توضیحات متهم سوم قتل بنیتا درباره آنچه بر نوزاد ۸ ماهه گذشت
دومین جلسه دادگاه متهمان پرونده قتل بنیتا در دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری موج، دومین جلسه دادگاه متهمان پرونده قتل بنیتا امروز (چهارشنبه) در شعبه ۹ دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محمدی کشکولی برگزار شد. ساعت ۰۹:۴۰ دقیقه قاضی محمدی کشکولی به همراه مستشاران و محمد شهریاری نماینده دادستان وارد دادگاه شدند.
قاضی بعد از قرائت قرآن کریم دادگاه را رسمی اعلام کرد.
وی با تذکر ماده ۳۵۴ آئین دادرسی کیفری لزوم رعایت نظم جلسه را از حاضران در دادگاه خواستار شد.
قاضی کشکولی گفت: روز گذشته متهم دیگر این پرونده به نام احمد.د که در صحنه سرقت و محل ربایش طفل حضور داشت، دستگیر شده است، اما به دلیل اینکه تحقیقات لازم انجام نشده و هنوز از سوی دادگاه برای این متهم کیفر خواستی صادر نشده است، این فرد امروز در دادگاه به عنوان مطلع حاضر شده است.
قاضی از متهم احمد.د خواست در جایگاه قرار بگیرد و به عنوان مطلع اتفاقات روز حادثه را توضیح دهد.
احمد.د گفت: احمد، مجرد، دارای مدرک دیپلم و شغل آزاد هستم.
وی ادامه داد: سابقه یک مورد زندان به دلیل نگهداری ۵ گرم شیشه را در پرونده خود دارم، در حال حاضر معتاد نیستم و اهل کاظمین و ساکن تهران هستم.
قاضی محمدی کشکولی گفت: روز حادثه شما به همراه محمد.و ، مهدی.ش به وسیله یک پراید مشکی به محل سرقت رفتید و به دلیل آن که ماشین شما خراب شد، آنها را ترک کردید و به آرایشگاه رفتید که در این میان محمد.و ، مهدی.ش اقدام به سرقت خودرو به همراه طفل کردند. اتفاقات آن روز را توضیح دهید:
احمد.د گفت: من و مهدی در زندان رجائی با هم آشنا شدیم، اما من زودتر از زندان آزاد شدم. ساعت ۴ صبح روز حادثه با مهدی.ش قرار داشتم. من در خاوران بودم و در میدان آقا نور با هم قرار گذاشتیم که دیدم مهدی دوستش را که محمد نام داشت به همراه خود آورده است، قرار بود با هم برای خرید مواد برویم که در مسیر محمد بهانه آورد که جنس نیست و من به مهدی گفتم میخواهم به خانه بروم.
وی ادامه داد: آن روز ماشین من اصلا خراب نبود. من احتیاجی به ماشین دزدی ندارم و مال حرام نمیخورم، حتی مال سرقتی هم نمیخرم، ساعت ۸ صبح مهدی و محمد را پیاده کردم و به آرایشگاه رفتم. ساعت ۱۰ صبح مهدی به پیش من آمد و از من ۳ هزار تومان پول قرض گرفت، من هم پول را به وی دادم و در مسیر مهدی به محمد زنگ زد و با هم در رابطه دزدی و بچه صحبت کردند.
احمد.د ادامه داد: درباره ماجرا از مهدی سوال کردم که او گفت: در خیابان ماشین روشنی را دیدم که محمد داخل آن پرید و فرار کرد. من از موضوع هیچ اطلاعی نداشتم. دو روز بعد هم به کمپ کهریزک رفتم و حدود ۳۸ روز در آن جا بودم.
قاضی سوال کرد: شما در ماشین صحبتهای مهدی.ش با محمد را شنیدید، آنها درباره چه موضوعی صحبت میکردند؟.
احمد.د افزود: آنها میگفتند که صاحب ماشین داد میزد، بچهام در ماشین است. من به مهدی توسعه کردم که به محمد بگوید که بچه را تحویل دهد.
قاضی خطاب به متهم گفت: حرفهای شما با صحبتهای مهدی.ش در تناقض است.
احمد.د گفت: من حدود ساعت ۱۱ مهدی را پیاده کردم و اصلا ماشین و بچه را ندیدم. اگر از موضوع اطلاع داشتم، اجازه این کار را به آنها نمیدادم، بعد از پیاده کردن مهدی به خانه رفتم.
قاضی گفت: شما که اول گفتید اعتیاد ندارید، پس چرا به کمپ رفتید؟.
احمد.د پاسخ داد: آن موقع معتاد بودم، اما به خانوادهام قول دادم که ترک کنم، به همین دلیل به کمپ رفتم.
قاضی از متهم سوال کرد که چگونه خود را معرفی کردید؟.
احمد.د پاسخ داد: دیروز با خواهرم تماس گرفتم که گفت: مأموران آگاهی شاپور به خانه ریختهاند و دنبال تو میگردند، بعد از آن وسایل خود را جمع کردم و خودم را به ماموران آگاهی شاپور معرفی کردم.
ارسال نظر