در صنایع دستی واقعیت ها را ببینیم نه آمارها را
حجت اله مرادخانی معتقد است بدون تردید چالش ها و مسائل حوزه صنایع دستی فراوان و جدی هستند و شناخت و رفع آنها به مشورت با فعالان واقعی صنایع دست و پرهیز از استناد به داده های جعلی نیاز دارد.
حجت اله مرادخانی پژوهشگر صنایع دستی و مدرس دانشگاه طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری موج قرار داده است، درباره مسائل و مشکلات میراث فرهنگی و صنایع دستی سخن گفته و همچنین پیشنهادهایی برای وزارت میراث فرهنگی در دولت سیزدهم ارائه کرده است. در ادامه این یادداشت را میخوانید.
«از جمله مبناهای مهم توسعه در دنیای امروز تاکید بر صنایع خلاق و برجسته سازی کالاهای فرهنگی و بهره برداری هدفمند از ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی آن است. مقوله ای که به طوره خاصی از سوی سازمان های بین المللی مورد توجه بوده و یکی از معیارهای توسعه محسوب می شود. با نگاهی به آمارهای رسمی و نرخ رشد اشتغال مبتنی بر صنایع فرهنگی در کشورهای در حال توسعه، تاثیرگذاری این حوزه بیش از پیش مشخص می شود. در کشور ایران بخش مهمی از محصولات فرهنگی به صنایع دستی و هنرهای سنتی اختصاص دارد که پرداختن به قابلیت های آن از نظر تولید ثروت و ایجاد اشتغال خود مستلزم تالیف چندین جلد کتاب است. چرا که این حوزه هم بخاطر ظرفیت های پیشین و بومی در ایران و هم اینکه بخش مهمی از حیات فرهنگی و اجتماعی مردم نقاط مختلف ایران است، یک ظرفیت راهبردی برای رشد کشور محسوب می گردد.
با این اوصاف این عرصه مهم کمتر در اولویت ساختارهای اجرایی و سیاست گذار کشور قرار داشته و بسیاری از قابلیت های آن و انرژی سازنده اش، همچنان بی استفاده مانده است. در دولت های گذشته نیز نفراتی که در این عرصه سکان مدیریت را در دست می گرفتند یا با آن آشنا نبودند و یا صرفا برای داشتن یک پست اجرایی عالی رتبه، ریاست سازمان وقت میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری یا وزارتخانه فعلی را بر عهده می گرفتند.
پس از برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، بسیاری از فعالان این حوزه منتظر معرفی وزیر پیشنهادی برای سکانداری این وزارتخانه جوان بودند. بعد از کش و قوس های فراوان مهندس عزت الله ضرغامی به عنوان گزینه پیشنهادی این وزارتخانه معرفی شد. گزینه ای که نظرات مختلفی در خصوص حضورش در این وزارتخانه تخصصی مطرح شده است. در نگاه نخست نقطه قوت ضرغامی نسبت به دیگر گزینه های مطرح شده، آشنایی وی با عرصه فرهنگ و سوابق فعالیت اجرایی او در وزارت ارشاد، سازمان صدا و سیما و همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی است. همچنین مختصات سیاسی جدی وی در سپهر سیاسی کشور می باشد. قابلیتی که می توان با اتکا به آن، قدرت چانه زنی و لابیگری وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی را به گونه ای محسوس ارتقا بخشید. از سوی دیگر ضرغامی چون در عرصه رسانه و فرهنگ فعالیت اجرایی زیادی داشته، حساسیت های این عرصه و ویژگی آن را می شناسد و با استفاده از سوابق رسانه ای خود، خواهد توانست تا جایگاه این وزارتخانه و عرصه های میدانی آن را در افکار عمومی جامعه پر رنگ تر سازد.
با این وجود، انتشار برنامه عزت الله ضرغامی برای مدیریت وزارتخانه میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی بیانگر این نکته است که وی و تیم مشاورانش، آشنایی ژرفی با این سه حوزه نداشته و صرفا مبتنی بر اطلاعات روتین موجود به توصیف وضعیت این وزارتخانه پرداخته و کلیاتی را به عنوان برنامه اجرایی برای ایجاد تحول در عرصه های میدانی آن مطرح کرده اند. بی آنکه از چگونگی انجام این کارها بحثی به میان بیاورند. و یا اینکه با نگرش آمایش سرزمین که اهمیت راهبردی در مدیریت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی دارد، به تحلیل شرایط بپردازند.
در خصوص وضعیت شناسی حوزه صنایع دستی در این برنامه چالش های مطرح شد، چندان با واقعیت موجود متناسب و همگون نیست. چراکه برای مثال ناتوانی رقابت محصولات صنایع دستی ایران در رقابت با محصولات دیگر کشورهای تولیدکننده صنایع دستی، صرفا به خاطر قیمت تمام شده نیست، بلکه مسئله ای به اسم کیفیت محصولات و عدم دسترسی به مواد اولیه مرغوب و فناوری های جدید، عاملی مهم تر به شمار می رود که مزیت رقابت را از تولیدات ایران سلب کرده است. یا اینکه صنایع دستی ایران در شرایط فعلی به سبب نبود بسترهای مناسب برای عرضه در فضای مجازی یا حضور در رویدادهای بین المللی از فرصت دیده شدن محروم مانده، در نتیجه نمی توان انتظار داشت که بازار های بین المللی تمایلی به این هنر صنعت اصیل ما نشان دهند. در ارتباط با عدم ضمانت اجرایی قوانین حوزه صنایع دستی و نیز ضعف بدنه کارشناسی در ستاد و استانها نیز بحثی به میان نیامده که خود چالشی اساسی است. در کنار اینها نبود سامانه های موثق برای ثبت اطلاعات و داده های صنایع دستی و عدم تولید متن های مرجع برای هنرمندان، فعالان و علاقمندان به این حوزه، از چالش های راهبردی این عرصه است که با وجود صحبت های بسیاری در خصوص لزوم آن در سال های اخیر، هرگز به صورت جدی به آن پرداخته نشد. متاسفانه در بخش وضعیت شناسی صنایع دستی در برنامه مهندس ضرغامی نیز این خلا همچنان باقی است.
در جدول شماره ۶ این برنامه نیز اشکالات و نقدهای جدی وجود دارد و به نظر می رسد نویسندگان این برنامه متاسفانه با ارجاع به داده ها و اطلاعات مدیریت فعلی صنایع دستی کشور(دولت دوازدهم) دست به نگارش و توصیف نقاط ضعف و قوت زده، که این خطایی جدی است. چراکه بی شک در کنار مشکلات بین المللی کشور، یکی از علل اصلی رکود صنایع دستی ایران مدیریت آمارساز این حوزه در دولت دوازدهم بود که به جای تلاش برای حل مشکلات و موانع صنایع دستی، صرفا به عددسازی و انجام شوآف کردن، به جای کار مشغول بودند. در نتیجه داده ها و اطلاعات آنها چندان وجاهت لازم برای استفاده در تدوین برنامه اجرایی وزیر جدید را ندارند. برای مثال در بخش نقاط قوت، مطرح شده وجود ۳۷۰ رشته از ۴۶۰ رشته صنایع دستی جهان در ایران. حال سوالی که پیش می آید این است که مرجع طرح چنین ادعایی کجاست؟ بنابر کدام کتاب یا مطالعه معتبر بین المللی چنین ادعایی مطرح شده است؟ یا در بخش نقاط قابل بهبود، موارد متعددی به صورت کلی طرح شده که برخی از آنها چندان واقعی نیستند و برخی به طور جدی اشتباهند. از جمله نبود رشته های دانشگاهی مرتبط با صنایع دستی است که یک اشتباه بارز به شمار می رود، چراکه سالهاست در ایران در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته صنایع دستی دانشجو پذیرفته می شود و فارغ التحصیلان زیادی در کشور داریم. و یا گلایه از جدایی فرش دستباف از صنایع دستی نیز یکی دیگر از اقتباس های اشتباه و خطرناک این برنامه از تخیلات مدیریت صنایع دستی در دولت قبل است. چراکه معاونت صنایع دستی که در انجام امور روزانه خود با چالش های جدی روبروست، چگونه می تواند برای الحاق مجموع بزرگ فرش دستباف به زیرمجموعه خود تلاش کند؟
در قسمت فرصت های امید آفرین صنایع دستی نیز با موارد عجیبی روبرو هستیم، از جمله مقام اول ایران از نظر تعداد نشان اعطا شده اصالت یونسکو؟! اول اینکه کجا چنین رتبه ای را به ایران داده است؟ و دوم اینکه چیزی به اسم نشان اصالت یونسکو نداریم، بلکه مهر اصالت شورای جهانی صنایع دستی است که به طور کلی مجموعه ای مستقل از یونسکو است. این مورد نیز از دیگر اقتباس های این برنامه از اطلاعات بی پایه مدیریت گذشته است. در قسمت تهدیدات نیز آورده شده که ایران سی و نهمین صادرکننده صنایع دستی دنیاست در حالی که این کشور سومین تولید کننده دنیا در حوزه صنایع دستی است. این مورد که به عنوان یک تهدید جدی مطرح شده است نیز از جمله ادعاهای بی پایه و اساسی است که در دولت دوازدهم نسبت به صنایع دستی مطرح شد و به دلیل آنکه بارها در رسانه های مختلف مطرح شد، مورد پذیرش واقع گردیده است. و این خود تبدیل به یک خطای محاسباتی برای برنامه ریزان و سیاستگزاران کلان فرهنگی کشور شده است. در کنار این موارد تاکید بر پیگیری و اجرای قانون حمایت از استادکاران، هنرمندان و فعالان صنایع دستی از نقاط قوت این برنامه است، چراکه این قانون با وجود اینکه چهارسال از زمان تصویبش گذشته، متاسفانه همچنان خاک می خورد و فعالان صنایع دستی از نتایج مثبت آن محرومند.
بی تردید چالش ها و مسائل حوزه صنایع دستی فراوان و جدی هستند و شناخت و رفع آنها به مشورت با فعالان واقعی صنایع دست و پرهیز از استناد به داده های جعلی نیاز دارد. مقوله ای که اگر در دولت سیزدهم و سبک مدیریت وزیر جدید میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی جایگاهی داشته باشد، می توان به حل بخشی از مشکلات صنایع دستی، حتی در کوتاه مدت امیدوار باشیم. اما اگر کسب نظر فعالان و کنشگران صنایع دستی مانند دولت های قبلی در حد برگزاری جلسات و انتشار اخبار و عکس یادگاری باشد، تردیدی نیست که این هنرصنعت کهن در ورطه فراموشی و آسیب های بیشتری قرار خواهد گرفت.»
ارسال نظر