موج گزارش می دهد؛
حکایت پول و مهدکودکها
امروزه به دلیل کمجمعیت شدن خانوادهها و کوچکی خانهها، دیگر الزامی به حضور دائمی دایه در کنار بچهها نیست اما نیاز به محیط و افرادی برای نگهداری فرزندآنهمچنان وجود دارد. به همین سبب مهدکودکها تأسیس شدند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج کرمانشاه، در سالهای دور زنانی بهعنوان دایه بجای اسم امروزی مهدکودکها، در خانههای بزرگ برای تربیت فرزندان خانوادههای پرجمعیت و عموما ثروتمند به خدمت گرفته میشدند. دایهها جزئی از میراث خانوادگی بهحساب میآمدند و گاه یک دایه مسئولیت تربیت دو نسل از فرزندان یک خانواده را بر عهده داشت، اما امروزه به دلیل کمجمعیت شدن خانوادهها و کوچکی خانهها، دیگر الزامی به حضور دائمی دایه در کنار بچهها نیست اما نیاز به محیط و افرادی برای نگهداری فرزندان همچنان وجود دارد. به همین سبب مهدکودکها تأسیس شدند.
با تغییر برخی آداب و رسوم فرهنگی و حتی وجود بعضی مسائل اقتصادی، حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی قویتر و پررنگتر شده است و این موضوع باعث شده که نیاز به مکانها و افرادی برای نگهداری از فرزندان آنها بیشازپیش احساس شود کما اینکه تحقیقات روانشناسان کودک ثابت کرده است که اگر کودک در سن مناسب به مهد برود فوایدی ازجمله مستقل شدن و اجتماعی شدن کودک را در پی خواهد شد، کودکی که در یک محیط عمومی ساعاتی از روز را در کنار بچههای دیگر و مربیان میگذراند بهتدریج در انجام کارها و امور شخصیاش مستقل میشود و در مراودات خارج از محیط خانواده موفقتر عمل خواهد کرد و بهعلاوه در مهدکودکها آموزشهای مناسب سن کودکان به آنها داده میشود که در پرورش خلاقیت و استعدادهای آنان مؤثر است.
ازاینرو مادران برای اینکه بتوانند با فراغ بال به فعالیتهای اجتماعی خود بپردازند فرزندان خردسال خود را به این مکان میسپارند و امید دارند که فرزندشان نیز در این مکان احساس آرامش داشته باشد، کودک در حساسترین مرحله از زندگی تربیتی خود از مادر و خانه دور میشود و در محیطی بزرگتر به نام مهدکودک ساعتها را سپری میکند اما واقعیت امر این است که شهریههای بالا، دریافت هزینههای مازاد، مناسب نبودن آموزشهای ارائه شده، اجبار برای شرکت در برخی کلاسهای فوقبرنامه و در نتیجه پرداخت هزینه مازاد، تخصصی نبودن آموزشها و تجربه اندک برخی مربیان و ... ازجمله مشکلاتی است که بسیاری از اولیا از آنها گلهمند هستند.
با توجه به این مهم که سازمان بهزیستی طی سالهای اخیر بهعنوان متولی اصلی نظارت بر این مکانهای آموزشی برای کودکان محسوب میشود، این سؤال مهم طی یک پرونده خبری موردبررسی قرار میگیرد که خانواده برای سپردن جگرگوشهاش در یک شرایط ایمن چقدر هزینه کند.
پدر و مادرهای امروز عابر بانک سیار مهدها شدهاند
ساعت حدود 4 بعدازظهراست. حیاط یکی از مهدکودکها غرق در هیاهوی کودکانی است که مشغول بازی در حیاط کوچک مهد هستند، از مادر جوانی که مشغول تحویل گرفتن فرزند کوچکش است میپرسم آیا از فرستادن فرزندش به مهدکودک راضی هست یا نه؟
او گفت: «اوایل سال یک لیست بلندبالا از مداد رنگی و خمیربازی و لباس مخصوص سفالگری و مداد شمعی و آب رنگ و یک سری از وسایل کمکآموزشی دادند و گفتند تهیه اینها اجباری و همه بچهها باید سر کلاس اینها رو داشته باشند. خیلی هم تأکید کردند که تمام این وسایل باید یک مارس و یک رنگ باشند آنهم مارکی که خودشان تعیین کرده بودند. خب من و خیلی از مادرهای دیگر برای اینکه شاغل هستیم فرصت تهیه این وسایل را نداشتیم و به عهده خود مهدکودک گذاشتیم. آنها هم روز بعد یک کیسه به ما تحویل دادند و مبلغ قابلتوجهی پول گرفتند درحالیکه هر جوری هم وسایل خریداریشده را محاسبه کردیم به این رقم نمیرسید ....»
تعرفه و قانون بهترین بهانه تلکه کردن مؤدبانه والدین شده است
یکی دیگر از مادران هم با گلایه میگوید: «هیچکسی در این مهدکودکها دلش به حال پدر و مادری که شاغل است و مجبور است که بچهاش را مهد بگذارد، نمیسوزد. یا میگویند قانون است یا تعرفهاش همین است یا این آموزشها برای مهد ما اجباری است و یا هر چیز دیگری که پول گرفتن مدامشان را توجیه کند.»
همینطور پیش برود تا رسیدن بچه به دانشگاه کلیهها را هم باید به فروش بگذاریم
به گفته پدری که بهاجبار کار و فوت همسرش مجبور است فرزندش را به مهد بفرستد، رقمهای سرسامآور و بالای شهریه ماهیانه مهدهای کودک کمرشکن است؛ او ادامه میدهد: امسال یکبار گفتند شهریه جدید مهرماه اعلامشده و باید بر اساس آن پرداخت کنیم و یکبار دیگر اعلام کردند که باز آن شهریه تغییر کرده و شهریه جدیدتری ابلاغشده است. من نمیدانم مگر یک بچه چهارساله چقدر هزینه برای مربی دارد که نرخ این مراکز ماهانه تغییر میکند.
مدارک کلاسهای فوقبرنامه مهدها که هزینههای سرسامآور دارد، چه اعتباری دارد
یکی دیگر از مادران حاضر در جمع میگوید: «من دارم ماهی ۲۶۰ هزار تومان برای یک بچه چهارساله از ۸ صبح تا ۴ بعدازظهر شهریه پرداخت میکنم اما هرچند وقت یکبار به بهانههای مختلف مثل کلاس فوقبرنامه و اردو و کارهای دیگر باز هزینههای اضافی میگیرند. نمیشود هم زیر بار پرداخت این پولهای اضافه نرفت آنهم وقتیکه همه بچهها از این خدمات برخوردارند.
وی ادامه میدهد: من میخواهم از مسئولین بپرسم این مدارکی که به بچهها داده میشود و در ازای آن از والدین کلی پول دریافت میکنند، کجای نظام آموزشی اعتبار دارد.»
پول خوب میگیرند اما خدمات در حد آموزش اولیه
بعضی دیگر از اولیا هم گذشته از هزینههای بالای مهدهای کودک از خدمات نامناسب و ناکافی آنها بهشدت ناراضی هستند. مثلاً چند وقت پیش یکی از همکاران در گلایه از مهدکودک نزدیک محل کارش، میگفت: " مدیر این مهد هرماه به یک بهانهای شهریه را بیشتر میکنند اما وقتی از خدمات بد و نظافت مهد گلایه میکنیم، درنهایت بیتفاوتی میگویند اگر راضی نیستید میتوانید مهد بچه خود را عوض کنید و ما هم یکنفسی میکشیم و هزار و یک منت که ما ظرفیت نداشتیم و شما چون شاغل بودید بهناچار قبول کردیم و ... .”
او ادامه میدهد: مربیها از شوق و علاقه در مهدکودکها مشغول به کار نیستند و انگار فقط برای کسب درآمد به مهد میآیند. انگار مدیر مهد اقوامش را آورده تا باهم پول دربیاورند!...مربی مهد باید تحملش زیاد باشد اما تحمل وجود ندارد. من خودم بارها دیدهام که سر بچهها داد میزنند. روحیه بچه حساس است. چرا باید این رفتار با بچه شود؟ ما بچههایمان را میآوریم تا چیز یاد بگیرند نه اینکه روحیهشان خراب شود.»
ارسال نظر