مرگ دردناک دختر و پسر خردسال به دستان پدر/ فرزندان قربانی اعتیاد پدر شدند
مرد معتاد که در سال ۸۴ همسرش را به قتل رسانده و با رضایت خانواده مقتول آزاد شده بود، چند سال بعد و در توهم مواد دختر و پسر خردسالش را قربانی کرد.
به گزارش خبرگزاری موج، مرد معتاد که در سال ۸۴ همسرش را به قتل رسانده و با رضایت خانواده مقتول آزاد شده بود، چند سال بعد و در توهم مواد دختر و پسر خردسالش را قربانی کرد.
چند روز پیش ساکنان روستای شصتپیچ از توابع شهرستان کنگان استان بوشهر صدای فریادهای مردی به نام محمد را شنیدند که از جنایتی هولناک خبر میداد. او فریاد میزد که دختر و پسر خردسالش به نامهای سعیده(۷ساله) و عمادرضا(۴ساله) را به قتل رسانده و حالا هم قصد دارد به زندگی خودش پایان بدهد. محمد سپس سوار موتورش شد و رفت و کمی بعد از حضور مأموران پلیس در روستا اسرار جنایت هولناک این مرد فاش شد.
یکی از همسایههای قاتل میگوید: محمد معتاد بود اما رفتار بدی با بچههایش نداشت. بارها دیده بودمش که دست بچههایش را میگرفت و با خود به پارک میبرد. خیلیوقتها هم عصرها او و همسرش با بچههایشان به ساحل میرفتند تا بچهها بازی کنند.
برای همین هیچکس نمیداند که انگیزه او از قتل بچههای بیگناهش چیست. وی ادامه میدهد: همسر اول محمد از اقوامشان بود. حدود سال ۸۴بود که بهخاطر اختلافاتی که داشتند، همسرش را مقابل چشمان تنها پسرشان به قتل رساند و پس از آن زندانی شد. او ۷سال زندان بود تا اینکه خانواده مقتول رضایت دادند و آزاد شد. مدتی بعد هم ازدواج کرد و عمادرضا و سعیده(مقتولان) را از همسر دومش داشت.
اختلافاتی که این مرد با همسرش داشت بر سر اعتیاد محمد بود. طوریکه یکبار همسرش او را ترک کرد و با بچهها به خانه پدرش رفت. محمد هم تصمیم گرفت ترک کند و به کمپ رفت و وقتی برگشت با وساطت اقوام، کاری کرد که همسر و بچههایش به خانه برگردند اما دوباره شروع به مصرف مواد کرد.
همسایه آنها میگوید: محمد وضعیت مالی خوبی نداشت. مدتی بهعنوان کارگر فضای سبز در دهیاری مشغول بهکار بود و فرزند اولش که حالا مردی جوان بود، به او کمک مالی میکرد. همین کمکها بود که باعث شد او بتواند خانهای در روستا تهیه کند اما اعتیادش به موادمخدر همچنان سیاهترین بخش از زندگی او بود. او ادامه میدهد: پدر خانم محمد برای اینکه او را از دوستان نابابش دور کند، خواست که آنها محل زندگیشان را تغییر دهند. به همین دلیل آنها خانه خودشان را اجاره دادند و خانهای در نزدیکی خانه پدرخانمش کرایه کردند تا اینکه آن اتفاق رخ داد.
ارسال نظر