خبرگزاری موج آذربایجان شرقی گزارش می دهد؛
شب چله؛ یک دقیقهای که کنار هم بودن را فراموش نکردهایم
فقط یک دقیقه بیش از شبهای دیگر قد میکشد؛ یک دقیقه صبورتر و یک دقیقه ماندگارتر اما به قدمت تاریخ یک سرزمین، اعتباری یلدایی دارد و پاداشی از جنس نفس گرم خورشید فردا که چنان در جان صبح میدمد که روزها بلند و بلندتر میشوند.
، ترافیک نامعمول این روزهای خیابانها، مغازههای پر مشتری، بساط هندوانه فروشهایی که با چند قدم فاصله از هم کاسبی میکنند و دیوارچین جعبههای انار سرخ همه حکایت از آمدن شب چله دارد و ننه سرمایی که امشب میآید تا مهمان خانههای قندیل بستهمان باشد.
پاییز آخرین نفسهای دوران حکومت خود را میکشد و در تلاش است تا با جشنی در آخرین شب عمر خود شبی به یاد ماندنی را برای مردم رقم بزند، مردم استان نیز همانند تمام هموطنان خود شب آخر پاییز، آخرین شب فصل رنگهای زرد و نارنجی را با جشن و خوشحالی بدرقه کرده و به استقبال فصل برف و آدم برفیها میروند.
فقط یک دقیقه بیش از شبهای دیگر قد میکشد؛ یک دقیقه صبورتر و یک دقیقه ماندگارتر. اما به قدمت تاریخ یک سرزمین، اعتباری یلدایی دارد و پاداشی از جنس نفس گرم خورشید فردا، که چنان در جان صبح میدمد که روزها بلند و بلندتر میشوند.
یلدا هم مانند دیگر آیینهای ایرانی مثل نوروز و چهارشنبه سوری آداب و رسوم خاص خود را دارد و حتی شاید بتوان گفت مردمیترین آیین ایران زمین است همین شب چله. آیینی که در گذر زمان هویت اصلی خود را از دست داده و امروز تنها پوسته نازکی از یلداهای قدیمی به یادگار مانده است.
آن قدری که دیگر از بساط کرسیهای برپا شده در خانه و روایتهای مادر بزرگ و حافظ خوانی و سر زدن به دیوان حیدربابای استاد شهریار هیچ خبری نیست.
ولی دید و بازدید و شبنشینی خشک و خالی نمیشود و مسلما دور هم بودن هزینه و مخارجی هم دارد. هرچند که پایبندی به رسوم و آیین گذشتگان، صد البته بسیار نیکو و پسندیده است اما گرانی و افزایش قیمتهای موادغذایی نیز عرضاندام میکند و بر سفره شبیلدا سایه خود را میگستراند.
«چیله گئجه سی» یکی از مهم ترین شبهای آذربایجان است که از دیرباز تا به امروز مورد توجه و اهمیت واقع شده است، جشنها و شب نشینیهایی که در این شب توسط مردم در اقصی نقاط کشور برگزار میشود. یک سنت دیرینه محسوب میشود که تا امروز نیز نه تنها از ارزش آن چیزی کم نشده است بلکه جایگاه بسیار ویژهای در نزد مردم پیدا کرده است.
این شب فرصتی است برای باهم بودن و شنیدن خاطرات و پندهای مادربزرگ و پدربزرگ و دیدن عزیزان. شب یلدا در نیم کره شمالی مصادف با انقلاب زمستانی است و به همین دلیل بعد از شب یلدا، طول روزها بیشتر و طول شبها کوتاه تر میشود.
بسیاری از پژوهشگران فولکلور در تشریح ویژگیهای آخرین شب سال میگویند: مهمترین کارکرد شب یلدا آشتی دلها، رفع کدورتها و همبستگی اجتماعی در بین فامیل است.
یکی آئینهای زیبا و ماندگار که هزاران سال در فرهنگ ما قدمت دارد مراسم «شب یلدا» یا به تعبیر دیگر «چیله گئجه سی»است.
در فرهنگ ایرانیها دو تا چله وجود دارد؛ چله بزرگ که شب اول دی ماه است و در فرهنگ عامه منظور از شب یلدا همین شب است که مراسم میگیرند. چله کوچک هم شب یازدهم بهمن است که چندان مورد توجه مردم نیست.
در برخی از مناطق آذربایجان شرقی «چیله» را سختی معنی میدهند و برخی نیز «چیله» را نهایت کشیدگی کمان معنا کرده و این نهایت کشش را به طولانی ترین شب سال تشبیه میکنند.
«چیله گجهسی»طولانی ترین شب سال است، در ایام گذشته چون هیچ تکنولوژی در کار نبود و مردم در انتظار طلوع خورشید بودند، شب یلدا را نیز طولانیترین شب برای این انتظار میدانستند و برای اینکه این شب زودتر بگذرد و خورشید طلوع کند این شب را تا صبح با اقوام و نزدیکان کنار هم جمع میشدند و سعی میکردند این را شب را آسوده تمام کنند.
چله نشینی از روزگاران گذشته از سنتهای قدیمی مردمان آذربایجان بوده و این چله نشینیها با شب یلدا آغاز میشد و تا آخرین روزهای سال ادامه مییافت از این رو شب یلدا هم در این خطه از ایران زمین به شب چله معروف است.
مادربزرگم از آن روز ها میگوید: شب چله هنوز هم برای من یادآور دانههای برفی هست که آن سوی گرمای کرسی، پشت شیشههای پنجرههای کودکی کوچک، بیصدا مینشست توی حیاط خانهمان.
برای من شب چله یادآور انار سرخی که پدر دانه کرده بود و شب چرهای از گردو و نخود و کشمش و پسته و فندق و حلوای تازه و باسلوق مراغه و...است.
حالا ولی هیچ چیز شبیه سالهای پیش نیست. شبیه گذشته های دور هم نیست. دورهمی ها از خانه ها برچیده شده و به سالن رستوران های شهر کشیده شده است. رقابت بین رستوران ها با پک های ویژه یلدا و اجرای موسیقی زنده چنان اوج گرفته که حتی روزهای قبل و بعد از چله هم رزرو آنها جای خالی برای مشتری جدیدی ندارد.
انگار آدم ها در فرار از تنهایی خود به رستورانهای پر رنگ و لعاب پناه می برند تا بین خانواده های کوچک غریبه شام بخورند و این شب را سر کنند.
دیگر کمتر خانواده های به کنار هم بودن ها اهمیت می دهد و شب های چله نه از قصه خبری است نه حرف و سخنی تازه. اصلا یلدا به همین روایتهایش زنده است. به بایاتیها، شعرها و داستانهایش. به کلامی که فراموش کردهایم.
در حالی که حفظ سنت ها و آیین های مردمی باید یکی از اولویت های هر جامعه و مردمان آن باشد تا هویت و جایگاه عمومی آنها لطمه پذیر نشود، اما برخی از عادات و رفتارهای ناشی از توسعه یافتگی کم کم ابعاد فرهنگی کشور را تهدید کرده و بسیاری از سنت های تاریخی این مرز و بوم را به مسیر نابودی می کشاند یکی از این آیین های مهم، تاریخی و سنتی مربوط به شب یلدا است.
بی توجهی به گذشته های پرافتخار، پشت پا زدن به داشته های تاریخی، تقابل بین سنت و مدرنیته، زندگی ماشینی، کاهش تعداد اعضای خانوارها، تسلط فن اوری های نوین بر زندگی روزمره، شیوع بیش از حد تجملات و رفتارهای تشریفاتی صرف از جمله عواملی است که سنت زیبا و منطبق بر ذات انسانی شب یلدا که در آذربایجان از آن به عنوان " چیله گئجه سی" یاد می شود، را به مسیر قهقرایی می کشاند.
دهه های گذشته اعضای خانواده که فراوانی آن نسبت به تعداد کنونی خانواده ها بیشتر بود، دور اتاق های کوچک و بزرگ گرد هم می آمدند و بدون هیچ گونه تشریفات زاید با گفتن و شنیدن حرف های همدیگر شبی به یاد ماندنی و خاطره انگیز را رقم می زدند طوری که اصالت آن چله گئجه سی های قشنگ نشان از پاکی، بی آلایشی و خالص بودن آن داشت و اینکه خاطرات آن شب هنوز در اذهان بسیاری از میان سالان و کهنسالان باقی مانده است، نشانه ای از شب های یلدای واقعی است.
خاطره گویی ها، نقل قصه های تاریخی، گرامی داشتن بزرگان خانواده و یاد و خاطره درگذشتگان، استفاده از چند قلم میوه و غذاهای سنتی بدون کوچکترین تشریفات از جمله عناصر مهم شکل دهنده شب های یلدا در گذشته بود که امروز خبری از این زیبایی ها وجود ندارد.
متاسفانه امروز با وجود ظهور و بروز امکانات و شرایط جدید و فن آوری ها، به دلیل پرداختن بیش از حد به حواشی و به حاشیه راندن اصل داستان، شب های یلدا به یکی از گران ترین شب های زندگی ایرانیان تبدیل شده است که تداوم چنین روندی بدون تردید در آینده منجر به نابودی این سنت تاریخی خواهد شد، همچنانکه بسیاری از آیین ها مثل چهارشنبه های آخر سال و بارات گئجه سی، جشن های مردمی نیمه شعبان، دید و بازدید های نوروزی و سایر مراسم ها که دیگر محلی از اعراب در سنت های خانوادگی ایرانیان همچون قدیم ندارد.
ارسال نظر