دهه ۹۰ هم به سرنوشت دهه ۶۰ دچار شد؛
آیا فرزندانمان روی آرامش اقتصادی را خواهند دید
کمبود و فقر ویتامین، پوکی استخوان، سوءتغذیه و هزاران درد و مرض شناخته و ناشناختهای که این روزها پای ورق خیلی از آزمایشها درمانی لیست میشوند و حاصل فشارهای ریز و درشت اقتصادی است که آینده دهه ۹۰ کشور را هدف گرفته است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج کرمانشاه، مرغ کیلویی ۱۸ هزار تومان، گوشت کیلویی ۱۱۰ هزار تومان، برنج ناقابل هندی کیسهای ۱۷۰ هزار تومان، روغن جامد حلبی ۵۰ هزار تومان، یک سطل ماست ۲۰ هزار تومان، پنیر بالای ۱۰ هزار تومان، کره ۴ هزار تومان، وسایل لازم تهیه یک سالاد ساده آنهم بدون سس حداقل ۱۰ هزار تومان و...
اشتباه نکنید اینها لیست خرید مچاله شده زیر فشار عصبی نانآور خانواده نیست، این اقلامی که ذکر شد، تقریبا جز مایحتاج اولیه برای یک زندگی زیرخط فقر است که به قول پزشکان به کمک آنها بدن دچار ضعف و یا همان سوتغذیه نشود، فرزندان خانواده که همان نسل دهه نودی هستند، بتوانند رشد تغذیه متناسبی داشته باشند که چندین سال بعد در چنین روزهایی تجربه تلخ و بار بودن پدرانشان که دهه شصتی و مایه دردسر بودن را تجربه نکنند.
با یک حساب سرانگشتی حتی بدون ماشینحساب اگر نان، سیبزمینی، پیاز و مقداری میوه حراجی وانتبارها را به سبد بالا اضافه کنید، هر پدر و یا سرپرست خانواده چهار نفره باید ماهانه رقمی معادل ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد داشته باشد، بدون احتساب پرداخت اجارهبهای خانه، پول آب، برق، گاز و هزینه ایاب و ذهاب، فقط رفع گرسنگی اعضای خانه را بکند.
اما واقعا در همین شهر خودمان کرمانشاه به فاصله چند خیابان محدود، چند درصد مردم درآمد ماهانه ۲ میلیون و ۵۰۰ هزارتومانی دارند؟ چه تعداد از مردم توانایی خرید ماهانه گوشت، ماهی، برنج و ... را بهطور همزمان دارند؟
پر واضح است که سبد خانواده جمع قابلتوجهی از مردم یا به قول رئیس مجلس جدید (آقای قالیباف) همان ۹۶ درصدیها بهرغم عدد بزرگش، هر روز در حال کوچک شدن است، مصرف شیر از پدر و مادر بهصورت خودجوش منع شده و محدود به خوردن چند روز یکبار بچهها ختم شده است، تکههای گوشت روزبهروز در حال ریزتر شدن هستند و مرغها هم پوست و استخوان...
کمبود و فقر ویتامین، پوکی استخوان، سوءتغذیه و هزاران درد و مرض شناخته و ناشناختهای که این روزها پای ورق خیلی از آزمایشها درمانی لیست میشوند و دکتر سعی میکند که به رفع احتیاج اولیه بدن آن را به زور قرص به بیمارش برساند.
براساس اعلام سازمان ملل درآمد ماهانه زیر ۵۰۰ دلار فقر مطلق محسوب میشود، البته این اندازه دلار را اگر با معادل چند ماه پیشش هم محاسبه کنیم، بازهم به دوتا چهارتای درست آن عزیزی میرسیم که انگار درست حساب کرده بود که ایران و زندگی در ایران فقط برای ۴ درصد مردم لذتبخش است و رنگ و بوی زندگی میدهد تا زنده ماندن.
واقع امر این است که کشور ما در شرایط کنونی به لحاظ فشارهای خارجی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند و به همین دلیل هم بود که مقام معظم رهبری اجرای برنامه اقتصاد مقاومتی را مطرح فرمودند اما آنچه دل را به درد میآورد این نکته مهم است که واقعا این طرح فقط و فقط محدود به اقشار ضعیف جامعه است، آیا دولتمردان و حکومتیان خودشان و خانوادهشان از نزدیک طعم تلخ فشارهای ناشی از این گرانیهای برقآسا را چشیدهاند و تا درک کنند که دستان خالی پدر و سفره کوچک مادر نمیتواند جوابگوی گرسنگی فرزند باشد؟
در روزگاری که مردم ما کمرشان زیر بار شیب صعودی و ساعتی اقلام معیشتی در حال خورد شدن است، فلان معاون را به جرم اختلاسهای چند صد میلیارد، فلان آقازاده را به خاطر رشوههای چند هزارمیلیونی ... تازه پای میز محاکمه میبینیم و بدتر از همه آنکه این افراد با وقاحت تمام ضمن دم زدن از دین و قرآن و خدا، دوستان صمیمی را منجی آنهمه دست درازی و پول مردم خوردن میدانند.
واقعیت امر این است که مردم واقعا خستهاند، نه از مقاومت و رشادت در مقابل دشمن خارجی بلکه زخم کاری برخی از این دشمنان دوستنما در داخل و حاصل این خستگی در کوتاهمدت فشار عصبی، در میانمدت سرخوردگی و افسردگی و در بلندمدت یاس و ناامیدی را به بار میآورد و چنین به نظر میرسد که دیگر وقت آن رسیده آقای رئیسجمهور، وزرا و بزرگانی که دائم دم از تحمل فشارهای اقتصادی میزنند، برای چند ماه هم که شده دل از حقوقهای چند صدمیلیونی خود بکنند و با مردم و مثل همین ۹۶ درصد زندگی کنند تا واقعا درد مردم و مایحتاجشان را با پوست و گوشتشان احساس کنند.
ارسال نظر