پیگیری یک گزارش؛ نازنین ۷ روزه به آرزویش رسید / پدر پس از آزادی خیّر ستاد دیه شد
دیدارمان با خانواده زندانی هرچند تلخ بود اما وقتی نازنین آرزوکرد پدرش آزاد شود با عشق و توکل به خدا گزارش را نوشتیم و پس از چند روز با کمک خیرین پدر از بند ۵ ساله زندان آزاد شد.
" روزگار تاجری که یک شبه نابود شد / درخواست نازنین از خیرین "؛ حالا پس از چند روز با حمایت و کمک خانواده مرحوم محمد حسین
شفیع زاده و پیگیری های خانم میرزایی آهنگ شادی و عشق در این خانواده طنین انداز شد.دعاها برآورده شدتنها پس از چند روز از انتشار این گزارش ارسلان بدون خبر زنگ خانه را به صدا در آورد اما هیچ کدام از اعضای خانه فکر نمی کردند پدر پشت در باشد چون تا مرخصی بعدی زمان زیادی مانده بود. نیما پسر بزرگتر در را باز کرد و با چهره پدر روبرو شد. بعد از آن لحظاتی پر از شادی و خوشحالی و ذوق زدگی بود که میان اعضای خانواده دیده می شد. نازنین باور نمی کرد و در پناه پدر نشسته بود و از کنار مادر نیم نگاهی به ما می کرد و لبخند … از نازنین پرسیدم خیلی زود به آرزویت
رسیدی و دعاهایت برآورده شد و درجواب گفت: هنوز باور نمی کنم. هر چند دقیقه یکبار به پدر نگاه می کرد و مادرش با نگاهی مهربان به نازنین می گفت، بابا آمده و همیشه پیش ما می ماند. نیما سر به زیر به پدر نگاه می کرد و سینای کوچک برعکس لحظه ورود که دست به سینه نشسته بود در آغوش پدربود و از کنارش دور نمی شد.بهترین روز زندگیهمسر ارسلان سر از پا نمی شناخت و کار را تعطیل کرده بود و در کنار همسر و فرزندانش غرق در شادی بود. او از لحظه ای گفت که ما به خانه شان رفته بودیم. همسر ارسلان گفت: از روزی که شما به خانه ما آمدید منتظر یک خبر خوش بودم و مطمئن بودم که
این بار خدا جواب دعایمان را می دهد. او گفت دیگر ناامید شده بودیم و به خاطر اینکه عید نورزو و عید فطر مراحل آزادی همسرم درست نشده بود، به آزادیش فکر نمی کردم. وقتی تماس گرفتید و حالمان را پرسیدید، گفتم از زندان پیگیری کنم اما فکر نمی کردم بعد از چند روز ارسلان به خانه بازگردد. وقتی خدا بخواهد تا کاری انجام شود، کسی نمی تواند مانع شود و خیلی زود همسرم با لطف خیرین از زندان آزاد شد.با اولین درآمدم زندانی آزاد میکنمارسلان در پوست خود نمی گنجد، چندین بار خیرینی
که پول آزادیش اش را پرداخت کردند و خیری که چند روز قبل همه پولی که نیاز داشت را پرداخت دعا کرد. امروز زمانیکه برای آزادی باید مبلغ ۲۰ میلیون تومان تومان میداد تا جواز آزادی اش را بدهند و در عین ناباوری یک خانوم خیر با پرداخت این پول خیال ارسلان را راحت می کند. به قول خودش وقتی خدا بخواهد هیچ چیز جلودار نیست. به ارسلان می گویم قبل از این گفته بودی که وقتی آزاد شوی و وضع زندگیت تغییر کند خودت خیر می شوی و در پاسخ می گوید بله، زندانی آزاد می کنم. من قول دادم و اولین ۵ میلیونی که بدست بیاورم، با هماهنگی ستاد دیه زندانی آزاد می کنم چون خودم خیلی سختی کشیدم. اگر وضعیت کسب و
کارم بهتر شود قصد دارم باعثآزادی ۱۰زندانی شوم.برق شادی در چهره تک تک خانوادههمه اعضای خانواده خوشحال هستند و هر چند دقیقه یکبار بانی این امر خیر را دعا می کنند. ارسلان پر از انرژی و شور است و از روزهای آینده حرف می زند. او مطمئن است که کسب و کارش بار دیگر رونق می گیرد و چک های بی محلی که باعثاین حال و روزش شده است را پیگیری خواهد کرد. او دعا می کند همه زندانیان غیرعمد و مانند خودش آزاد شوند و به کانون گرم خانواده شان بازگردند. در ماه جاری خبرگزاری
موج با کمک خبرنگاران وضعیت دردناک یک مادر شهید به نامننه طاهرهرا تغییر داد
به گزارش فرزانه فریدونی خبرنگار خبرگزاری موج؛ چند روز قبل همراه با دبیر ارشد خبرگزاری موج و امیرقهرمانی از روابط عمومی ستاد دیه کشور به دیدن یک خانواده زندانی رفتیم. به نازنین دختر بزرگ خانواده قول دادیم پدر را آزاد کنیم که نتیجه این حضور گزارشی شد با تیتر
ارسال نظر