English

گفت‌وگو با فرزند آیت‌الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی؛

آیت‌الله هاشمی شاهرودی حلقه وصل امام و شهید صدر بود

حضرت آیت‌الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی، عضو فقید شورای نگهبان و رئیس اسبق قوه قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از عمری مجاهدت در عرصه‌ی علمی و سیاسی، پنج سال پیش دار فانی را وداع گفت.

آیت‌الله هاشمی شاهرودی حلقه وصل امام و شهید صدر بود
به گزارش خبرگزاری موج

، حضرت آیت‌الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی، عضو فقید شورای نگهبان و رئیس اسبق قوه قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از عمری مجاهدت در عرصه‌ی علمی و سیاسی، پنج سال پیش دار فانی را وداع گفت. رهبر انقلاب اسلامی در پی ارتحال ایشان پیام تسلیتی صادر کردند که در بخشی از آن آمده بود: «ایشان استادی بزرگ در حوزه‌ی علمیه‌ی قم و کارگزاری باوفا در مهم‌ترین تشکیلات نظام جمهوری اسلامی، عضو مؤثری در شورای نگهبان و رئیس موفقی در مجمع تشخیص مصلحت بودند و آثار و برکات علمی بسیاری از خود بر جای نهادند. ایشان همچنین برادر سه شهید و از یاران و شاگردان و همراهان شهید نام‌آور و بزرگوار سیدمحمدباقر صدر بود.»

در گفتگو با حجت‌الاسلام والمسلمین «سید علاء هاشمی شاهرودی» فرزند آیت‌الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی به بررسی ابعاد علمی، شخصیتی، سیاسی و مبارزاتی این فقیه عالیقدر پرداخته‌ایم.

 

رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیتی که به مناسبت ارتحال آیت‌الله هاشمی شاهرودی صادر کردند، مقام علمی و خدمات با ارزش وی به نظام اسلامی را یادآور شدند و تجلیل ویژه‌ای از شخصیت آن مرحوم داشتند. مهمترین فعالیت‌های علمی ایشان چه بود؟

از چند بُعد متفاوت می‌توانیم شخصیت و زندگی مرحوم حاج آقا (ره) را مورد بررسی قرار بدهیم. اولین بعد شخصیتی‌ ایشان که از سایر ابعاد بارزتر و واضح‌تر است، بعد علمی است. مرحوم حاج آقا از شاگردان مبرز استاد شهید سید محمدباقر صدر نابغه دهر بود. ایشان از جمله شاگردانی بود که از شهید صدر اجازه اجتهاد داشت. رهبر معظم انقلاب در کنگره‌ای که برای شهید صدر برگزار شد، عبارت بسیار جالبی به کار بردند و ایشان را نابغه نامیدند.

حاج آقا درباره بحث‌های علمی، هم در جنبه فقهی و هم در جنبه اصولی تالیفات زیادی داشتند. ایشان حتی در بحث‌های تفسیر، کلام و عقاید نیز کتاب‌هایی داشتند. تالیفات حاج آقا حدود 20 - 30 عنوان و حدود 50 - 60 جلد کتاب است. ایشان مبانی مکتب فقهی خودشان را در این کتاب‌ها بیان کرده‌اند.

حاج آقا در کنار این‌ها، مجله‌ای به نام «فقه اهل بیت (ع)» هم داشتند که به زبان‌های فارسی و عربی منتشر می‌شد. انتشار این مجله از سال 1369 آغاز شد و در آن مقالات علمی - پژوهشی حوزه علمیه قم که به قلم مراجع تقلید یا اساتید فاضل بود، منتشر می‌شد. بعد از فوت حاج آقا تلاش شد تا انتشار این مجله ادامه پیدا کند. تاکنون صد شماره از این مجله منتشر شده است.

یکی دیگر از بحث‌های علمی حاج آقا که مورد نظر رهبر معظم انقلاب نیز بود، تدوین دایره المعارف فقه شیعی بود. همانطور که رهبری فرمودند یکی از موضوعات که فقه شیعه و نظام جمهوری اسلامی بدان آن نیاز داشته، این دایره المعارف بود. در حدود بیست سی سال قبل تمام دایره المعارف‌هایی که داشتیم بر مسلک مبانی اهل تسنن بود. حاج آقا این کار را آغاز و موسسه‌ای با عنوان «دایره المعارف فقه شیعی اهل بیت (ع)» تاسیس کردند.

مقام معظم رهبری در پیامی که به مناسبت افتتاح این موسسه صادر کردند، عنوان فرمودند آرزوی من این بود که دایره المعارف فقه شیعی داشته باشیم. خوشبختانه حاج آقا این کار را انجام دادند و اکنون حدود 60 مجلد از این دایره المعارف چاپ شده است. این مجلدات برای اهل فضل و تحقیق مناسب و کارآمد است.

یکی از بحث‌های خیلی خوب علمی که حاج آقا در زمان عضویت در شورای نگهبان و ریاست بر قوه قضائیه انجام داد در رابطه با «قانون مجازات اسلامی» بود. ایشان با گروهی از محققین و فضلای حوزه علمیه، مبانی و استدلال‌های فقهی این قانون را استخراج و تدوین کردند. یکی از موارد در این قانون موضوع اختلافی درباره ارث زوجه از زوج بود. در گذشته زن تنها از زمین ارث می‌برد و از ابنیه ارث نمی‌برد، اما در مباحثاتی که صورت گرفت به این نتیجه رسیدند که زن از ابنیه و ساختمان نیز ارث می‌برد.

چند وقت پیش یکی از کسانی که حدود 40 - 50 سال در کنار حاج‌آقا بود؛ هم شاگرد ایشان بود و هم در قوه قضائیه در کنارشان بود، گفت زمانی که حاج‌آقا پس از ریاست قوه قضائیه به قم آمد و به صورت عمومی و در داخل شبستان امام خمینی (ره) حرم حضرت معصومه (س) درس و بحث را شروع کرد (ایشان پیش از آنکه رئیس قوه قضائیه شود، درس خارج را به صورت خصوصی و غیرعمومی برگزار و طلبه‌های خاصی در آن درس شرکت می‌کردند)، آیت‌الله واعظ طبسی در مشهد چند نفر از اساتید حوزه را مامور کردند تا به قم بیایند، در درس‌های مراجع شرکت کنند و ببینند که درس‌ها در چه سطحی است و کدام یک قابل قبول هستند.

ایشان می‌گفت پس از اینکه اساتید به قم آمدند و در درس‌های مراجع مختلف شرکت کردند، گزارشی آماده ساختند. در آن گزارش آمده بود که یکی از درس‌هایی که یقیناً مورد استفاده می‌باشد، درس آیت‌الله هاشمی شاهرودی است. عنوان شده بود درس‌های ایشان برخوردار از حرف‌های تازه و جدید است و طلبه می‌تواند استفاده کند.

 

دومین وجه و بُعد شخصیتی آیت‌الله هاشمی شاهرودی که برجسته و مورد توجه بود، چه بود؟

مردم باید بدانند که فقها، مجتهدین و بزرگان دین در چه زمینه‌هایی کار و خودسازی می‌کردند. مرحوم حاج‌آقا می‌گفت همه چیز درس و بحث نیست. بنابراین جنبه دوم شخصیتی ایشان، «تهجد» بود. حاج آقا اهل عبادت و تهجد بود. من در چند سالی که خدمت ایشان بودم، به خاطر ندارم نماز شب ایشان ترک شده باشد. معمولاً قبل از اذان صبح حدود نیم ساعت یا 45 دقیقه قبل بیدار می‌شد. من گاهی با صدای قرآن خواندن‌ ایشان از خواب بیدار می‌شدم. نافله‌ها را به خصوص نافله‌های ظهر و عصر را که 16 رکعت است به جای می‌آورد. ایشان نافله‌های شبانه‌روزی‌شان ترک نمی‌شد.

حاج آقا پس از اینکه مورد عمل جراحی قرار گرفت و زمانی که هنوز آنچنان هوشیار نبود، روی تختی استراحت می‌کرد و دستگاه‌هایی که به وی متصل بود، اجازه نمی‌داد که ایشان را رو به قبله قرار بدهیم. حاج‌ آقا پس از اینکه به هوش آمد، گفت می‌خواهم نماز بخواهم. پرسید: قبله کدام طرف است؟ من بر اساس مصلحت پاسخ دادم که قبله همین سویی است که شما خوابیده‌اید. حاج آقا پس از دو سه روز متوجه شد که قبله سوی دیگری است. از اینکه به ایشان راست نگفته بودم خیلی ناراحت شد و من توضیح دادم که پزشکان و دستگاه‌ها اجازه نمی‌دادند که موقعیت تخت شما را تغییر بدهیم. ایشان قضای تمام نمازهایشان را به جا آوردند؛ حاج آقا حتی در حالت بیماری نیز نمازش ترک نمی‌شد.

 

مهمترین خصوصیات فردی آیت‌الله هاشمی شاهرودی چه بود و ایشان در این اواخر و در دوره‌ای که در قم تشریف داشتند، بیشتر وقت خود را به چه چیزی اختصاص می‌دادند؟

درباره خصوصیت فردی حاج آقا باید گفت که ایشان معمولاً کم‌خواب بودند. در 24 ساعت شبانه‌روز شاید پنج شش ساعت می‌خوابیدند. یا مشغول مطالعه یا مشغول عبادت بودند که بیشتر مشغول مطالعه بودند. معمولاً شب‌ها تا اذان صبح بیدار بودند. اصل مطالعه‌شان در شب انجام می‌گرفت. خیلی‌ وقت‌ها ساعت 2 شب می‌آمدم و می‌دیدم که حاج‌ آقا مشغول مطالعه است. صبح ساعت 8 هم سر درس و بحث حاضر بودند.

ایشان هم کم‌خواب و هم کم‌خوراک بودند. اصلاً اهل غذا نبودند. غذا را کم و در حد چهار پنج لقمه می‌خوردند. خیلی هم احتیاط می‌کردند. یک بار یک بنده‌خدایی ماءالشعیر برای حاج‌ آقا آورد. ایشان می‌گفت من احتیاط می‌کنم و نمی‌خورم. آن فرد پرسید آیا شما فتوا می‌دهید که این حرام است؟ حاج‌ آقا گفت: فتوا نمی‌دهم. مملکت اسلامی است و حلال است اما من استفاده نمی‌کنم.

همیشه هم خوش‌رو بودند و می‌خندیدند. همیشه تبسم داشتند. معمولاً هم ساکت بودند و خیلی اهل حرف نبودند، مگر اینکه بحثی پیش می‌آمد. معمولاً سرشان در کتاب بود و مطالعه می‌کردند. اهل اولاد و خانواده بودند. حاج‌ آقا از یک همسر، 11 فرزند دارد. نوه هم که زیاد دارد. عاشق خانواده و بچه‌ها بود. همیشه بچه‌ها و نوه‌ها در دست و بال حاج آقا می‌چرخیدند و حاج آقا هم مشغول مطالعه خودش بود.

ایشان همچنین خیلی اهل روضه بودند. حتماً وصف روضه‌های مشهد و قم حاج آقا را شنیدید. حسینیه‌هایی در قم، مشهد و نجف دارند. خیلی اهل روضه و زیارت بودند. سفرهای ایشان معمولاً زیارتی بود. هیچ وقت سفر سیاحتی نمی‌رفتند؛ مانند اینکه شمالی یا جنوبی بروند. هر زمانی که تعطیلی می‌شد، مشهد می‌رفت. به قول خودشان هم زیارت بود و هم سیاحت.

خیلی دوست داشتند به مشهد بروند و در آنجا درس و بحث را شروع کنند، اما نشد. ابتدا مسئولیت در قوه قضائیه و سپس تدریس در قم پیش آمد، وگرنه خیلی دوست داشتند در مشهد زندگی کنند و در جوار حرم امام رضا (ع) باشند. بعد هم که موضوع مریضی پیش آمد و دو سه سالی گرفتار بودند.

 

آیت‌الله هاشمی شاهرودی چند دوره عضو شورای نگهبان بودند و نقش مهم و اثرگذاری در بررسی مصوبات مجلس شورای اسلامی و سایر وظایف این شورا داشتند. آیا در این رابطه خاطره و گفته‌ای از ایشان به خاطر دارید؟

درباره شورای نگهبان باید عنوان کنم که حاج آقا معمولاً مطالب بیرون را به داخل منزل نمی‌آوردند. یکی از خصوصیات خیلی مهم ایشان این بود که بچه‌ها را به هیچ عنوان دخالت نمی‌دادند. به نظرم خیلی کار درستی بود. برخی افراد وقتی به کاری گمارده می‌شوند به کسی جز فرزندان و اقوام خود اعتماد نمی‌کنند اما حاج آقا اجازه نمی‌داد که اولاد، اقوام و فامیل وارد تشکیلات شوند.

حاج آقا زمانی که رئیس قوه شد، همه ما را جمع کرد و گفت: اگر ببینم در پرونده‌ای دخالت کردید یا اینکه برای فردی سفارشی کردید، من می‌دانم و شما! ایشان خیلی جدی همه را از دخالت برحذر داشتند. من به دفتر ایشان در تهران کلاً نمی‌رفتم و هر وقت به تهران می‌رفتم، به منزل‌شان می‌رفتم. خیلی حق نداشتیم به محل کار و دفتر ایشان برویم. در شورای نگهبان و در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم اینگونه بودند. نمی‌گذاشتند فرزندان وارد این عرصه بشوند که خدای ناکرده توابعی به همراه داشته باشد. انسان وقتی وارد شود با چند نفر ارتباط می‌گیرد و از چند نفر سفارش و درخواست دریافت می‌کند. شاید کار خلاف قانونی هم انجام نگیرد اما از آن جایگاه سواستفاده شده است.

حاج آقا روی این موضوع خیلی حساس بود. ایشان قبل از اینکه برای درس و بحث به قم تشریف بیاورد، ما محلی از اعراب نداشتیم. به ما می‌گفتند سر درس و بحث‌تان بنشینید و دخالتی در کارهای اجرایی و قوه قضائیه و شورای نگهبان نکنید. ایشان بعد از اینکه به قم بازگشتند و درس و بحث را شروع کردند، ما وارد تشکیلات‌شان شدیم. هماهنگی درس‌های حاج آقا در حرم و جلسات توسط ما انجام می‌شد. ما قبل از آن هیچ‌کاره بودیم‌. رئیس دفتر ایشان در قوه از فرزندانشان نبود و ما با حاج آقا در آن دوره فقط ارتباط خانوادگی داشتیم.

لذا ما در مورد اقدامات حاج آقا در قوه قضائیه و شورای نگهبان اطلاعات چندانی نداریم. البته کمابیش از بحث‌ها و جلسات چیزهایی می‌گفتند اما اجازه دخالت نمی‌دادند.

ایشان گاهی برای حضور در جلسات اضطراری شورای نگهبان، جلسات درس‌شان را تعطیل می‌کردند؛ این در حالی بود که حاج آقا نسبت به درس و بحث خیلی حساس بودند. ایشان در آن زمانی هم که رئیس قوه قضائیه بودند، درس و بحث‌شان ادامه داشت. حضرت آقا درس فقه و حاج آقا اصول می‌گفتند.

درس و بحث حاج آقا به هیچ عنوان تعطیل نمی‌شد. می‌گفت یک طلبه باید همیشه درس و بحثش جاری باشد؛ اگر هم می‌خواهد کار اجرایی کند، اصل بر درس است؛ این موضوع موجب می‌شود تا طلبه هم جنبه اجرایی و هم جنبه علمی‌اش تقویت شود.

 

حاج آقا زمانی که رئیس قوه قضائیه شد، خیلی از آقایان اعتراض کردند و گفتند که شما فقیه و مرجع هستید و در شأن شما نیست که رئیس یک قوه شوید. شما الان باید کرسی مرجعیت، فقاهت و اجتهاد داشته باشید. حیف است خودتان را درگیر کارهای اجرایی کنید. یکی از آقایان که به دیدارش رفتیم خیلی ناراحت بود و خطاب به حاج آقا می‌گفت شما چرا وارد تشکیلات شدید؟

اما حاج آقا خیلی محکم پاسخ می‌دادند که اتفاقا مراجع باید در مسند کارهای اجرایی قرار بگیرند. در اینگونه مسندها باید مراجع و فضلای حوزه قرار بگیرند. ایشان می‌گفت ما یک عمر درس خوانده‌ایم که همین کارها را انجام بدهیم نه اینکه فقط کرسی درس‌مان به راه باشد، رساله عملیه داشته باشیم، وجوهات بگیریم و به استفتائات پاسخ بدهیم.

حاج آقا می‌گفت این بحث‌ها و مبانی که از آن‌ها سخن می‌گوئیم باید اجرایی و کاربردی شود‌. ما که نسبت به این بحث‌ها و مبانی آگاه هستیم باید در مسند قضاوت به پیاده‌سازی آن‌ها بپردازیم. از همین رو ایشان تحولاتی در قوه قضائیه به وجود آوردند که یکی از آن‌ها تدوین قانون مجازات اسلامی و استخراج استدلال‌ها و مبانی فقهی آن بود. حاج آقا معتقد بود که تدریس فقه و اصول برای ایجاد و اجرای حکومت اسلامی است؛ همان کاری که مکتب امام خمینی (ره) و شهید صدر انجام دادند.

بنابراین حاج آقا به نکته مهمی اشاره می‌کردند مبنی بر اینکه درس و بحث‌هایی را که فرامی‌گیریم، مقدمه‌ای برای اجرای حکومت اسلامی و عادلانه است. در غیر این صورت به قول حاج آقا گاوصندوقی خواهیم شد که مدام در آن اطلاعات ذخیره می‌شود. ثم ماذا؟ وقتی از گاوصندوق پر از اطلاعات و جواهر استفاده نشود، چه کارآیی دارد؟

در چند سالی که حاج آقا رئیس قوه بودند، دیدیم که مبانی، اجرایی شد. حاج آقا در این رابطه مثال حج را می‌زدند و می‌گفتند تا زمانی که مرجع خودش مکه نرفته بود می‌گفت حجاج در طواف باید بین خانه خدا و مثلاً مقام ابراهیم قرار بگیرند. حجاج عنوان می‌کردند که سخت است و نمی‌شود، اما مرجع می‌گفت بالاخره همین است و تعبداً باید پذیرفت. یک بار که خود مرجع به حج رفت و دید نمی‌شود گفت از پشت مقام و... هم می‌شود!

آدم وقتی در مقام اجرا قرار می‌گیرد، خیلی از مبانی تغییر می‌یابد. یک چیزهایی نظری و یک چیزهایی عملی است. حاج آقا می‌گفت ما این درس‌ها را می‌خوانیم اما تا وقتی که به مقام اجرا نرسانیم و تطبیق ندهیم، فایده ندارد. وقتی در مقام تطبیق قرار بگیریم می‌بینیم مصالحی وجود دارد که آن مصالح مقدم می‌شود و مبانی را تغییر می‌دهد. نباید به صورت جمود و خشک به مسائل نگاه کنیم و بگوییم تعبد است.

از این رو برخی از فتاوای حاج آقا پس از اینکه رئیس قوه شدند به خصوص در بحث قضاوت، حدود و دیات تغییر پیدا کرد. چراکه ایشان وارد مرحله اجرا شده و دیده بود که مثلا این فتوا این پیامدها و حتی تالی فاسد دارد. لذا مبانیشان را تغییر می‌دادند؛ چراکه در آنجا نظری به موضوع نگاه می‌کردند و اینجا وجه عملی است.

 

در رابطه با وجه سیاسی و انقلابی آیت‌الله هاشمی شاهرودی بفرمایید که ایشان از چه زمانی با نهضت امام خمینی (ره) آشنا شدند؟ چه اقدامات و فعالیت‌هایی در این رابطه داشتند؟ آشنایی و ارتباط‌شان با رهبر معظم انقلاب چگونه بود؟ و اینکه به طور کلی نگاه ایشان نسبت به حکومت اسلامی چه بود؟

در آن زمانی که حاج آقا در جلسات درس شهید صدر شرکت می‌کرد، حضرت امام (ره) در نجف اشرف حضور داشتند. مکتب شهید صدر اجرای حکومت اسلامی براساس عدالت بود. ایده‌ای هم که ایشان داشتند همانند ایده‌ای بود که امام خمینی (ره) داشت اما در عراق فرصت اجرا پیش نیامد. حوزه علمیه نجف همراهی نکرد. صدام نیز یک انسان خبیث و وحشی بود و نگذاشت آن نهضت تاسیس شود.

حاج آقا می‌گفت زمانی که امام در نجف بحث ولایت فقیه را شروع کردند‌، شهید صدر خیلی خوشحال شدند که یکی از مراجع متصدی شده و بحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی را شروع کردند.

شهید صدر از حاج آقا می‌خواستند که در جلسه درس امام شرکت کنند و بدین ترتیب حاج آقا حلقه وصلی بین شهید صدر و حضرت امام بودند. ایشان اگر شهید صدر نکته و اشکالی داشتند خدمت امام مطرح می‌کردند و اگر امام جوابی داشتند، دریافت می‌کردند. حاج آقا از همان جا با حضرت امام آشنا شدند.

حاج آقا پس از اینکه در عراق زندانی شدند و از آنجا فرار کردند و به کشور کویت رفتند، در سال ۵۸ به ایران آمدند. ایشان خدمت امام رسیدند و گفتند اگر امری و دستوری است، درخدمتیم. حضرت امام فرمود که شما در حوزه علمیه و مشغول درس و بحث باشید.

حاج آقا از آن زمان مشغول بحث و درس خارج فقه شدند. البته امام یک اجازه نیز به حاج آقا داده بودند. شهید صدر و شاگردان مکتب شهید صدر تصرف در وجوهات و اموال عامه را نیازمند مجوز حاکم شرع می‌دانند. حاج آقا اگرچه خودشان فقیه و مجتهد بودند، اما در این مورد از امام که حاکم اسلامی بودند اجازه گرفتند. ایشان بعد از حضرت امام، از رهبر معظم انقلاب نیز اجازه گرفتند.

حاج آقا حدود 15-10 سال مشغول درس و بحث بودند تا اینکه به عضویت شورای نگهبان درآمدند. از آنجا ارتباط با رهبر معظم انقلاب شکل جدی‌تری به خود گرفت. ارتباط ایشان با رهبری خیلی نزدیک بود. من چندین بار با حاج آقا به دیدار رهبری رفتم. در آن دیدارها متوجه ‌شدم که حضرت آقا، حاج آقا را خیلی دوست دارند. حاج آقا نیز متقابلاً به حضرت آقا خیلی علاقه داشتند. حاج‌ آقا ابعاد شخصیتی رهبری همچون ابعاد علمی، سیاسی، مدیریتی، عبادی و... را مورد تمجید قرار می‌دادند. ایشان می‌گفت که ما فردی مانند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نداریم که اینچنین برخوردار از جامعیت و کاملیت باشد. ارتباط حاج آقا با رهبری محکم و وثیق بود.

یکی از اشخاصی که خیلی از رهبری دفاع می‌کرد، مرحوم حاج آقا بود. همیشه پشتیبانی می‌کرد. حاج آقا به قدری محو و عاشق رهبری بود که در وصیت‌نامه‌‌شان تمامی اموال و دارایی‌هایشان را به رهبری واگذار کردند. البته در این موضوع احتیاط شرعی هم کردند. حاج آقا هیچ چیزی را برای ورثه قرار ندادند. ایشان این موضوع را به صورت شفاهی نیز به ما بچه‌ها گفته بودند. کراراً به ما می‌گفتند که دنبال ارث و میراث نباشید. همانطور که من از صفر شروع کردم شما هم زحمت بکشید و از صفر شروع کنید. دنبال این نباشید که بعد از من ارثی به شما برسد. حضرت آقا نیز تمام اموال و دارایی‌ها را به حوزه علمیه واگذار کردند تا در راه اسلام، دین و فقه هزینه شود. حاج آقا حتی منزل شخصی‌اش را که با والده‌ام در آنجا زندگی می‌کرد، واگذار کرد.

مورد احترام عراقی‌ها بود.

 

آیت‌الله هاشمی شاهرودی در دوران جنگ تحمیلی چه مجموعه اقداماتی برای ساماندهی، حمایت و پشتیبانی از عراقی‌هایی که مورد خشم صدام و رژیم بعث عراق بودند و به ایران پناهنده شده بود، انجام دادند؟ یا حتی در رابطه با عراقی‌هایی که به اسارت رزمندگان ایرانی درآمده بودند، چه اقداماتی داشتند؟

شهید محمدباقر حکیم که از رفقای صمیمی حاج‌ آقا بود (هر دو در نجف از شاگردان شهید صدر بودند)، در ابتدای انقلاب تشکیلاتی به نام مجلس اعلای اسلامی عراق به وجود آورد. یکی از کارهای این مجلس ساماندهی اسرای جنگی و... بود. حاج آقا یک زمانی رئیس این مجلس بود و بعد به دلیل مشغله‌هایی که داشت شهید حکیم رئیس شد و حاج آقا سخنگو بود. من به خاطر دارم که حاج آقا به مناطق جنگی می‌رفت، به اردوگاه‌ها سر می‌زد و برای آن‌ها سخنرانی می‌کرد.

بعد از جنگ و پس از اینکه صدام سقوط کرد، حاج آقا ارتباطات خودش را گسترش داد. سران عراقی که به ایران می‌آمدند، حتماً به دیدار حاج آقا می‌آمدند. ایشان در آن دیدارها بر ضرورت مقاومت و مقابله در برابر آمریکا و استکبار تاکید می‌کردند.

حاج آقا در عراق به عنوان شاگرد شهید صدر شناخته می‌شد و از این جهت مورد احترام عراقی‌ها بود. گاهی اوقات برخی افراد عراقی به ایران می‌آمدند که نمی‌دانستند وی رئیس قوه قضائیه ایران است و تنها از وی به عنوان شاگرد شهید صدر یاد می‌کردند. حاج آقا مریدهای بسیاری در کشور عراق و در کشورهای عربی داشت. ایشان از وجه فقاهت و شاگردی شهید صدر شناخته شده بود.

درباره ابتلای آیت‌الله هاشمی شاهرودی به آن بیماری که منجر به فوت ایشان شد، حرف و حدیث‌هایی وجود دارد و ممنون می‌شویم در این رابطه توضیحاتی بیان بفرمایید.

توده‌ای در روده حاج آقا وجود داشت که بعدها مشخص شد. البته ایشان هر هفت هشت سال یک بار کولونوسکوپی می‌کردند اما گویا بعد از آخرین باری که انجام دادند، توده شکل گرفت. پزشکان توصیه کردند که ایشان عمل کنند اما حاج آقا رضایت نمی‌دادند. دلیلش هم این بود که مثلاً پزشکان می‌گفتند احتمال موفقیت شصت هفتاد درصد است و ایشان می‌گفت تا یقین کامل حاصل نشود، نباید عمل کرد. بالاخره حاج آقا دیر تن به عمل دادند. عمل خوب بود اما بعد که گفتند شیمی درمانی هم باید بشود، حاج آقا باز قبول نمی‌کرد و این کار را هم دیر انجام دادند. در آن زمان دیگر بیماری پخش شده بود و قابل کنترل نبود.

خدا رحمت‌شان کند.

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه