در پس مشکلات اقتصادی و اجتماعی؛
لطفاً به هم رحم کنیم!
شاید برخی معتقد باشند ناهنجاریهای اخلاقی، نتیجه رفتارهای غیراخلاقی مسئولان است که موجب بیاعتقادی و بیاعتمادی مردم را فراهم آورده و به تعبیر آیتالله جوادی آملی «ظاهر مردم باطن مسئولان است»، اما حتی اگر اینطور نیز باشد، نمیتوان روند فروپاشی اخلاقی در جامعه را به حال خود گذاشت تا زمانی که تحولی باطنی در مسئولان پدیدار شود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج کرمانشاه، افزایش مشکلات اقتصادی در این روزها برای بسیاری از ایرانیان، دیگر مفهوم همشهری و هموطن و حتی فامیل نهچندان نزدیک معنا ندارد و فرد به فکر خود و حداکثر منافع خانواده خود است و در این میان، گاه دروغ، تهمت، فحاشی و خیانت راهگشاست و زمینه به دست آوردن منافع را هموار میکند.
اسفبارتر آنکه حوزه بداخلاقی تنها به مشکلات اقتصادی محدود نمانده است؛ خیانت همسران به یکدیگر، تضییع حقوق همسایگان و سر زدن رفتارهای غیرشرعی از سوی افرادی که تا چندی پیش متدین و ملتزم به رعایت احکام دینی بودهاند، نشان میدهد یک فروپاشی اخلاقی در حال وقوع در جامعه است.
بارها مشاهده کردهایم که اختلاف بر سر تقدم عبور دو خودرو یا تصاحب یک جای پارک، منجر به درگیری لفظی یا فیزیکی بین افراد میشود، تعداد زیادی از معاملات، به دلیل طمع بیشازحد فروشنده برای بردن سود و در تنگنا قرار گرفتن خریدار به هم میخورد، بسیاری از چکهای برگشتی، با علم به قادر نبودن صادرکننده چک به پاس کردن آن، کشیده میشود و بهنوعی انگیزههای کلاهبرداری در آن وجود دارد.
صاحبخانهها کمتر در افزایش اجاره خانه، توان مستأجر را در نظر میگیرند؛ تلاش برای تأمین حداکثری منافع شخص بدون توجه به تضییع منافع و حقوق دیگران به یکی از اصول تجارت در کشور تبدیلشده است. قول و قرارهای تجاری با بروز کمترین مقدار سود بیشتر، بههمخورده و یکطرف بدون توجه به قولی که به فروشنده یا خریدار داده است، به سراغ معاملهای دیگر میرود.
آمار رشد قتلهای از فرط عصبانیت لحظهای، دهها میلیون چک برگشتی و افزایش تصاعدی معتادان و مشروب خوران، کودکان سرراهی و خیابانی و انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی دیگر، نشان میدهد اگر مردم فکری برای خود نکنند، فردای این جامعه جهنمی وحشتناک و جنگلی غیرقابلسکونت خواهد بود.
البته قطعا این تصویر مربوط به کلیت و حتی اکثریت جامعه نیست و هنوز صداقت و انصاف و پاک دستی در جامعه پررنگ است؛ اما مراد روند نگرانکنندهای است که به رشد ناهنجاریها انجامیده و آیندهای نامعلوم را برای جامعه تصویر میکند.
یک آسیبشناس اجتماعی در پاسخ به این سؤال که چرا مردم نسبت به گذشته از رحم و عطوفت کمتری نسبت به هم برخوردار هستند؟، گفت: «زمانی بحث ریشسفیدی، قرضالحسنه، کمک به یکدیگر و یا هر موضوعی که بتوان به آن بهعنوان یک رابطه اخلاقی - اقتصادی نگاه کرد بهصورت رودررو و چهره به چهره انجام میشد؛ درحالیکه اکنون رابطهها ماشینی شده است.»
خطر جایگزینی روابط انسانی به روابط ماشینی در راه است
هادی معتمد روانپزشک و آسیبشناس اجتماعی ادامه داد: « در یک دنیای ماشینی ما نمیتوانیم بگوییم فقط خودرویی که سوار آن میشویم یا پولی که پرداخت میکنیم ماشینی است؛ بلکه افکار ما هم ماشینی میشود یعنی ما بهطور ماشینی درآمدی داریم و ذهن ما بهطور ماشینی این درآمد را تقسیم میکند که برای چهکارهایی صرف شود، یعنی ذهن ما بهطور اتوماتیک گرانیها و تورم را در نظر میگیرد و این باعث میشود وقتی یک نفر به ما بگوید هزار تومان قرض بده برنامهریزی ذهنی ما به هم بریزد.»
وی با تأکید بر اینکه امروزه روابط انسانی به روابط ماشینی تبدیلشده است، گفت: امروز روابط احساسی و عاطفی در حال تبدیل به روابط ماشینی و عقلی است در این شرایط اگر شما نتوانید از طریق نهادهای داخل خانواده در روابط خود تلطیفی ایجاد کنید، مجبور میشوید به این روابط ماشینی تن بدهید و به همین منوال روابط ماشینی، افراد را خودبهخود به ماشین تبدیل میکند و این روابط ماشینی اقتضای زندگی مدرن است.
شاید برخی معتقد باشند این ناهنجاریهای اخلاقی، نتیجه رفتارهای غیراخلاقی مسئولان است که موجب بیاعتقادی و بیاعتمادی مردم را فراهم آورده و به تعبیر آیتالله جوادی آملی: «ظاهر مردم باطن مسئولان است»، اما حتی اگر اینطور نیز باشد، نمیتوان روند فروپاشی اخلاقی در جامعه را به حال خود گذاشت تا زمانی تحولی باطنی در مسئولان پدیدار شود.
بهویژه آنکه سقوط اخلاق در جامعه بهتدریج ویژگیهای فعالیت مثبت اجتماعی و تمایل به هزینه دادن و فداکاری فردی برای اصلاح جامعه را نیز کاهش میدهد؛ کما اینکه در سالهای اخیر به طرز محسوسی یاس و بیتفاوتی در میان مردم، نخبگان و روشنفکران افزایش داشته است و این میل که بهجای فکر کردن به حال جامعه، به فکر زندگی و منافع خود باشیم، با روند روبه رشدی درحالتوسعه است و با این وصف، نباید در آینده انتظار روند اصلاح معجزهآسایی در حاکمیت و مدیریت جامعه را داشت.
مشکلات معیشتی، گرانی و بیکاری زمینه ساز شیوع آسیبهای اجتماعی
یک جامعهشناس در پاسخ به این سوال که چرا جامعه به سمت یک فروپاشی اخلاقی درحرکت است، ابراز داشت: ««ابتدا باید فروپاشی اخلاقی را یک تعریف جامعهشناسی کرد که منظور از فروپاشی اخلاقی چیست و چه اتفاقی افتاده که گفته میشود جامعه با فروپاشی اخلاقی روبرو شده است؛ اینکه بگوییم جامعه دچار یکسری مشکلات اخلاقی است حرف صحیحی است و عدهای از مردم ممکن است خلافهایی داشته باشند یا وضع اعتیاد ممکن است افزایش پیداکرده باشد.»
مرضیه صالحی مقدم ادامه داد: متاسفانه ما یکروندی از افزایش آسیبهای اجتماعی را شاهد هستیم که این موضوع علل مختلفی میتواند داشته باشد، یکی از علل آن این است که ما از نظر اقتصادی و اجتماعی به طور دائم در معرض هجوم و تحت تحریم و محاصره هستیم. طبیعتا وقتی مشکلات اقتصادی جامعه افزایش پیدا میکند ممکن است خیلی از مسائل اخلاقی کمرنگ شود و بهسختی بتوان آنها را حفظ کرد.
وی بابیان اینکه مشکلات معیشتی، گرانی و بیکاری نیز میتواند از علل این موضوع باشد، گفت: یکی از معضلاتی که ما با آن مواجه هستیم این است که تناسب جمعیتی نداریم و با حجم بالای جوانان روبرو هستیم که خیلی از آنها شغل و مسکن ندارند درحالیکه سن آنها به سن ازدواج رسیده است، ما در حال حاضر یک جامعه بالای 20 میلیون جوان داریم که همه آنها نیازمند اشتغال و ازدواج هستند و لذا این مساله میتواند یکی از عوامل فروپاشی اخلاقی در جامعه باشد.
صالحی مقدم خاطرنشان کرد: در کشور درحالتوسعهای مانند ایران که مرتب در حال انقلاب صنعتی، مالی و اقتصادی است راهکاری برای این موضوع وجود ندارد هرگاه ما توانستیم به یک ثبات پایدار برسیم بهطوریکه اگر کسی مقداری پول دارد تا آخر سال ارزش آن تغییر نکند، آنگاه میتوان از آن فرد پول قرض گرفت، نکتهای دیگر که باعث میشود ما مسائل را خیلی حاد ببینیم این است که ما درگذشته آمار و اطلاعات درستی در دست نداشتیم؛ درحالیکه اکنون به آمار دسترسی داریم که باعث میشود مسائل را خیلی بزرگ نشان دهد و اگر این مسائل اینقدر بزرگ جلوه میکند به این دلیل است که تعریف روابط اجتماعی جامعه نوین با جامعه سنتی تفاوت دارد. بنده که فردی سنتی هستم خیلی از نمودهای مدرنیته را فساد میبینم، درحالیکه ممکن است فساد نباشد.»
واقع امر این است که شاید فردگرایی و توجه به منافع شخصی ناشی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی، در جوامع توسعهیافته نظیر کشورهای غربی که حاکمیت قانون و حمایتهای اجتماعی از حقوق فردی تثبیتشده است، قابلتداوم باشد اما این رفتار در ایران که هنوز نهادهای مدنی و قانونی با اختلالات و نواقص فراوانی مواجهاند، بههیچوجه قابلاتکا نیست، بنابراین رفتارهای نوین طبقه متوسط ایران مبنی بر بیتفاوتی نسبت به جامعه و توجه به منافع فردی، در درازمدت به قربانی شدن آنها در برابر منفعتطلبی سایرین و تجاوز به حقوقشان منجر میشود و در آن زمان، نمیتوانند انتظار حمایت و رسیدگی مشابه جوامع توسعهیافته در حفظ حقوقشان داشته باشند و با بیتفاوت شدن جامعه، عملاً حمایت مردمی و شهروندی را نیز از دست میدهند.
ارسال نظر