گفت و گوی خواندنی موج با پیشکسوت گیلانی عضو تیم ملی کشتی؛
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز/ گیلان مهد پهلوانان کشتی گیله مردی/ ورزشکاران قدیمی در محدودیت ها ستاره می شدند
حق سناسی و احترام به پیشکسوتان در هر رشته ای همواره در فرهنگ ما از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
به گزارش خبرگزاری موج از گیلان، ما معتقدیم؛ افرادی که سال های جوانی خود را برای خدمت به جامعه، بهسازی محیط و شکوفایی نسل های آینده صرف نموده اند؛ اشخاصی گرامی اند که باید شناسانده شده و قدر زحمات آنان دانسته شود.
تجربه نشان داده هنوز در جامعه ما خیلی از این افراد گرامی وجود دارند که سالهای جوانی خود را صرف خدمت به ورزش و فرهنگ نموده و اکنون که به سن کهنسالی رسیده اند نسل جدید از وجود آنها بی اطلاع است.
این افراد همان جوانان دیروزند که هر کدام در بخشی سرآمد دوران بودند و امروز در سنین کهنسالی، در گوشهای آرام و بدون هیاهو دوران رفته را در گوشه عزلت در خاطرات خود مرور میکنند.
در این بین به سراغ یکی از این پیشکسوتان گرامی در زمینه ورزش کشتی رفتیم و با مرور خاطرات سال های طلایی وی قصد معرفی این شخصیت فرهیخته را به جامعه دارد.
حسینعلی ابراهیمی فرد، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و عضو سابق تیم ملی کشتی است که اکنون در دوران سخت و دوری از دوران پرشور و نشاط جوانی در آپارتمانی با همسر سالخورده خود در رشت روزگار سر می کند.
وی اکنون با رنج آسیب هایی که از ضربات سخت حریفان در زمین کشتی به بدن او رسیده، دوران سخت و طاقت فرسایی را سپری می کند.
این قهرمان بی ادعا که از ناحیه جناق سینه، گردن و گوش در کشتی آسیب های جدی دیده است؛ اکنون در سن 76 سالگی قادر به راه رفتن نیست و تکیه گاه او بعد از خدای منان عصای پیریست که با وجود آن به زحمت خود را حرکت می دهد.
به خانه او رفتیم و پای خاطرات سال های جوانیش نشستیم که ماحصل این گفت و گوی را در ذیل می خوانیم؛
موج- لطفا خودتان را به طور کامل معرفی کنید:
ابراهیمی فرد: حسینعلی ابراهیمی فرد هستم متولد 1318، بازنشسته آموزش و پرورش و دبیر نمونه استان گیلان در رشته ریاضیات، در سال 1337 به عضیوت تیم ملی کشتی درآمدم و در همان سال به مقام پهلوانی دست یافتم.
قبل از آن نیز کار ورزش خود را در زمین های خاکی گیلان زمین با کشتی گیله مردی شروع کردم و پس از مدتی به دلیل قد بلندم(یک متر و 88سانتی متر) و واسطه تشویق یکی از نزدیکان به والیبال علاقمند شدم که در والیبال نیز بسیار خوش درخشیدم و تنها فردی بودم که در تیم، توانایی استفاده از هر دو دست را برای زدن توپ در زمین حریف و تشخیص حرکات بازیگر مقابل را داشتم.
پس از مدتی دوباره به پیشنهاد یکی از دوستانم به نام اسکندر هنرور، در سال 1331به کشتی بازگشتم و در این رشته به صورت حرفه ای تر ادامه دادم تا اینکه در سال 1333 نائب قهرمان کشتی فرنگی گیلان شدم و پس از آن نیز به عضویت تیم ملی کشتی درآمدم.
در سال 1341 نیز در مسابقات قهرمانی اموزشگاه های گیلان مقام نخست را کسب کردم که همزمان در تربیت معلم نیز درس می خواندم.
در طول آن سالها که به مسابقات می رفتم دچار صدماتی از ناحیه گردن، جناق سینه و گوش شدم که به مرور زمان در کهنسالی مرا به زحمت انداختند و اکنون بعد از چند بار عمل جراحی سنگین روی گردن و فشاری که روی ناحیه نخاع وجود دارد قادر به استفاده از دست و پاها برای راه رفتن نیستم و با بی حسی در دست و پا و کاهش بسیار مشهود وزن مواجه شده ام.
موج- در طول دوران ورزش با چه نام اوران دیگری هم دوره بوده اید؟
ابراهیمی فرد: بنده در جوانی با جهان پهلوان تختی همدوره بودم و حتی در یکی از مسابقات ایشان را از نزدیک دیدم. همچنین با آقای خادم پدر رسول خادم و بسیاری دیگر از عزیزان که اکنون در قید حیات نیستند.
همچنین مربیان فرهیخته ای همچون مرحوم حسن اسداله زاده، غفور خورگامی، اخوت، سید محمد خادم که رئیس اسبق فدراسیون کشتی ایران و داور بین المللی بود، محمد علی تولمی، امام علی حبیبی از مازندران، موحد، صیف پور، فردین، مهدی زاده، کیانی، فرحوشی، صنعت کاران، مرحوم شورورزی، گل مکانی، فرش فروش از تبریز، مهربان، قره باغی، شهاب ایران دوست از خوزستان و دیگر عزیزانی که اکنون به دلیل کهولت سن در خاطر ندارم.
موج- لطفا از خاطرات خود با جهان پهلوان تختی بگویید:
ابراهیمی فرد: جهان پهلوان غلامرضا تختی مرد بزرگی بود که به جهت داشتن محبوبیت خاص بین مردم و احترام و علاقه ای که مردم به پهلوانان نه به واسطه زور بازو بلکه به دلیل داشتن منش و اخلاق پهلوانی داشتند، جایگاه ویژه ای بین آنها داشت و برای هر یک از ما دیگر ورزشکاران نیز حضور چنین شخصیتی مایه سربلندی و افتخار بود.
در یکی از مراسم های افتتاحیه کشتی که در باشگاهی که در کاخ ورزش تهران وجود داشت برای نخستین بار تختی را دیدم. در آن مراسم شاپور غلامرضا و جمعیت انبوهی از مردم نیز حضور داشتند و وقتی غلامرضا تختی از جای خود بلند شد تا در جای دیگری بنشیند صدای صلوات از طرف مردم ناگهان در سالن ورزش طنین انداز شد که زیاد به مزاق شاپور غلامرضا خوش ننشست.
دیدن آن صحنه و شنیدن آن صدای صلوات خیلی برای بنده جالب و خاطره انگیز بود و ان احترامی که از دل و جان مردم برای پهلواننشان برانگیخته شده بود واقعا به یاد ماندنیست.
در همان روز هنگام وزن کشی وقتی تختی برای کاهش وزن به قسمت سونا رفته بود بنده از پشت سر او را نظاره می کردم پهنای گردنش واقعا طوری بود که گویی صفحه ای از تخته را میدید و دانه های عرق درشتی که بر اثر گرما از بدن وی تراوش میکرد همه جالب بود .
بنده از لحاظ وزن از تختی پایین تر بودم و ایشان در وزن بالاتری برای مسابقه آمده بود.
در وصف اخلاق پهلوانی تختی هرچه بگوییم کم است زیرا در همان سالاها بود که یادم هست در زلزله بوئین زهرا تختی اقدام به جمع اوری کمک های مردمی برای کمک به زلزله زدگان کرده بود و در مناطق مختلف تهران به ویژه لاله زار نو از مردم کمک هایشان را جمع اوری میکرد که همه و همه برای ما درس بود و مردم به واسطه اعتماد و علاقه ای که به وی داشتند خیلی کمک کرده بودند که یادم نیست دقیقا چه میزان جمع آوری شده بود ولی مبلغ بسیار زیادی بود.
موج- چه مقایسه ای درباره امکانات ورزشی دوران قبل از انقلاب با اکنون دارید؟
ابراهیمی فرد: دوران قبل از انقلاب امکانات ورزشی و تعداد باشگاه ها در سطح کشور به اندازه اکنون نبود و همه ورزشکاران و قهرمانان با محدودیت هایی مواجه بودند و اگر هم به مقام و درجه ای می رسیدند با زحمت و تلاش بسیار فراوان ان را به دست می آوردند و در واقع باید گفت در محدودیت ها ستاره می شدند.
نامجو ورزشکار و قهرمان پیشکسوت و نامی گیلان و ایران در رشته وزنه برداری، تمرینات ورزشی خود را با درب های فلزی سرفاضلاب انجام می داد و چنانچه بنده در کتاب خاطرات ایشان خواندم به جای هالتر از آن استفاده می کرد و البته پاداش نیکوکاران را همیشه ایزد منان خواهد داد.
موج- لطفا از تجربیات خود در زمینه کشتی گیله مردی بفرمایید:
ابراهیمی فرد: امروزه دیگر همه می دانند که گیلان مهد پهلوانان کشتی گیله مردی است.
ما در کودکی در خانواده ای زندگی میکردیم که پدرم هم کشاورز و هم مامور آب بود.
و هر گاه برای سرکشی میرفت من و برادرم به همراه او می رفتیم و در کانال های آب شنا می کردیم و پس از آن با دیگر بچه ها در زمین های خاکی با یکدیگر کشتی گیله مردی می گرفتیم.
بنده بیشتر موفقیت خود رادر زمینه کشتی حرفه ای روی تشک مدیون فنون کشتی گیله مردی هستم.
در گذشته، در روستاهای گیلان معمولا یک قهوه خانه وجود داشت که در پاییز از پهلوانان دعوت می شد برای نام نویسی در مسابقات کشتی محلی در آنجا ثبت نام کنند.
در خانواده ما برادرم مرحوم محمد ابراهیمی فرد(1348-1315)، از جوانی به کشتی گیله مردی بسیار علاقه داشت و در مسابقات آن شرکت می کرد.
وی که یکی از پهلوانان کشتی گیله مردی بود در یک از شبها هنگام بازگشت به خانه از مین ورزش دچار صاعقه شد و درگذشت.
در گیلان در نزدیکی رشت روستایی از توابع شهرستان شفت به نام کوزان، گورستانی قرار دارد که ده تن از پهلوانان کشتی گیله مردی گیلان در جوار بقعه آقا سید پیله آقا کوزان در آنجا مدفون هستند. اهالی این روستا ورزش کشتی گیله مردی را بسیار پاس می داشتند.
موج- در مورد سختی هایی که در سالهای تدریس در روستاهای گیلان کشیدید خاطرات خود را بیان بفرمایید:
ابراهیمی فرد: وقتی معلم شدم کارم را از روستاهای محروم گیلان به ویژه رشت شروع کردم و همزمان هم ورزش می کردم.
حقوق نخستین ماه معلیم 500 تومان بود که بعد ها دو ریال نیز به ان اضافه شد.
در روستای اقا سید شریف از توابع شفت در یک مدرسه چهارکلاسه تدریس کردم که بالای یک برنج کوبی بود و علاوه بر سرو صدای ماشین آلات برنج کوبی گرد و خاک ناشی از کاه و کلش برنج نیز وارد کلاس می شد.
در این مدرسه سه کلاس اول و دوم، سوم و چهارم، پنجم و ششم با هم تدریس می شد و تعداد دانش اموزان هر کلاس بین 10 تا 20 نفر بود.
به طوری که دختر ها جلو می نشستند و پسرها عقب کلاس و درس بچه ها در یک کلاس نیز به دلیل تفاوت پایه های اموزشی با هم فرق داشت.
بعدها در مدرسه کماکل پیربازار رشت مدیر مدرسه بزرگسالان شدم و به مرور زمان کلاس خصوصی برگزار کردم که بچه های مرفه بیشتر درآن ثبت نام میکردند.
مهمترین کاری که در کلاس های تدریسم انجام میدادم علاوه بر نحوه صحیح درس گفتن برقرار کردن روباط عاطفی با شاگردانم بود که منجر شد مقام معلم نمونه شدن را درآن سالها کسب کنم.
به اعتقاد بنده یک معلم می بایست برای رشد هماهنگ و مطلوب استعدادهای کودکان و نوجوانان در گروه محبت و دور از تنبیه و تحقیر و تهدید حرکت کند زیرا این عوامل از جمله آفات شخصیت در دوران کودکی و بعد بزرگسالی خواهد شد.
بنده معتقد هستم معلمان باید با رعایت احترام و مهر و محبت چهره های متعهد و خودباوری در مدارس تربیت کنند و بچه ها را برای دور ماندن از اسیب های اجتماعی به سمت ورزش سالم سوق دهند.
موج- مهمترین درس هایی که از ورزش کشتی در زندگی گرفتید چه بودند؟
ابراهیمی فرد: در جوانی انسان به دلیل شرایط جوانی بسیار شجاع و نترس است و دست به هر کاری می زند ولی رفته رفته متوجه می شود که در یک رقابت با حریفان باید اخلاق مدار بود.
بزرگترین درسی که از ورزش در برخورد با پهلوانان نامی گرفتم این بود که همیشه و در همه حال خداوند را ناظر بر رفتارم و اندیشه ام بدانم .
به طور مثال جهان پهلوان تختی در یک مبارزه با حریف مقابل در زمین کشتی وقتی متوجه شد حریف از ناحیه پا اسیب دیده است اصلا به پای اسیب دیده و نقطه ضعف او دست نمیزد. در حالی که امروزه انسانها نه تنها در عرصه ورزش بلکه در بیشتر احوال برای رسیدن به منفعت شخصی و سود بیشتر رروی نقاط ضعف یکدیگر دست می گذارند.
مشاهده این صحنه ها در زندگی ورزشی ام موجب شد تا اخلاق ورزشی را حاکم بر فضای کاری و زندگی خود کنم.
به طوری که در یکی از سفرهایم به مکه کرمه به اتفاق همسرم یکی از اعراب که متوجه شغل معلمی و اخلاق بنده شده بود مرا المعلم الکبیر خطاب کرد که برایم خاطره خوشایندیست که در آن روز نیز در مکه تظاهرات برائت از مشترکین بود و بنده عکس امام خمینی رحمت اله علیه را با خود داشتم و ایشان را بزرگترین معلم اخلاق و علم و دین می دانم.
گفت و گو از معصومه پاداش ستوده
ارسال نظر