بررسی ابعاد حقوقی محکومیت معلم تهرانی در گفتگو با یک حقوقدان:
شکایت وزیر نشان از تفکر متمدانه و دمکراتیک وی دارد!
آموزش و پرورش که بعد از چندماه؛ بالاخره موفق شده بود تا با شکایت از رضا نهضت، معلم با سابقه تهرانی حکم محکومیت و ۴۵ ضربه شلاق را برای وی بگیرد ، با فشار افکار عمومی و بخصوص واکنش های تند معلمین، مجبور به انصراف از شکایتش و مختومه کردن پرونده شد.
به گزارش خبرگزاری موج، آموزش و پرورش مدتی است با چالش های مختلفی روبروست، حکم دادگاه یکی از معلم های با سابقه تهرانی به خاطر انتشار کاریکاتور و جمله ای که مدیران این وزارتخانه معتقدند که توهین به وزیر و معاون وی بوده؛ محکوم به 45 ضربه شلاق شد. حکمی که از همان زمان انتشار با موجی بی سابقه از انتقادها و البته حمایت جمع کثیری از فرهنگیان و معلمان سراسر کشور همراه بود. فشارهایی که درعرض چند ساعت به چالشی جدی برای این وزارتخانه بدل شد تاجاییکه بالاخره با دستور شخص وزیر شکایت یاد شده از رضا نهضت، پس گرفته شد. با این وجود هنوز انتقادهای فراوانی به این اقدام آموزش و پرورش و همچنین شکایت شخص وزیر و حتی انصراف وی از ادامه پیگیری هایش مطرح می شود. به همین بهانه گفتگویی در مورد این پرونده با عادل عبدی، حقوقدانی که اتفاقا خودش نیز سالها تجربه کار در آموزش و پرورش را دارد انجام داده ایم که در زیر می خوانید.
آقای عبدی در چند روز گذشته شاهد موجی از واکنش های معلم ها در مورد پرونده محکومیت یک معلم تهرانی به ۴۵ ضربه شلاق بودیم که البته ختم به خیر شد و بالاخره وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که از شکایت خود صرفنظر کرده است . اما هنوز سوالات حقوقی فراوانی در این زمینه وجود دارد که شاید مهمترین آنها این باشد که آیا واقعا وزیر آموزش و پرورش می تواند از یکی از معلم ها شکایت کند؟
همانطور که می دانید ما چند نوع شکایت داریم. یکی اینکه فرد اصالتا از فردی دیگر شکایت می کند. یعنی اینکه خود شخص شکایتی را مطرح می کند. دومین شیوه، وکالتا است. یعنی شخصی به فردی دیگر یا یک وکیل وکالت می دهد تا پرونده شکایتی را پیگیری کند. سومین شیوه، شکایت از طریق ولایتا است. مثلا فردی صغیر است و برای همین ولی وی شکایتش را پیگیری می کنند و بالاخره چهارمین شیوه؛ شکایت نیابتی است. یعنی مثل اینکه وزیری – به خاطر کثرت کار و مشغله - به مدیر کل دایره حقوقی خودش تفیض اختیار می کند تا در مواردی که تشخیص می دهد از جانب وی شکایت کند یا پرونده ای را پیگیری نماید.
خب ولی خود وزیر که در جریان شکایت ها هست!
نه لزوما.... ما الان در همین آموزش و پرورش پرونده های زیادی در مورد املاک و مستغلات این وزارتخانه در اقصی نقاط کشور داریم که شاید اصلا خود وزیر از آنها هیچ اطلاعی هم نداشته باشد. یا ممکن است شکایت های زیادی علیه آموزش و پرورش مطرح باشد که وزیر اصلا روحش نیز خبر دار نباشد.
اما در مورد این پرونده، بنا برادعای رضا نهضت، گویا وقتیکه قاضی در دادگاه از نمایندگان حقوقی آموزش و پرورش می خواهد که از شکایتشان صرفنظر کنند؛ آنها به صراحت گفته اند که شخص وزیر تاکید دارد که این شکایت را پیگیری کنیم و طرف را مجازات کنیم. یعنی برخلاف نظر شما گویا، اتفاقا خود شخص وزیر هم در جریان این شکایت بوده است!
راستش را بخواهید من اطلاعی از این موضوع ندارم و خود طرف های پرونده باید پاسخگو باشند. روی صحبت من از منظر حقوقی است. منتهی موضوع این است که اگر دعوا شخصی بود، دادگاه نماینده قانونی وی را قبول نمی کرد. ما یک بحثی داریم به نام داشتن "سمت". یعنی اگر طرفین در پرونده ای "سمت" نداشته باشند اصلا دادگاه حضورشان را نمی پذیرد. یعنی اگر موضوع شخصی باشد دادگاه اصلا حضور نماینده دایره حقوقی هیچ ارگانی را نمی پذیرد حتی اگر رییس جمهور بوده باشد. در اینگونه موارد قاضی می گوید بروید به خود رییس جمهور بگویید بیاید یا وکیلش در دادگاه حاضر شود.
اما گذشته از همه این مسایل فکر نمی کنید در شان وزارتخانه عریض و طویلی مانند آموزش و پرورش که اتفاقا به نوعی خودش هم از متولیان فرهنگی کشور محسوب می شود؛ نباشد که بخواهد اینگونه با منتقدان خودش برخورد کند؟!
این شکایت ها چیز جدیدی نیستند! فقط الان به خاطر حضور تاثیر گذار رسانه های مجازی اینچنین مطرح می شوند و موج می سازند. مثلا در سال ۸۳ ، روزنامه ایران کاریکاتوری را منتشر کرده بود که به نوعی توهینی علیه معلمین محسوب می شد. همان زمان روابط عمومی وزارتخانه از مدیر مسئول این روزنامه – که اتفاقا دولتی هم بود – شکایت کرد و در نهایت وی محکوم هم شد. گذشته از این مرجع قضایی، یک مرجع بی طرف است و برایش فرقی نمی کند که چه کسی طرف شکایت پرونده اش است. ضمن آنکه یک وزیر ابزار های زیادی برای برخورد با یکی از عوامل تحت مدیریت خود دارد که در صورت لزوم و در صورتی که بخواهد موضوع را شخصی کند می تواند بدون توسل به دادگاه و قانون از آنها استفاده کند و فرد مورد نظر را توبیخ کند. اتفاقا این طرز برخورد یک وزیر می تواند به نوعی نشان از دیدگاه متمدنانه و دمکراتیک وی داشته باشد که ترجیح می دهد تا به جای برخورد سخت و سنگین اداری با یکی از اعضای تحت مدیریتش از طریق مرجع بی طرفی به نام دادگاه و با شکایت، موضوع را پیگیری نماید. از جنبه ای دیگر به هر حال موضوع آبروی مومن است که براساس روایات دینی حتی از خون مومن نیز مهمتر است. ضمن اینکه قبلا اگر کسی می خواست در رسانه کار کند و مطلبی را منتشر کند، ابتدا باید پله پله مراحل مختلف را طی می کرد و آموزش می دید تا کم کم به خبرنگاری خبره بدل شود و بعد تازه اجازه انتشار مطلبی را پیدا می کرد. اما الان و با گسترش نفوذ فضای مجازی ، هر کسی را که می بینید بدون توجه به اصول حرفه ای خبرنگاری، مطالبی را منتشر می کند که می تواند به نوعی حیثیت و آبروی افراد را تحت الشعاع خود قرار دهد. آیا در اینگونه موارد نباید با چنین افرادی برخورد کرد؟
ولی نباید به نظر شما تاب آوری مدیران ما بیشتر از اینها باشد که با یک کاریکاتور یا مطالب مشابه ناراحت نشوند؟
این یک موضوع اخلاقی و اداری است. ما داریم از جنبه حقوقی به مساله نگاه می کنیم. من واقعا نمی دانم آیا آقای وزیر حقیقتا در جریان این شکایت بوده یا نه؟ و یا اینکه خودش تا چه حد موضوع را پیگیری می کرده است؟ ولی اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، باید کمی هم از زاویه دید و منظر شخصی که اجحافی در حق وی شده؛ به موضوع نگاه کنیم. من و شما هم اگر کسی به ما توهین کند به احتمال زیاد تلاش می کنیم تا از طریق مراجع قضایی موضوع را بررسی و با فرد خاطی برخورد کنیم، وزیر یا هر مقام مسول دیگری هم که در این کشور زندگی می کنند حق دارند تا به عنوان یک شهروند از کسی که از دید خودشان به آنها اهانت کرده از طریق دادگاه شکایت کنند.
ارسال نظر