به گزارش خبرنگار بینالملل خبرگزاری موج، عربستان از آغاز دهه دوم قرن جدید سیاست کنش گری را در منطقه در پیش گرفت. اما آنچه بر سرعت تغییرات سیاسی این کشور افزود، روی کار آمدن ملک سلمان و انتصاب محمد بن سلمان به عنوان وزیر دفاع بود. ریاض در سه سال اخیر تحرکات بیشتری به دستگاه سیاست خارجی خود داده است. افزایش شدت درگیریها در سوریه و عراق، ایجاد ائتلاف با همپیمانان کشورهای عرب محافظهکار و شمال آفریقا و حمله به یمن، انضمام جزایر مصری به خاک خود برای اطمینان بخشی به اسرائیل در حفظ راههای آبی و آشکارسازی روابط با تل آویو از جمله این موارد است. اما در نهایت آنچه
حاصل شد تقویت قدرت مانور محور مقاومت، عقب راندن تروریستها در عراق و سوریه و فرسایشی شدن جنگ در یمن است. این در شرایطی بود که توافق هستهای میتوانست فرصتی به ایران دهد که بتواند اقتصاد اروپا را با انتقال سرمایه به کشور به خود پیوند بزند. در این شرایط عربستان تلاش کرد تمامی ابزارهای خود را برای تقابل با ایران به کار بگیرد. تابوشکنی ارتباط با اسرائیل یکی از مهمترین اقدامات در این زمینه بود. آل سعود درصدد است از طریق لابیهای اسرائیل در آمریکا نظر کاخ سفید را به خود جلب کند تا نگرانی خاندان آل سعود از رفورم سیاسی داخلی موردنظر آمریکا مرتفع شود. در واقع هر
فعالیتی دستگاه سیاسی خارجی، دربار، وزارتهای حکومت عربستان و شاهزادهها در این کشور انجام میدهند بیش از آنکه در راستای تأمین منافع ملی این کشور باشد برای حفظ سلطه خاندان آل سعود است. از این رو شاهد هستیم که رئیس سابق استخبارات عربستان در نشست سالانه سازمان مجاهدین خلق منافقین معاند نظام جمهوری اسلامی ایران حمایت میکند. تردیدی نیست که حضور و سخنرانی ترکی الفیصل در این نشست، به معنای رسمیت یافتن مناسبات و مراودات منافقین و دولت سعودی به حساب میآید. ترکی الفیصل، علاوه بر آنکه رییس پیشین استخبارات سعودی است، فرزند پادشاه پیشین عربستان و عضوی موثر و بانفوذ
در خاندان سلطنتی این کشور به شمار میرود که را به خوبی نیز با لابیهای اسرائیلی دارد. جایگاه و پیشینه ترکی الفیصل به ویژه در متن روابط بسیار متشنج ایران با شماری از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و در رأس آنان عربستان سعودی اهمیتی دوچندان به نفس حضور و سخنرانی او در نشست یکی از اصلی ترین نیروهای مخالف کشورمان میبخشد. تندی لحن رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی در مقابله با جمهوری اسلامی و رهبران پیشین و کنونی آن و صراحت او در تأکید بر ضرورت براندازی نظام سیاسی مستقر در ایران، هنگامی که دو کشور فاقد مناسبات سیاسی با یکدیگرند، جایی برای تفسیر و تاویل
این اقدام او باقی نمیگذارد. از زمان روی کار آمدن پادشاه جدید عربستان سعودی و تیم نزدیک به او، همه اتفاقات بر شدت تیرگی روابط ایران و عربستان افزوده است. اعدام شیخ نمر باقر النمر روحانی سرشناس شیعه در عربستان سعودی و حمله به سفارت این کشور در تهران، به قطع روابط دو کشور انجامید. تحولات جاری در یمن، عراق، سوریه و شکست برنامههای سعودیها در خاورمیانه ظاهرا جایی برای پرده پوشی و احتیاط نزد رهبران عربستان سعودی باقی نگذاشته است. از سوی دیگری، سازمان مجاهدین خلق نیز که در سال های اخیر و به دنبال از دست دادن پایگاه اصلی خود در عراق در کمپ اشرف، به طور فزایندهای
تحت فشار بوده است دلیلی نمیبیند که از این همکاری علنی و صدور پیامی خصمانه به تهران استقبال نکند. هدف اصلی و اولویت غیرقابل جایگزین سازمان مجاهدین خلق، برانداختن حکومت جمهوری اسلامی ایران است. استقرار در خاک عراق، در زمان جنگ تحمیلی، به روشنی ثابت کرد که این سازمان تا کجا حاضر است برای دستیابی به هدف خود هزینه بپردازد. به همین دلیل، برای این سازمان، به ویژه در شرایط کنونی داشتن متحد یا حامی علنی مانند عربستان سعودی، رخدادی مثبت به حساب میآید. در این شرایط برای خاندان سعودی آن گونه که فکر میکنند نخواهد بود. منافقین هرگز نتوانستند پس از گذر از سالهای اول
انقلاب ضربه کاری به کشور وارد سازند و یا تهدیدی جدی برای نظام به شمار بروند. این سازمان بیش از آنکه ماهیت عملی داشته باشد، عروسکی خیمه شب بازی است که در زمان مناسبت توسط مخالفان نظام ایران به حرکت درمیآید. از این رو به نظر نمیرسد اعلام حمایت ترکی فیصل به عنوان یک شاهزاده با نفوذ عربستانی از سازمان مجاهدین خلق چیزی بیش از یک شو رسانهای باشد.
ارسال نظر