خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
چرا جمهوری اسلامی ایران نمی تواند وارد مذاکره با آمریکا شود؟
ترامپ با ارسال نامه، فرستادن پیام در تربیون های خبری و صحبت با میانجی ها تلاش دارد جمهوری اسلامی ایران را وارد مذاکره کند اما عواملی مختلفی وجود دارد که امکان چنین گفتگوهایی را منتفی می سازد.

، در شرایط کنونی، ورود به مذاکره با آمریکا از دیدگاه بسیاری از تحلیلگران نهتنها غیرمنطقی بلکه برخلاف منافع ملی جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود. این در حالی است که دولت ترامپ فشار زیادی وارد کرده تا بتواند تهران را به میز مذاکره بکشاند. هدف از این کار دو مسئله مهم است: اول خنثی سازی توانمندی هسته ای و موشکی ایران، دوم خاتمه دادن به تنش ها در خاورمیانه و تمرکز بر چین.
در این راستا ترامپ حتی پیش از ورودش به کاخ سفید در پیام هایی اعلام کرد باید جنگ غزه با آتش بس به پایان برسد و نبرد در اوکراین نیز به روزهای نهایی خود رسیده است. از این رو به محض در دست گرفتن سکان هدایت آمریکا، وارد رابطه با روسیه شد تا بتواند درگیری ها در اوکراین را با میانجیگری خاتمه دهد. این کار میزان هزینه های نظامی آمریکا را کاهش و در مقابل با به دست آوردن معادن کمیاب معدنی در اوکراین و حضور فیزیکی رسمی در این کشور، دستاوردهای اقتصادی آمریکا را افزایش می دهد.
اما مرکز ثقل سیاست خارجی ترامپ، خاورمیانه است. جایی که بحران لبنان، سوریه، فلسطین و ایران خودنمایی می کنند. وی درصدد است مسیرترانزیتی مدنظرش از هند تا بندر جبل علی در امارات، عربستان، سوریه، لبنان و اروپا اجرایی سازد. این کریدور در رقابت با مسیر کمربند-جاده چین است. تحقق این دالان تجاری نیازمند ثبات و امنیت در این منطقه است اما وضعیت کشورهای در اینجا چندان پایدار نیست. از این رو پس از تغییر سیاسی در سوریه، آمریکا امیدوار است بتواند به کمک ترکیه و روسیه حکومت مرکزی قدرتمندی در سوریه مستقر سازد. لذا شاهد بودیم که حمایت آمریکا از کردهای سوری کاهش یافت و آنها وارد تعامل با دمشق شدند و قراردادهایی نیز امضا کردند. در حوزه لبنان هم آمریکا تلاش دارد دولت سلام را مجبور به اجرای قطعنامه های سازمان ملل و کاهش حضور سیاسی و نظامی حزب الله در این کشور کند.
ولی نقطه مرکزی در این راهبرد، تهران است. از دید واشنگتن حامی اصلی جنبش های مقاومت منطقه که موجب زنده ماندن رویکردهای تهاجمی علیه اسرائیل شده، جمهوری اسلامی ایران است. از این رو ترامپ تلاش کرده روی غیرصلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران مانور دهد. اما قطعاً هدف دیگر وی محدودسازی توانمندی موشکی کشورمان است.
اما ورود به مذاکره با واشنگتن چالش های زیادی دارد که مهمترین آنها در سه مورد خلاصه می شود:
سابقهی بیاعتمادی عمیق: اوج این بی اعتمادی در توافق برجام سال ۲۰۱۵ قابل مشاهده است. با وجود دو دهه مذاکره، توافقی که در این سال به امضا گروه ۱+۵ رسید در سال ۲۰۱۸ با خروج آمریکا عقیم ماند. این در شرایطی است که جمهوری اسلامی ایران به تعهداتش در این پیمان عمل کرد اما خروج یکجانبه ترامپ در سال ۲۰۱۸ و اعمال دوباره تحریم های آمریکایی، عملاً فرصت استفاده از مزایای این توافق را از بین برد. در چنین فضایی، اکنون همان شخص پیشنهاد گفتگو هسته ای داده است!
تحریمهای اقتصادی: بیش از چهار دهه است که ایران تحت تحریم های اقتصادی آمریکا قرار دارد. یعنی هر زمان هم که تحریم های سازمان ملل برداشته شده باز هم تحریم های آمریکایی اعمال شده است. حتی اکنون که ترامپ پیشنهاد گفتگو داده، چندین تحریم جدید علیه افراد، نهادها و کشتی های ایرانی اعمال کرد که هرچند اندک اما بر بازار کشورمان تأثیر خواهد داشت. از دید مقامات ایرانی هدف این جنگ اقتصادی، به زانو درآوردن تهران است که در چنین وضعیتی امکان مذاکره عقلانی نیست.
تضاد منافع استراتژیک: دیپلماسی همواره یکی از ابزارهای تأمین منافع کشورها حتی در شرایط جنگی است اما وقتی منافع استراتژیک دو کشور در تضاد قرار داشته باشد، گفتگو نمی تواند چندان کمک کننده باشد. آمریکا با نفوذ منطقهای ایران، برنامههای موشکی و حمایت تهران از گروههای مقاومت مخالف است. آمریکا متحد اصلی اسرائیل محسوب می شود و این در تضاد با حمایت از آرمان فلسطین قرار دارد. بنابراین نشستن پشت میز مذاکره نیازمند آن است که طرفین بدانند در موضوعات مورد گفتگو قرار است بده بستانی انجام دهند که البته به وزن هر کشور و شرایط بین الملل میزان داده و ستاده ها هر طرف فرق می کند. اما وقتی دو کشور در تضاد شدید بسر می برنند، بحث بر سر چه مسائلی می تواند آغازگر گفتگوها باشد؟!
بنابراین در فضای کنونی گزینه گفتگو با آمریکا روی میز جمهوری اسلامی ایران قرار ندارد. با این حال شاهد هستیم همزمان وزارت خارجه کشورمان در حال رایزنی های مقطعی با تروئیکای اروپا با محوریت مسئله هسته ای است که البته شامل موضوعات غیرهسته ای هم می شود. زیرا در این فضا امکان تعامل و بده بستان وجود دارد و اروپا نیز پیشتر این را ثابت کرده است.
ارسال نظر