بسیجی است کثیری از آنان امشب نزدیک سحر ناپدید شده نورشان در شط نور خورشید جاری خواهد بود امشب دراین پهنه دشت کربلا عاشقان عارف سربه استان جانان خواهند گذاشت ،به پاس حرمت سخن امام ورهبرشان قیام کرده اند وبه سوی مرگ می روند اینان همه شب زنده دارانی خواهند بود که پیکرهای رشیدشان وچهره های باز در فروغ ایمان فرو رفته شان ،نگاه پر مهرشان ،در آغوش فشردن یکدیگرشان ،عشق به خدا رادر وجودمان لبریز می کند ای کاش آنان که اهل سیر وسلوک نوشتن هستند گوشه ای از سلوک این بچه ها واین عارفان  سالک عاشق را به تحریر یا بیان بکشند امشب تا رسیدن ساعت موعود ومقرر بچه ها قرآن می خوانند برخی دعا می کنند واشک می ریزند آخرین شب چه زیباست گویا شب عاشورای حسین ویاران را دوباره پیش ما به پرده کشیده اند ولی این نمایش نیست حقیقت است خود حسین اینجاست بچه ها کنار هم نشسته اند اما ارواحشان اینجا نیست ودر آسمان بر بال فرشتگان در فضای لایتناهی سیر می کنند هنوز شهید نشده اند ولی شهیدند هنوز کشته نشده اند ولی کشته شده اند. چون کبوتران سفید زیبا که خود را بر برکه ها می اندازند روان ورخشنده خویش را برروی چشمه سار جاودانگی رها می کنند از این نقطه رهائی تا جای جای خاک عراق وتا کربلا هر ایستگاهی شاهد شهیدانی خواهد بود تا گواه مظلومیت این بچه ها ودنائت ریاست طلبان باشداز این بچه ها هر کس امشب زنده بماند من می دانم که این مسیر را ادامه خواهد داد وراه سرخ محمد وال محمد را تا(( قد‌س)) ادامه خواهد داد برادر جان اگر خبر شهادت این برادر کوچکتر را شنیدی قبل از هر چیز یادت باشدمرا ببخشی وبه دیگر برادران بگو همه مرا ببخشند شما نیکو برادران بودید ومن چه بد رفیقی:

آن مرتبه یا رب چه حد مشتاقی است

کامروز هم او حریف وهم او ساقی است

هان ای ساقی باده فرا افزون کن

کز هستی ما هنوز چیزی  باقی است

بار الهاقدر ان سوز از خامی ندانستم که امروزچنین شده ام از تو ای خالق عشق وخالق سوز از تو می خواهم که امشب چنان بسوزانیم که صد بار سوخته ام ومرا امشب در جمع سوختگان قرار بده که با اعمالشان گفتند آیاحق ما نیست وصل تو؟؟

والسلام