شعر برای مدرسه / شعر برای اول مهر
شعر برای مدرسه و اول مهر / اول مهرت رو با این شعرا شروع کن
به مناسبت نزدیک شدن به اول مهر و بازگشایی مدرسه ها، چند شعر برای اول مهر بخوانید و لذت ببرید. شعر برای اول مهر حتی برای کسانی که مدرسه نمیروند نیز خاطره انگیز است.
شعر برای اول مهر
به مناسبت نزدیک شدن به اول مهر و بازگشایی مدرسه ها، چند شعر برای اول مهر بخوانید و لذت ببرید. شعر برای اول مهر حتی برای کسانی که مدرسه نمیروند نیز خاطره انگیز است.
ماه مهر است بیا عاطفه بارانم شو
در زمستان دلم باغ بهارانم شو
باز هم گرمی آغوش زمستانم باش
باز هم همسفر راه دبستانم باش
تا ابد گرمی دستان شما مهد صفاست
تا ابد گوشه لبخند شما قبله ماست
***
بوی مهر که می آید،
همه دل ها، کودکانه به شوق دیدن تو می تپند.
همه کودکان، مشتاقند از اینکه سال تحصیلی جدید آغاز خواهد شد؛
بی تابِ دیدن دوستان قدیم،
بی تابِ کتاب و درس و مدرسه،
بی تابِ دیدن معلم.
***
باز اول مهر اسـت و درونم فوران کرد
پیچیده مرا تنگ در آغوش زمان کرد
از دردِ چه نالیم کـه این اول مهر اسـت
با آمدنش کل جهان دل نگران کرد
چشمم بـه یکی عقربه از ساعتم افتاد
با آمدنش عقربه را پُر نوسان کرد
گنجشک بترسید، و آهو بـه زمین خورد
با آمدن از اوج مرا غرق فغان کرد
از بام بـه چاه آمد و از عرش بـه فرشی
بس ناله و آشوب بـه جان پسران کرد
از خرج مدارس و کتابش همه ی نالان
از حمله سختی کـه بـه جیب پدران کرد
***
بوی مهر، بوی مهربانی، بوی لبخند،
بوی درس و مدرسه و شوق کودکانه در پیاده روها،
بوی نمره های بیست،
بوی دفتر حساب و مشق های ناتمام،
بوی دوستی و محبت…
پاییز با خود شور می آورد و قاصدک ها خبر بازگشایی مدارس میدهند،
درختان آماده میشوند تا با شوق، برگ های رنگارنگشان را
چون کاغذهای رنگی بر سر کودکانی کـه مشتاقانه بـه مدرسه میروند بریزند
و سارها بر شاخه های انبوه درختان صف کشیده اند،
تا آوازهای گرمشان را بدرقه کنند
***
یادش بخیر…
شعر هم آوای مدرسه
یاد سرود ملی و غوغای مدرسه
یادش بخیرزنگ شروع کلاس درس
صوت بلند بخش الفبای مدرسه
یادش بخیر بچه زرنگی کـه مینوشت
شاگردهای تنبل و بدهای مدرسه
اینروزها بدورم ازآن جوامتحان
از گریه های هرشب و املای مدرسه
یادش بخیرزنگ ریاضی و ترس ولرز
عشق هوای ورزش و بلوای مدرسه
تاخیرهای عذرموجه و راه دور
لبخند های خسته ی بابای مدرسه
یادش بخیر فصل خزان و هوای سرد
تهدیدهای ناظم و دعوای مدرسه
دیگر گذشت شیطنت وقت امتحان
آموزگارو نمره و انشای مدرسه
یادش بخیر شور و هوایی کـه داشتیم
دراضطراب بازی فردای مدرسه
با اینکه روزها سپری میشود ولی
جا مانده دل؛ درآن دل دنیای مدرسه
دیگر گذشت سن من از قیل و قال ها
شیرین گذشت قصه غم های مدرسه
***
مهر آمد و
باز دلم مدرسه خواست
مهر آمد و
باز همه مدرسه ها باز شدند
مهر آمد و
باز دلم
کیف و مداد و معلم خواست
کیفی کـه دلم خواست
پر از خاطره بود
خاطره از قلم و دفتر
و زندگی بچگی بود
***
آغاز ماه مهر و مدرسه، با شادی و سرور
هم دوش و هم زبان، حرکت بـه سوی نور
آغاز مدرسه، فصل شکفتن اسـت
در زنگ مدرسه، بیداری من اسـت
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
هم شاگردی درود؛ هم شاگردی سلام
***
زندگی ضرب در احساس، مساوی با عشق
بعد از این سعی کنید
عشق غایب نشود
انضباط آخر ایمان شماست
و اگر دیر رسیدید بـه خود
درِ این مدرسه را می بندند
عاقبت روز حساب، زنگ ها خواهد خورد
چاله بسیار دراین اطراف اسـت
تا ببینیم حواس چه کسی پرت شود
***
ماه مهر ماه تلاش و کوشش است
ماه کسب دانش و آموزش است
ماه آغاز حضور مدرسه
ماه درس و ماه مشق و هندسه
ماه آب بابا آن مرد می رود
همکلاسی های خوب و سرسبد
می شود مدرسه باز هم پر صدا
جای بحث است و جدل با بچه ها
***
سلام به ماهِ مدرسه، به مهرِ پُر طَراوَتِش
به حس و حالِ پاییز و حضورِ پُر سعادتش
به خنده های بچه ها، دویدن و شکفتن ها
به چهره معلم و حضور غیاب گفتن ها
به درس و شعر و نقاشی، تاریخ و ورزش و هنَر
ریاضی و علوم و اجتماعیِ پُر از سفـَـــر
***
نسیم مهـر آمـد درس آغاز دوباره شد درهر مدرسه باز
بهاری شد کلاس درس خرم معلم باغبــان با مهـر همدم
به صف گلهای خوشبوی معطر زمین مدرسه سبز است سراسر
چقدرخوشبو شده بعد از زمانی کلاس و مدرسه با شادمانی
کلاس و مدرسه شاداب و دلکش زعطر دانش است زیبا و مهوش
یقین، امید راه این گلستان شود از پرتوش گل خاک ایران
ز مهر دانش آمــوزان پر کار فروزان راه مهر ازفکر و کردار
تلاش است کو کندگل باطراوت طراوت بخش ما مهـر ولایت
به کوو کوچه و صف هم خیابان همه سرزندگی بنگر ز احسان
اگرچه برگ ریزان است و پاییز کلاس و درس از مهر است لبریز
مقدم دوست دارد مهر یاران در این مهر و عزاداری شهیدان
***
بازهم بوی کتاب تازه
ماه مهر آمده اسـت
حسّ بیداری من چند برابر شده اسـت
قد کشیده اسـت مدادم امروز
بـه من امروز معلم میگفت:
بچه ها، هدف این اسـت اگر
تخته مدرسه ما سبز اسـت
ننویسیم دگر تخته سیاه
دفتر نمره بـه ترتیب الفباست ولی
زندگی یعنی، آن آخری اول بشود
معنی زندگی آنقدر بزرگ اسـت کـه ما
میتوانیم در آن، دفتر صد برگ شویم
ارسال نظر