گلمکانی، دست «هفت» را رو کرد
در برنامه شب گذشته «هفت»، «هوشنگ گلمکانی» نه تنها در بازی فکرشده طراحان برنامه «هفت» نیفتاد، بلکه با خونسردی، در اولین حضور تلویزیونی خود، پاسخ همه حملههای پردامنه چند دههای به تفکر سینمایی حاکم بر «مجله فیلم» از سوی طیفهای سیاسی و سیاستزده را داد. تفکری که این روزها، دست و پا میزند تا ثابت کند بر حق است و باید برای سینما تصمیم بگیرد.
خبرگزاری موج / یادداشت / علی افشار: گفتوگوی دو به یک دیشب «مسعودفراستی»/«بهروز افخمی» با «هوشنگ گلمکانی» بیش از هر چیز دیگری، نشان داد چهکسانی از فراگیر شدن چنددههای تفکر غالب بر جامعه سینمایی و مردم، تفکری که پرچم سینمای ایران را در دنیا به اهتزاز درآورده، دچار حسرت و عقدههای شخصیاند و فقیر و حقیر و عاجز، در پی آنند به خاطر در اختیار داشتن موقعیتی و میزی و منصبی، اهداف مرتجعانه یک طیف و گروه را در بوق و به مردم حقنه کنند! غافل از آن که این بار دم خروس پیداتر از همیشه بود! این که چرا ماهنامه سوره نتوانست دردهه ۶۰ به اندازه
ماهنامه فیلم تأثیرگذار باشد و با وجود برخورداری از منابع دولتی، تداوم داشته باشد، یک پرسش تاریخی است. آخرین سئوالی که گلمکانی در برنامه دیشب از فراستی پرسید این بود؛ «شما چه تأثیری گذاشتید؟». و اتفاقا مشکل شخصی منتقد معروف هم این بود. منتقدی که حالا به بهای دیده شدن به اندازه همه عمر، ابزار و دستافزار یک طیف و جناح سیاسی و غیرسینمایی شده، با یک عقده تاریخی، آمده بود تا از یک روزنامهنگار محجوب قدیمی، بازجویی کند، اما در این میزانسن بازجویی، کسی که باخت، خود او بود. وقتی که به چشمان «گلمکانی» زل میزد و از او میپرسید: «چرا کیارستمی را در بوق کردی!!». قطعا
بیننده تلویزیون، در برنامه «هفت» جمعه شب ۵ شهریور، اینقدر حافظه تاریخی و شعور داشت که با همین یک جمله، بتواند تشخیص دهد که آیا مسعود فراستی سالها به سینمای این مملکت خدمت کرده یا عباس کیارستمی! و آیا دفاع از کیارستمی، جزو جرائم است!؟ شوخی بزرگی است که برنامهای که در طول زمان پخش خود در دوره اخیر، به طور واضح و رو، نگاه و سلیقه سفارشی طیف خاصی را دنبال میکند، ماهنامه فیلم را به سفارش از فلان مدیر دولتی متهم کند. اتهامی که با آن همه کاغذپاره و جزوه و تقلب و راهنمایی در گوشی هم به «فیلم» نچسبید، اما با همان تک و توک آیتمهای پخش شده لابهلای «هفت» به بهروز افخمی
چسبید! هیچکس مثل آقای گلمکانی، نتوانست کاری کند که «هفت»، اینقدر شفاف، حسادتاش را به جوانان افتخارآفرین سینمای ایران بروز دهد و«بهروز افخمی» اینقدر عیان، این حسادت را ابراز کند. هیچکس نتوانست اینقدر راحت، این که «مسعود فراستی» از نقد بیرحمانه کردن لذت میبرد و مشکل روحی روانی این نوع لذت بردن را به نمایش بگذارد. نگاههای معنادار و سکوت و طمأنینه «هوشنگ گلمکانی»، که گاه به عمد، قیافه یک شکست خورده را به خود گرفت، هر بینندهای را مجاب میکرد که او قرار است در این بیلیارد، این بار برنده باشد و شد. کاش سازندگان برنامه «هفت» دست از توهمات این یک ساله بردارند و
بدانند که با حمله به گلمکانی و فیلم، نه ریل حضورایران در جشنوارههای جهانی عوض خواهد شد و نه قرار است خوانندگان مجله فیلم، از خواندن این مجله منصرف شوند و به تفکر مریضی که از موشسرآشپز، مفهوم سیاسی و ایدئولوژیک خلق و تأویل میکند، گوش بسپارند. کاش آنها بدانند که با طراحی نظرسنجی و درآوردن این نتیجه که مردم به فضای مجازی و تلویزیون اعتماد بیشتری دارند از فردا همه مجلهخوانان در صفوف به هم پیوسته به سراغ شبکههای تلویزیونی و سایتهای هوادار آنها نخواهند رفت. اگر «هوشنگ گلمکانی» به «هفت» نمیآمد، خیلی از رازهای پشت پرده این برنامه – که به موقع دوست دارد
سینما جدی نباشد و شوخی و سرگرمی باشد و به موقع، از عادیترین چیزها، جدیترین، خشکترین و عبوسترین تحلیلها را استخراج میکند- سربسته میماند.
ارسال نظر