English

بخش نخست گفتگوی موج با یک کارشناس روابط بین الملل؛

مذاکره با آمریکا هیچ زمانی معنی ندارد/ آمریکا به اندازه ۱۴۰۰ سال درآمد نفتی ایران بدهی دارد

کارشناس روابط بین الملل معتقد است که مذاکره با آمریکا در هیچ زمانی معنی ندارد.

مذاکره با آمریکا هیچ زمانی معنی ندارد/ آمریکا به اندازه 1400 سال درآمد نفتی ایران بدهی دارد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج، محمدحسن قدیری ابیانه کارشناس سیاست خارجی و پژوهشگر روابط بین الملل به دعوت گروه سیاسی مهمان خبرگزاری موج بود و در حاشیه بازدید از این خبرگزاری گفتگوی تفصیلی با ما انجام داد.

بخش نخست این گفتگو را با هم می خوانیم:

یکی از مهمترین شعارهای انتخاباتی ترامپ، حمله به توافقنامه بین المللی برجام بود و وی پس از مدتی نیز به صورت یک جانبه آمریکا را از این معاهده خارج کرد. علت این تصمیم کاخ سفید چه بود؟

مدت ها قبل از مذاکرات برجام در مصاحبه ها گفته بودم که مذاکره فایده ندارد و اگر توافقی هم حاصل شود، آمریکایی ها به آن پایبند نخواهد بود.

همچنین تاکید کرده بودم که نرمش در برابر آمریکا به ضرر ما است، زیرا هیچ زمانی سران کاخ سفید دست از دشمنی با ملت ایران بر نمی دارند.

چه مستنداتی برای این تحلیل دارید؟

برای تحلیل صحیح در حوزه روابط بین الملل، باید شناخت درستی از شرایط داشته باشیم. تیم مذاکره کننده هسته ای دولت تصور می کرد که چون دیپلمات هستند و لحن صحبت کردن آنها با ادبیات احمدی نژاد تفاوت داشت، می توانند با مذاکره به یک توافق مطلوب دست پیدا کرده و تحریم ها را لغو کنند.

من معتقدم فقط ترامپ نبود که به تحریم ها عمل نکرد و در دوره اوباما نیز تحریم های اصلی هرگز لغو نشد. به عنوان مثال تحریم های اصلی بانکی لغو نشد و حتی برخی از تحریم ها را تشدید هم کردند.

حال چرا آمریکایی ها این کار را کردند، دلایلی دارد که اگر این دلایل را نشناسیم، به طور قطع نمی توانیم سرانجام تنش بین ایران و آمریکا را به درستی پیش بینی کنیم.

محمد حسن قدیری ابیانه

آمریکا دیگر تک ابرقدرت جهان نیست

ریشه اصلی مربوط به استراتژی آمریکا است. آمریکا رو به افول از موضع تک ابرقدرتی است. دلار دیگر تنها پول برای معاملات بین المللی نیست و پول های دیگر مانند یورو و حتی پول چین وارد میدان شده است.

اقتصاد آمریکا نیز دیگر مانند گذشته نیست. در گذشته آمریکا 40 درصد اقتصاد جهانی را در اختیار داشت، اما با رشد سریع دیگر کشورها به ویژه اتحادیه اروپا و چین، سهم آمریکا از اقتصاد جهانی به زیر 20 درصد رسیده است.

جهان نیز از یک جهان تک قطبی به سمت جهان چند قطبی در حال پیش روی است.

برخی از تحلیلگران معتقدند که اساسا اتحادیه اروپا برای مقابله با آمریکا شکل گرفت. آیا این تحلیل را قبول دارید؟

پیش از جنگ جهانی برخی از کشورهای اروپایی در سراسر جهان دارای مستعمره بوده و به نوعی برای خود قدرت اصلی به شمار می رفتند. اما پس از پایان جنگ جهانی این آمریکایی ها بودند که به همراه شوروی دو ابر قدرت جهانی را تشکیل دادند و با فروپاشی نظام شوروی، آمریکا به عنوان تک قدرت جهانی مطرح شد.

به همین دلیل سال ها اروپایی ها به شرایط گذشته خود حسرت می خوردند و در تلاش بودند تا جهان را از حالت تک قطبی و سلطه آمریکا خارج کنند. بنابراین اتحادیه اروپا را تشکیل دادند تا محوریت جهانی را به اروپا باز گردانند. اروپایی ها می خواهند از یک پیرو آمریکا به رقیب آمریکا تبدیل شوند.

این شرایط تنها در اتحادیه اروپا نیست. چین، ژاپن و حتی هند رشد اقتصادی بسیار سریع و خوبی در سال های گذشته داشته اند. روسیه خود را بازیابی کرده است. جهان اسلام با محوریت ایران در حال بازسازی تمدن اسلامی است. در آمریکای لاتین، برزیل و در قاره آفریقا نیز آمریکای جنوبی همین شرایط را دارند. این کشورها قطب های جهانی هستند که به سرعت در حال گسترش نفوذ خود هستند.

به این کشورها باید اندونزی، مالزی و کره جنوبی را نیز اضافه کرد که به سرعت در حال رشد هستند.

این در حالی است که در حال حاضر بیش از یک هزار جلد کتاب تنها در خود آمریکا درباره افول این کشور نوشته شده است.

محمد حسن قدیری ابیانه

بدهی های آمریکا چقدر است؟

دولت فدرال آمریکا  در حال حاضر 21 هزار میلیارد دلار بدهی دارد. دولت، مردم و شرکت های آمریکایی در مجموع بیش از 70 هزار میلیارد دلار بدهی دارند. برای شناخت دقیق و بهتر این رقم کافی است بگوییم که 70 هزار میلیارد دلار به اندازه 1400 سال درآمد نفتی ایران است. تنها دانشجویان آمریکایی هم اکنون بیش از 1500 میلیارد دلار بدهکار هستند و سالانه 2 تا 3 هزار میلیارد دلار به بدهی آمریکا اضافه می شود. به عبارتی سالانه به اندازه 40 تا 60 سال درآمد نفتی ایران به بدهی آمریکا اضافه می شود.

بیش از 40 میلیون نفر از مردم آمریکا زیر خط فقر به سر می برند و از این میان بیش از 18 میلیون نفر دارای وضعیت وخیم هستند و سالانه 2 تا 3 میلیون نفر نیز از طبقه متوسط آمریکا به زیر خط فقر می روند.

در ابتدا گفتید که آمریکایی به دنبال بازگردادن شرایط گذشته و سلطه بر جهان هستند. با این شرایط چگونه می توانند اعتبار گذشته خود را بازیابی کنند؟

اصولا در کشورهایی که وضع اقتصادی نامطلوبی دارند، شرایط برای روی کار آمدن دیکتاتورهایی چون هیتلر و موسولینی و ترامپ فراهم می شود. چرا که می آیند به مردم خودشان وعده نجات می دهند و از این طریق رای می گیرند.

اساسا ترامپ با شعار بازگردادن اعتبار آمریکا رای آورد. به عبارتی قبول داشت اعتبار آمریکا از دست رفته است.

حال آیا آمریکایی ها می توانند با همه کشورهایی که رو به رشد هستند و به زودی قطب های جهانی جدیدی را تشکیل داده و یا می دهند، وارد تنش مستقیم و رودرویی نظامی شود؟ به طور قطع چنین توانی ندارد. اما یک راه حل دارد و تنها در یک صورت می تواند اعتبار گذشته را بازسازی کند و آنهم تسلط بر منابع نفت و گاز جهان است. زیرا تمام کشورها و به ویژه کشورهایی که می خواهند توسعه و پیشرفت داشته باشند، به منابع انرژی نیازمند هستند.

اگر آمریکا بتواند کنترل نفت جهان را در اختیار گیرد، کشورهای قدرتمند جهانی به ویژه اتحادیه اروپا، چین، هند و ... بار دیگر مجبور به پیروی از آمریکا خواهند شد.

حال این پرسش مطرح می شود که آیا آمریکایی ها می خواهند شرایط تک ابرقدرتی خود را حفظ کنند؟ پاسخ این پرسش مثبت است و هر کسی در آمریکا بر روی کار بیاید، به دنبال دست یابی به این هدف خواهد بود و فرقی ندارد که ترامپ رییس جمهور باشد و یا اوباما.

بنابراین دلیل دشمنی آمریکا با ایران بر سر تسلط بر منابع نفت و گاز ما است. منابع نفت و گاز نیز مانند ذخایر بانک مرکزی نیست که بتوانند با یک حمله و یک شبه آن را خالی کنند. برای دست یابی به آن باید در کشورهایی نفت خیز حضور بلند مدت و ده ها ساله داشته باشند.

آمریکایی ها می دانند که بر فرض سرنگونی جمهوری اسلامی و اشغال ایران، نمی توانند به صورت بلند مدت در این کشور حضور داشته باشند و بار دیگر ملت ایران قیام کرده و مانند دوران طاغوت، آنها را از کشور بیرون می کنند.

بنابراین به این نتیجه رسیده اند که برای رسیدن به هدف خود چاره ای به غیر از تجزیه ایران ندارند. تجزیه ایران شرط لازم برای تاراج منابع نفتی ایران و به واسطه آن دست یابی مجدد به تک ابرقدرتی جهان است. به همین دلیل است که می بینیم حتی برخی از سران ضد انقلاب مانند زاهدی و بنی صدر و ... می گویند اگر جمهوری اسلامی نباشد، ایرانی باقی نخواهد ماند.

علت این است که اگر دشمن بر ایران مسلط شود، یک حکومت دیگر را بر سر کار نمی آورد و ایران را تجزیه می کند.

بنابراین اگر بدانیم آمریکا در حال سقوط است و نمی خواهد سقوط کند و تنها راهش دست یابی به منابع نفتی ایران به صورت بلند مدت است، دیگر مذاکره با آمریکایی ها معنی پیدا نمی کند.

ادامه دارد ....

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه