ناگفتههای وضعیت زلزلهزدگان شهری و روستایی کرمانشاه پس از یک سال
عمق شدت فاجعه زلزله ۲۱ آبان به حدی گسترده بود و هست که نمیتوان به قولی انتظار معجزه داشت و ظرف یک سال این همه خسارت و خرابی ترمیم گردد، بهرغم تمامی تلاش ها و کمکهای دولتی و مردمی برای کاستن بخشی از نیازها و دردهای مردم آسیبدیده، اما واقعیت احوال مردم زلزلهزده شهری و روستایی از زبان خودشان خوب نیست....
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج کرمانشاه، ابتدای ورودیه شهرستان زلزله زده سرپل ذهاب مملو از کانکس هایی است که انگار دیگر جزئی از بدنه شهر شده اند و مردمانی که گویی به وضع موجود خو گرفته اند، از حمام و سرویس بهداشتی عمومی استفاده میکنند، لباس ها و ظرف هایشان را کنار این کانکس های مناطق زلزله زده تمیز میکنند، بچه ها در همین محیطها بازی میکنند و .... و به قول معروف شب را به صبح میرسانند.
وارد محوطه یکی از بخشهای کانکس ها میشوم، بوی تعفن فاضلاب مشام را میزند، با خانمی که مشغول شستن لباس در کنار منبع آب است، درباره وضعیت زندگیش سوال میکنم؛ لب به گلایه باز می کند: " به خدا دیگر جان به لبمان رسیده است، نمیدانم ما چه جانسختی داشتیم که با این همه مصیبت هنوز زنده ایم، خوش به حال آنها که زیر آوار مردند، تابستان و گرمای کشنده و مریضیاش تمام نشده، عزای زمستان و سرمای کشندهاش را میگیریم... همین آقایانی که میگویند مردم سرپل ذهاب مشکل ندارند، یکشب را در این قوطی کبریتها سر کنند، ببینند اینجا جای زندگی است...."
زندگی کانکسی انگار برای همه عادی شده است
همزمان زنی میان سال که گفتگوی ما را میشنود جلو میآید و میگوید: " به خدا قسم دیگر توانمان تمامشده... خانهبهدوشیمان کم بود، درد نبود مصالح برای ساخت خانه هم خوراک هر شب و روزمان شده است، همش میگویند وام دادهایم، خودشان بیایند و با 47 میلیون تومان همخانه بسازند، هم مصالح تامین کنند، هم وسایل خانه بخرند... ببینم توانش رادارند..."
تقریبا جمعیت هفت یا هشتنفره دورمان جمع شده و هرکدام به زبان بومی قصد دارد، بخشی از دردهایشان را عنوان کند. آقایی عصبی و ناراحت میگوید: "بنده خدا اگر امکانات کم است، مردم هم خودشان بیانصافاند و رعایت نمیکنند کل این محلی که ما زندگی میکنم، کلا چندتا سرویس بهداشتی عمومی دارد، ببینید چه وضعیت اصف باری دارد، خدا وکیلی، ما و بزرگترها که سن و سالی را گذراندهایم به جهنم... بچه های بیچارهای که اینجا زندگی میکنند، فردا هزارتا مرض و بیماری نمیگیرند...
او ادامه میدهد: ماههای اول حداقل بهداشت اولیه را دولت و بهداشت نظارت میکرد اما حالا انگار این وضعیت عادی شده است و کسی ماهبهماه هم به این محلهها سر نمیزند و ما هرچه هم که داریم، خرج دوا و درمان مریضی میکنیم."
از آنها میپرسم کسانی که مالکند، بعد از یک سال چرا سرخانه زندگیشان نمی روند، یکی از آنها با ناراحتی جواب میدهد: " بردار من مگر میشود زن و بچه را در یک چار دیواری که نه لوله آب دارد، نه سیمکشی برق، پناه داد، با این گرانی ها که از زلزله هم بدتر بود، خیلی از ما توان بالا آوردن چهارتا دیوار و سقف را نداریم، چه برسد به لولهکشی آب و گاز و برقکشی یا نازککاری ساختمان..."
بلاتکلیفی مستاجران زلزلهزده به دلیل کمبود تسهیلات
خانمی که مستاجر است با پوزخندی تلخ میگوید: " این بنده های خدا مثلا مالکند و میدانند کم یا زیاد حداقل سرپناهی دارند اما من و امثال ما که مستاجر هستیم، خدا خدا میکنیم که این کانکس ها را جمع نکنند و بیسرپناه شویم.... به ما ده میلون تومان داده اند و میگویند خانه کرایه کنید، اولا خود همین مسئولان بیایند خانه با این قیمت برای ما پیدا کنند، ببینند اصلا چنین جایی وجود دارد، بعد هم ما حتی یک آلونک هم پیدا کنیم، نباید وسایلی باشد که با آن زندگی را بگذرانیم؟... یخچال، تلویزیون، کاسه بشقاب، فرش و ... این هایی را که زلزله یکشبه از ما گرفت را دوباره چگونه جور کنیم... به خدا انصاف هم خوب چیزی است..."
چندین روستای زلزلهزده از جمله روستای "کوییک" جایی که رهبر از نزدیک آنجا را پس از زلزله مشاهده و سرکشی کردند را نیز دیدیم، وضعیت آنها بهمراتب بهتر از وضعیت شهری بود اما نکتهای که یکی از اهالی قدیمی عنوان کرد، بسیار درخور توجه بود.
سوء استفاده برخی پیمانکاران از آب گلآلود
آقایی میانسال با چهار فرزند، وقتی از روند ساخت خانهاش سوال کردیم، مکانی نیمه کاری را به مانشان داد و گفت: " با هزینهای که دولت برای ساخت خانههای روستایی تخصیص داد، یک عده خودشان شخصی نسبت به ساختوساز اقدام کردند و بخشی هم چون تخصصی نداشتند، کار را به پیمانکار سپردند و من و چند نفر همسایهها چون توان نداشتیم که را به پیمانکار دادیم و با پرداخت 12 میلیون تومان اولیه برای هر خانوار قرار شد که دوماهه خانه را به ما تحویل دهد، این آقا بعد از واریز پول به حسابش و یکسری سرهمبندی الان شش ماه است که حتی جواب تلفنمان را هم نمیدهد و بعد از سه شکایت و آمدورفت تازه میگوید من یک کارمند بیشتر نیستم، البته دادگاه او را موظف به اجرای قرارداد کرده اما همینطور ما چندین ما است که اسیر این آقای مثلا پیمانکار شدهایم...."
ساخت خانههایی غیر استاندارد به دلیل کمبود بودجه
به خانههایی که بهصورت شخصی ساختهشده بودند هم سر زدیم، به اذعان خود همین مالکان چون تسهیلاتی که داشتند، کفاف گرانی های مصالح را نمیداد، مجبور شده اند که از خیلی ملزومات خانههای ضد زلزله بزنند و بازهم فقط یک سرپناه درست کنند حتی به قیمت نداشتن پایان کار.
مشکل دیگری که تعدادی دیگر از زلزلهزدگان بر آن تاکید داشتند، " عدم پرداخت تسهیلات به دلیل بدهیهای وامی" بود، در حالی که بارها در هیئت دولت و مسئولان بر استمهال دوساله وام مناطق زلزلهزده تاکید شده است.
گفتنی است که زلزله 21 آبان 96 به 100 هزار واحد مسکونی آسیب وارد کرد و برآورد اولیه خسارات هم پنج هزار میلیارد تومان بود اما طی سیاست بلندمدت دولت بهموازات احداث واحدهای تخریبی، دیگر واحدهای مسکونی نیز میبایست مقاومسازی میشد که بر اساس آن واحدهای تعمیری وامهایی با کارمزد چهار درصد در اختیار مالکان آنها گذاشت.
ارسال نظر