تحلیل فیلم سینمایی کتاب سبز اثر پیتر فارلی در حوزه هنری یزد
تحلیلگر و نویسنده یزدی در هفتاد و هفتمین نشست باشگاه فیلم حوزه هنری یزد به تحلیل فیلم سینمایی کتاب سبز برنده سه جایزه اسکار ۲۰۱۹ ساخته پیتر فارلی پرداخت.
به گزارش خبرگزاری موج یزد، جلال توکلی تحلیلگر و نویسنده یزدی در هفتاد و هفتمین نشست باشگاه فیلم حوزه هنری یزد که به واکاوی فیلم سینمایی کتاب سبز برنده سه جایزه اسکار ۲۰۱۹ ساخته پیتر فارلی اختصاص داشت به تبیین ویژگیهای این اثر پرداخت.
وی اظهار داشت: پس از صدور اعلامیهی آزادی بردگان توسط آبراهام لینکلن ـ شانزدهمین رئیس جمهور ایالات متحده ـ در سال ۱۸۶۰ و متعاقب آن تصویب قانون دوم توقیف توسط کنگره آمریکا، در سال ۱۸۶۲، قانون بردهداری در آمریکا لغو شد. با اینحال، رفتار ستیزهجویانه و نژادپرستانهی آمریکاییها، بهخصوص ملاکان جنوبی که نیروی کار مجانی و خوبی را از مزارع پنبهی خود از دست داده بودند، همچنان ادامه یافت. در سال ۱۸۷۶، قوانین ایالتی و محلی با نام قوانین جیم کرو در ایالات جنوبی آمریکا به تصویب رسید و عملاً دستور جداسازی نژادی در همهی تأسیسات عمومی شهرها، صادر شد؛ به موجب این قانون، جداسازی نژادی در مدارس دولتی، اماکن عمومی، حملونقل عمومی، رستورانها، هتلها، سرویسهای بهداشتی و حتی آبخوریها باید تحقق مییافت.
این نویسنده ادامه داد: قوانین جیم کرو اگر چه با شعار فریبنده جدا ولی مساوی ابراز وجود کرد؛ ولی در عمل و به هنگام تقسیم امکانات بین سفید پوستان و سیاهپوستان، به هیچ عنوان جانب عدالت و مساوات را رعایت نکرد و امکاناتی که در اختیار سیاهپوستان قرار میگرفت، اصلاً قابل مقایسه با سفیدپوستان نبود. به همین منوال، قوانین جیم کرو، اعمال فشار و اذیت و آزار سیاهپوستان را بار دیگر قانونی میکرد.
توکلی با بیان اینکه در سال ۱۹۳۶، «ویکتور هوگو گرین» (Victor Hugo Green) کتابی با عنوان کتاب سبز را منتشر کرد، گفت: در حقیقت این اثر، کتاب راهنمایی بود که اطلاعات مورد نیاز شهروندان سیاهپوست آمریکایی را به هنگام سفر به ایالات جنوبی آمریکا در بر داشت. اطلاعاتی شامل: محلهای اقامت، رستورانها و کمپینگهای بین راهی و... سرویسهایی که سیاهپوستان ـ در روزهای خطرناک قوانین جیم کرو ـ فقط مجاز به استفاده از آنها بودند.
وی با اشاره به اینکه نام فیلم، به همین کتاب اشاره دارد افزود: این فیلم بخشی از زندگی «دان شرلی» (Don Shirley) موزیسین مشهور سیاهپوست را به تصویر کشیده که در سال ۱۹۶۲، به اتفاق رانندهی ایتالیایی آمریکاییاش «تونی واللونگا» (Tony Vallelonga) در تور سهگانه جاز در بخشی از ایالات جنوبی آمریکا که تحت قوانین جیم کرو بوده، شرکت میکند و حوادثی را از سر میگذراند.
این نویسنده، کتاب سبز را فیلمی خوشساخت و روان، در ژانر کمدی، درام دانست که به واسطهی استفاده از کهنالگوی سفر یا جاده، که همیشه با مضامینی چون جستجو برای یافتن خود، هویت، ریشههای فرهنگی یک فرد و در آخر متحول شدن همراه است، در سبک فیلمهای جادهای قرار میگیرد.
توکلی در همین رابطه بیان کرد: از خصوصیات بارز این سبک، قرار گرفتن دو شخصیت با افکار یا اعتقاداتی مختلف در کنار هم و پای در راه گذاشتن در مسیری مشترک است. بالطبع در طول سفر، همین اختلافات شخصیتی باعث بهوجود آمدن سوءتفاهمها، اختلافات، قهروآشتیها، و در یک کلام کشمکشهایی جذاب و پیشبرنده و توأم با طنز میشود.
به گفته وی از دیگر نمونههای شاخص فیلمهای جادهای، میتوان به اثر جاودانهی جاده، به کارگردانی فدریکو فیلینی و با بازی درخشان آنتونی کوئین در نقش زانپانو اشاره کرد. فیلم دیگر در این سبک، با همین نام جاده، ساختۀ جان هیلکات و بر اساس رمان تحسین شده جاده نوشته کورمک مککارتی است که اتفاقاً »ویگو مورتنسن» در آن فیلم هم ایفای نقش میکند.
این هنرمند با بیان اینکه کتاب سبز، فیلمی شخصیتمحور و قهرمانپرور است اظهار داشت: دان شرلی با بازی «ماهرشالا علی» و «تونی لیپ واللونگا» با بازی «ویگو مورتنسن»، دو شخصیت اصلی فیلم هستند که پس از گذشت دقایق ابتدایی فیلم، پای در راهی طولانی و پیچاپیچ و سفری مکاشفهوار میگذارند. شخصیتهایی کاملاً متفاوت. هم از لحاظ خلقوخوی و درونیات و هم از منظر فیزیک ظاهر. این دو شخصیت ماندگار، از رنگ پوستشان گرفته تا مسائل کاملاً پیشپاافتاده و باورهای شخصی با یکدیگر فرق دارند!
وی ادامه داد: تونی، فردی است با تیپ و استایل بوکسورها، البته بوکسوری پابهسن گذاشته با کمی اضافهوزن ـ ویگو مورتنسن، برای بازی در این نقش مجبور شده قدری وزن خود را افزایش دهد ـ خشن، پرمدعا و لافزن، پُرخور و پُرحرف، دور از آداب اجتماعی، کمسواد و بیاعصاب که زود از کوره در میرود و بزنبهادر و یکهبزن کلوپهای شبانه است و از هر طریقی پول در میآورد. با اینحال، خانوادهدوست و خوشقلب که همسر و دو پسرش را دوست دارد. تونی نیز تحت تأثیر محیط اطرافش، افکار نژادپرستانه دارد. (در یکی از صحنههای آغازین فیلم، تونی لیوانهایی را که دو کارگر سیاهپوست پس از انجام دادن کارشان از آن نوشیدنی نوشیدهاند، با دو انگشت درون سطل زباله میاندازد!) طی حادثهای از کار برکنار میشود و در یک بحران مالی قرار میگیرد. تا اینکه برای یافتن کار به دفتر ـ آپارتمان دان شرلی هدایت میشود.
ارسال نظر