یادداشت؛
بایدها و نبایدهای فضای مجازی
شبکههای اجتماعی قدمتش به اندازه تاریخ بشر است. همان دورهمی خانوادهها شبکه اجتماعی بود، الان با ورود تکنولوژی به جوامع، شکل آن تغییر کرده و گسترش و سرعت آن را نیز بالا برده است.
مسلم نوروز زاده-خبرگزاری موج اردبیل؛ بر خلاف شهرهای بزرگ کشور، که بخاطر فعالیت مراکز رسانه ای حرفه ای و قدرتمند، کار خبررسانی با معیار و اسلوب های حرفه ای پیش می رود، این روال در استان هایی نظیر اردبیل به مراتب سخت تر و دشوارتر طی می شود. از این رو در این سلسله یادداشت ها سعی خواهیم کرد با استفاده از نظریات کارشناسان ارتباطات ایران و جهان، با بررسی چالش های پیش روی این فضا و نحوه تعامل رسانه های مکتوب، مجازی و تمامی فعالان عرصه ارتباطات ، راه های صحیح رسیدن به فضای سالم در وادی خبر، تحلیل، مصاحبه، گزارش و ... را یافته و مخاطبان را در مسیر درست تصمیم گیری همراهی نمائیم.
به اذهان کارشناسان حوزه ارتباطات، شبکه های اجتماعی در صورتی می تواند به عنوان منبع سهل الوصول به افکار عمومی در جهت دریافت اخبار و اتفاقات کمک کند که لازمه آن، پردازش حرفه ای محتویات خروجی آنها توسط اهل فن باشد. این پردازش بایستی حتما در خود آن مجموعه و با استفاده از معیارهای استانداردی صورت بگیرد تا خواننده و خوانندگان، به درک درستی از خروجی آنها برسند.
این معیارها باعث می شود که ما ملزم شویم تمامی صاحبان کانال های مجازی، ادمین ها و حتی شهروند خبرنگار ها نیز قبل از اقدام به تولید محتوا، از چند جهت، صلاحیت و صداقت خود را به خوانندگان اثبات نمایند و متاسفانه ما امروزه شاهد هستیم نداشتن همین بدیهیات لازم در بسیاری از تشکیلات مجازی استان، سبب شده روزانه دهها خبر و تحلیل بدون استناد و بودار روانه کانال ها شده و موقعیت و موجودیت و مقبولیت فعالان این عرصه به خصوص فعالان راستین را نیز به خطر اندازد.
در قسمت اول این یادداشت برآنیم تا با چند مثال ساده که از زبان اساتید این حوزه ارائه شده، زوایای مختلف بحث را روشن نموده و در قسمت های بعدی با پردازش بیشتر، به نتیجه معقولی برسیم. بیشتر شبکههای اجتماعی، روابط عمومیها و روزنامه نگاران، شهروند خبرنگاران، همگی اجزایی از نظام ارتباطی هستند و به هم وابستگی متقابل دارند. شبکههای اجتماعی در جایگاه توزیع اطلاعات و اخبار، منبع مهمی برای روزنامهنگاران و شهروندان به شمار میروند و حق دسترسی آزاد به اطلاعات را تا حدودی محقق میسازند. شبکههای اجتماعی، بسیاری از حوزه ها را تحت پوشش قرار داده و از نظر سبک مطلب، بیشتر در حوزه «خبر» و بازنشر فعال هستند؛ بدین معنی که آنچه در شبکههای اجتماعی تولید میشود بیشتر خبر است نه گزارش، مصاحبه و سایر ژانرهای رسانهای.
شبکههای اجتماعی میتواند هم تهدید و هم فرصت باشد، هم میتواند در سوژهیابیهای ناب و یافتن اخبار و پیگیری مسائل و مشکلات مردم از طریق همین شبکهها و رسانههای اجتماعی کمک کند. همچنین باعث میشود تا به منابع شاخص خبری دسترسی پیدا کنند و گزارشهای مختلفی را تولید کنند. به عبارتی با تحمیل شرایط تکنولوژیکی جدید، مرزهای فعالیت فعالان رسانه ای برداشته شده و یک روزنامه نگار حرفه ای ، بدون شک یک تحلیلگر موفق در فضای مجازی به شمار خواهد رفت و بالعکس.
به این مثال توجه کنید: من یک گوشی موبایل را به شما معرفی میکنم و توضیح میدهم که تمام امکانات را حتی بیش از تصورتان، داراست. فقط در انتها کلمهای به توضیحاتم اضافه میکنم و میگویم این گوشی چینی است. شما ناگهان یک حس منفی نسبت به آن گوشی پیدا میکنید. اما یک گوشی به شما معرفی میکنم که تنها امکان مکالمه کردن دارد اما آلمانی است، شما نسبت به آن اقبال نشان میدهید. درست است که جنس چینی بازار ایران را گرفته اما هنوز نتوانسته اعتبار کسب کند. روزنامهنگاری حرفهای، اگر پایبند به تعهدات حرفهای خود باشد، مانند همان گوشی آلمانی هنوز اعتبارش را حفظ میکند حتی اگر گروهی کوچکی و یا حتی فقط یک نفر باشد. روزنامهنگاری حرفهای یعنی روزنامهنگار آزادیگرا، مسئول، دقیق، منصف، اخلاقگرا و ... که هنوز ذرهای از اعتبارش کاسته نشده است.
روزنامه نگار خوبی که مولفه هایش در بالا ذکر شد می تواند هم در فضای مجازی قلم فرسایی نماید و هم در فضای مکتوب. برای تسهیل در اعلام خبر و به صورت خلاصه، فضای مجازی بهترین گزینه بوده و برای تشریح بیشتر موضوع و پرداختن به جوانب متفرقه آن، تحریر مطلبی تحلیلی و مستند، مطمئنا وهمچنان با اقبال مخاطبان مواجه خواهد شد.
آمریکا یکی از قدرتمندترین کشورها در حوزه رسانهای می باشد. امروز ترامپ مجبور است در توییترش مسایلی را مطرح کند که در بعضی مواقع نیز عکس آن اثبات می شود. این تقلا ها از آن رو است که رسانههایی مانند سیانان، نیویورک تایمز و واشنگتن پست به جهت سیاست های اتخاذ شده از جانب وی، مقابلش هستند واین درگیری او را به سمت فضای مجازی کشانده است. این عوامل نشان می دهد، رسانه ها به دلیل قدرت حرفهای که دارند میتواند در این فضا حرفهایی برای گفتن داشته باشد.
وقتی تاریخ تحول رسانه ها را بررسی میکنیم به ندرت و بسیار کم با مواردی مواجه میشویم که آمدن یک رسانه جدید باعث حذف فوری رسانه دیگری شده باشد، تقریبا به قدری کم که میتوان گفت نیست. اگر مبنا را کتاب در نظر بگیریم، میبینیم هر بار که رسانه جدیدی از راه رسیده است از روزنامه، تلگراف، عکاسی، تلفن، سینما تا رادیو، تلویزیون، وب و ... همیشه این بحث مطرح بوده که آیا رسانه قبلی حذف خواهد شد؟ و مشاهده کردهایم چنین اتفاقی رخ نداده است.
آنچه لازم است بدانیم و باید برای آن چاره اندیشی کنیم این است که جهان به سرعت در حال حرکت و پیشرفت در حوزههای مختلف است. لازمه عقب نماندن از این سیر تحولات در دنیای رسانه ، فراگیری حداکثری از واژه لازم و ضرورب امروزی این فضا یعنی، سواد رسانه می باشد. سواد رسانه ای به ما نحوه مواجه هوشمندانه و در عین حال نقادانه با انبوه پیامهای رسانهای، مهارتهای تشخیص سره از ناسره را در حجم غیرقابل کنترل و پیش بینی نشده میدهد. در روزگاری که تنها با یک برش ساده عکس میتوان مفاهیمی متضاد به مخاطب ارائه داد و یا با دستکاریهای بسیار دقیق و با ظرافت سخنان فرد در حال سخنرانی را نیز تغییر داد، تنها کسانی که آموزش های لازم را دیده باشند میدانند با چه شیوههایی میتوان در دام دروغهای رسانهای قرار نگرفته و راحتتر متوجه مغالطهها شد.
آقای مهاجری شما یک روزنامهنگار حرفهای هستید، این روزنامه نگار حرفهای در طول این سالها درست شده است و همیشه این فاصله با کسی که همین امروز آمده و تکنولوژی را در اختیار دارد اما این تجربه شما را در ساخت آن مطلب ندارد وجود دارد. ما این ضعف را در شبکههای اجتماعی مشاهده میکنیم مانند کمبود تجربه وغلط املایی یا دستوری؛ پس تا به آن فضا بخواهد برسد خیلی کار دارد.
اما نکتهای که باعث میشود رسانههای مکتوب بتوانند ماندگاری و حیات خودشان را ادامه دهند تولید است که از طریق همین رسانههای اجتماعی میتواند به منابع خبری بسیار زیادی دست یابند.
اما این وابستگی در مواردی که امکان وجود عنصر خبری « صحت و درستی » کم است بسیار میتواند به اعتبار نشریه لطمه بزند. البته این امکان حتماً میتواند وجود داشته باشد که شهروند- خبرنگاران به این دلیل که از زاویه نگاه خاص به ماجرا نگاه میکنند یا منافع شخصی دارند، ممکن است گزارشگرانی عینی گرا و فاقد سوگیری نباشند و آنچه در شبکهها انتشار میدهند، دارای سوگیری بوده و ذهنیات خود آنها در نحوه گزارش تأثیرگذار باشد که این امر قطعاً باعث کاهش اعتماد مخاطبان رسانههای غیر مجازی میشود.
حضور کمرنگ خبرنگاران در میدان خبر و رویدادها این امکان را میدهد که گزارشهای جان داری که تاریخ مطبوعات و روزنامه نگاری کشور را ثبت و ضبط میکند کمتر شود. اما نکتهای که وجود دارد این است که شبکههای اجتماعی نقش شهروند خبرنگاران را بسیار برجستهتر کرده است؛ بهطوری که تلویزیون و رسانههای صوتی و تصویری و رسانههای مکتوب از گزارشهای مردمی بهعنوان شهروند خبرنگاران استفاده میکنند و دقایقی از برنامههای خودشان را به این موضوع اختصاص میدهند. بنابراین مجموعهای از آسیبها ، تهدیدها و فرصتهایی که در حوزه فضای مجازی متوجه روابط عمومیها و روزنامه نگاران است باعث میشود با آموزش صحیح و مداوم نقاط ضعف موجود را به نقاط مثبت تبدیل کند.
بسیاری از روزنامههای کشور در واقع جای حزب کار انجام میدهند. یعنی افرادی تحت عنوان صاحب امتیاز و مدیر مسئول و سردبیر و هدایتکننده هستند که یا بهدلیل بهرهبرداری سیاسی آمدهاند و از روزنامهها و رسانهها بهعنوان ابزار قدرت استفاده میکنند یا اینکه بهدلیل تأمین معیشت برخی از خبرنگاران و همکارانمان به آن روی آوردهاند نه بهدلیل تخصصشان و بحث حرفهای گرایی. ولی این مشکل در روابط عمومیها بیش از مطبوعات و رادیو و تلویزیون است.
بلکه یک همزیستی داشته باشیم که به معنای همراهی با آن فضا باشد نه آنکه مقابله کنیم. یعنی وقتی مطلب خامی در شبکه اجتماعی دیده میشود من حرفهای معایب و مزایای آن را ببینم و مشکلات را اصلاح کنم و درسی هم به او بدهیم که یک مسئولیت نسبت به جامعه دارد و درست است که خبررسانی کرده اما باید به اصول و قواعد آن هم توجه کند.
او تصریح کرد: «در حوزه سواد رسانهای مخاطبان باید در مواجه با هر پیام رسانهای از خود این پنج سوال کلیدی سواد رسانهای را بپرسند که سازنده این پیام کیست؟ برای جلب توجه مخاطب از چه فنون خلاقانهای استفاده شده است؟ چطور درک دیگران از یک پیام، با درک من متفاوت است؟ از یک پیام چه ارزش ها، سبک زندگی، و عقایدی حذف یا به آن اضافه شدهاند؟ و چرا این پیام ارسال میشود؟»
این مدرس دانشگاه افزود: «تمام مخاطبان باید بدانند همه پیامهای رسانهای طراحی شدهاند. همه پیامهای رسانهای با استفاده از زبان خلاقانهای که قوانین خاصی دارد طراحی شدهاند. افراد مختلف از یک پیام واحد، درک متفاوتی دارند. رسانه، در دل خود حامل ارزش ها و عقاید خاصی است و در نهایت بیشتر پیام های رسانهای برای کسب قدرت یا سود تنظیم شدهاند.»
ارسال نظر