شکافی به عمق ناامیدی جوانان در کرمانشاه
یکزمانی همه در یک سطح بودند اما چطور عدهای پولدارتر شدند و عدهای در فقر همچنان غوطه خوردند و شکافی به پهنای تاریخ بین طبقات مختلف اجتماعی به وجود آمد. انگار ما اصحاب کهف شدیم و بعد از هر شب که بیدار میشویم، میبینیم که چقدر شرایط امروز نسبت به دیروز تغییر کرده است...
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج کرمانشاه، دیروز بحثی جالب بین همکارانم شروع شد. بیشتر همکارانم دهه ۶۰ هستند و هرکدام به نحوی از شرایط کاری و زندگی خود ناراضی بودند اما وقتی دقت کردم به صحبتهایشان متوجه شدم که دلیل عمده ناراحتیهایشان مقایسه مدام خود با فرزندان پولدارها بود و دراینبین متوجه موضوع اصلی تبعیض و اختلافات طبقاتی شدم. نکته مهم این بود که همه از وضعیت موجود گلایه داشتند که وقتی ما مشغول سخت درس خواندن، کار کردن و ... بودیم، بچه پولدارها منتظر نوشیدن آبمیوه و شیر گرم آخر شبشان بودند اما حالا که باید نتیجه بگیریم ما معطل چندرغاز آخر برج هستیم و آن دوستان همچنان بزرگترین دغدغهشان مسافرتهای فصلی است که به دلیل کرونا عقبافتاده است...و این سؤال در ذهنم کلید خورد که ریشه این تبعیضها از کجا نشاءت گرفته است.
یکزمانی که همه در یک سطح بودند اما چطور عدهای پولدارتر شدند و عدهای در فقر همچنان غوطه خوردند و شکافی به پهنای تاریخ بین طبقات مختلف اجتماعی به وجود آمد. انگار ما اصحاب کهف شدیم و بعد از هر شب که بیدار میشویم میبینیم که چقدر شرایط امروز نسبت به دیروز تغییر کرده است این نارضایتی در حالی است که من و همکارانم همه کموبیش در یک سطح مالی هستیم پس چطور عدهای ناراضی و به دنبال کارهای مختلفی هستند که زندگیشان بقول خودشان تکانی بخورد وقتی دلیلش را جویا شدم عدهای میگفتند ما چرا پولدار نیستیم یعنی تنها سطح خوشبختی را در پول میبینند. واقعیت تلخ جامعه امروز ما این است که همهچیز با پول مقایسه میشود، سواد اجتماعی، شخصیت و پرستیز اجتماعی، نگاه مردم، بهرهمندی از امکانات و حقوق شهروندی، همه و همه را بهراحتی میتوان با پول خوب، ماشین مدلبالا، زندگی در فلان محله بالانشین، پوشیدن مارکهای برند چند دهمیلیونی بهراحتی خریدوفروش کرد و این یعنی اینکه ما نتوانستهایم میزان و معیار خوبی را برای مردم و جوانان از آینده ترسیم کنیم.
ما چرا ماشین مدلبالا نداریم. چرا از خودمان خانه نداریم. چرا نمیتوانیم زندگی مستقلی داشته باشیم و نگران فردا نباشیم و باقی حسرتهایی که برای هر شخص مخصوص به خود اوست به قول یکی از بچهها که به شوخی میگفت "ما کتاب حسرتهاییم..."
اما ریشه این اختلافات طبقاتی از کجا آمده است. این واقعیت که دولتها از ادوار گذشته تاکنون نتوانستهاند، سبب کاهش شکاف درآمدی و عادلانه تر شدن توزیع ثروت در جامعه شوند بر کسی پوشیده نیست و اسفبارتر آنکه که در پنج سال گذشته مردم بسیار فقیرتر هم شده اند.
دولت و مرکز آمار چند سال پیش در آماری اعلام کرد که "میانگین ضریب جینی (شاخص اقتصادی محاسبه توزیع ثروت در جامعه) کل کشور از سال ۸۹ تا ۹۴ از ۴۱ صدم درصد به ۳۹ صدم درصد کاهشیافته که این کاهش به معنی حرکت در جهت توزیع عادلانه تر درآمد و ثروت و کاهش نابرابری و فقر است" اما آنچه بازهم ورای این آمار کاغذی بهخوبی میتوان مشاهده کرد، معضلی است که عکس داستان را نشان می دهد.
شاخص جینی یا ضریب جینی شاخصی اقتصادی برای محاسبه"توزیع ثروت در میان مردم است. بالا بودن این ضریب بهعنوان شاخصی از بالا بودن اختلاف طبقاتی و نابرابری درآمدی است.
بر اساس مستندات، دولت گذشته نتوانسته به سیاستهای ضد تورمی و رشدزای اقتصادی خود بهعنوان شاخصهایی که ضریب جینی را متأثر میسازند، نمره قبولی بدهد و کارشناسان اقتصادی بر این باورند که در فاصله سالهای ۹۰ تا ۹۵ و با رشد ۳ دهم درصدی ضریب جینی، مردم فقیرتر شده اند ضمن اینکه این مهم را نیز نباید از یاد برد که فساد اداری و اقتصادی موجود بهطورقطع نمیتواند نشان دهنده بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش عدالت در توزیع ثروت باشد بلکه بیانگر وضعیتی ناکارآمد است.
و اینگونه شده که ثروتمندان داراتر شدهاند و کمدرآمدان همچنان کمرشان زیر بار فشارهای اقتصادی از خمیدگی به سمت شکستگی و تا شدن در حال حرکت است.
بازهم بر اساس همان آمار منتشرشده "افزایش ضریب جینی از ۳۶ صدم درصد در سال ۹۰ به ۳۹ صدم درصد به معنای افزایش سهم ۱۰ درصد ثروتمند جامعه در توزیع ثروت نسبت به جامعه فقیر از ۹/۱۱ درصد به ۷۸/۱۲ درصد است. همچنین سهم ۲۰ درصد ثروتمند جامعه نسبت به فقیرترینها از توزیع ثروت از ۷۸/۶ درصد در سال ۹۰ به ۹/۷ درصد در سال ۹۵ رسیده که این امر گسترش فقر مطلق را نشان میدهد و بیفزاید به ارقام، رتبه فساد ایران در پنج سال گذشته را که از ۱۲۰ به ۱۳۱ نزول کرده و عملاً عمق شکاف و نابرابری اجتماعی را نشان میدهد."
زندگی روزمره عموم جامعه بزنیم، رکود و افزایش بیکاری بیشترین سهم را در فقر مطلق و درگیر کردن طبقه متوسط دارند چراکه وقتی تقاضای کار نسبت به عرضه بالا میرود، حداقل دستمزدها با قدرت چانهزنی بیشتری از سوی کارفرما تعیین میشود که این امر بر معیشت و درآمد خانوارها تأثیر نامطلوبی میگذارد.
از طرفی نرخ بالای سود سپرده بهعنوان عاملی دیگر یاد میشود که سه دهک بالای جامعه را بدون دردسر به سودهای بالای ۲۰ درصد میرساند که این سودهای بادآورده هم نابرابری را تشدید کرده است. استان کرمانشاه هم از استانهایی است که در سالهای اخیر فقر را بهوضوح میتوان در کوچه کوچه آن حس کرد.
بطوری که کرمانشاه در زمستان ۹۹ در صدر جدول بیکاری کشور بعد از استان کردستان همچنان یکهتازی میکند. در جدول بیکاری زمستان، پس از استان کردستان با نرخ بیکاری ۱۸.۸ درصد، کرمانشاه با ۱۸ و آذربایجان غربی با ۱۴.۷ درصد قرارگرفتهاند؛ گرچه در همان وقت هم ارقام متعددی ارائه میشد.
کرمانشاه در زمستان سال ۹۸ هم با نرخ بیکاری ۱۷.۹ درصد، پس از کردستان (۲۰ درصد) در رتبه دوم استانهای بیکار قرار داشت.
شاید بیان این پاراگراف تکرار مکررات باشد اما کرمانشاه ظرفیتهای فراوانی برای درامد زایی در حوزههای مختلف از میراث فرهنگی" مزیتهای آب و هوایی چهارفصل، کشاورزی با پتانسیلهای بکر، معادن بیشمار، مناطق مرزی و ... دارد اما آنچه از کارنامه کاری چندین ساله برمیآید این واقعیت تلخ است که مدیرانی که بر رأس امور قرار میگیرند فقط به فکر میز ریاستشان هستند و بس.
حوزه میراث فرهنگی و گردشگری استان باوجود انواع و اقسام منابع تاریخی و طبیعی بکر در جایجای استان کرمانشاه انتظار میرفت که همپای استانهایی مانند اصفهان و شیراز قطب توریستی غرب ایران باشد اما در سالهای اخیر هر مدیری از هرجایی که باید برداشته میشد و دلیلی هم برای عزلش وجود نداشت به تبعیدگاه میراث فرهنگی کرمانشاه فرستاده شد از آقای دکتر گرفته تا فرماندار و حوزه بحران و... حاصل کار هم شده یادگاریهایی که بر روی ابنیه تاریخی استان از مردم برای نسلهای بعد هک شده است...
حوزه جهاد کشاورزی کرمانشاه با هکتارها هکتار منابع آبی، خاکی و کشاورزی بکر و روستاییانی نجیب و بی توقع که بجای بهرهمندی اصولی و صادرات محور از محصولات مختلف تولیدی بزرگترین هدفمان به هر قیمت را برای کاشت بیرویه یک محصول متمرکز کردهایم که فقط در سطح کشور بگوییم خودکفاییم و دراینبین یک شیرپاکخوردهای نیست که بگویید اینهمه کشت غیراصولی فردای نهچندان دور نه خاکی از سرزمین باقی خواهد گذاشت و نه آب.
از اداره دامپزشکی استان سؤال میکنیم چرا نمیتوانید دامپروی استان را در حد اعلا برسانید و حتی گاهی بااینهمه ظرفیت ما مشکل کمبود گوشت و مرغ و تخممرغ داریم ... از حوزه صنعت و معدن گلایه کنیم که گویی سالهاست خود را به خواب غفلت زده و هرگاه نقدی بشود، فقط آمار کاغذی میدهد و درد وامصیبتا بیپولی سر میدهد...
میدانید با تحول در این بخشها چقدر اشتغالزایی برای استان خواهیم داشت بارها گفتهایم که استان کرمانشاه قابلمقایسه با استانهای کویری نیست کرمانشاه ظرفیتهای زیادی دارد اما مدیران خوبی ندارد.
"نسبت اشتغال در استان کرمانشاه در تابستان سال گذشته ۳۷.۶ درصد بوده که در تابستان امسال به ۳۸.۲ رسیده است که از این نظر در جایگاه دوازدهم کشور قرار دارد.
بررسی اشتغال در بخشهای عمده فعالیتهای اقتصادی نشان میدهد که بخش خدمات با ۴۸.۸ درصد بیشترین سهم اشتغال را به خود اختصاص داده است و در مراتب بعدی بخش صنعت با ۳۳.۸ و کشاورزی با ۱۷.۴ درصد قرار دارند. سهم شاغلان بخش کشاورزی در تابستان ۱۴۰۰ نسبت به فصل مشابه سال گذشته ۱.۱ درصد کاهش و سهم شاغلان در بخشهای صنعت و خدمات به ترتیب برابر با ۰.۴ درصد و ۰.۷ درصد افزایش داشته است."
اینها اعدادی هستند که فقط روی کاغذ قشنگاند اما در عمل اگر سری به سطح شهر بزنیم جوانان و زنان و مردان زیادی را میبینیم که از هر طرف به سطح آشغالها آویزان شدهاند یا روی زمین نشستهاند و تکدی گری میکنند و بازهم وقتی داد برآوریم در پاسخ خواهند گفت: "البته باید پرسید به چه کسی میگوییم بیکار... چون در تعبیر این کلمه هم باز مشکلداریم ..."
سخن آخر آنکه بابیان این اوصاف چگونه میتوان از شدت اختلافات طبقاتی کاست... صدالبته کار ما نیست بلکه یک تیم اقتصادی باید بدون وقفه روی آن کار کند اما چطور میتوانیم روح امید و نشاط را دوباره در سطح جامعه بدمیم نیز، بحث جداگانهای است و حاصل سالها کار و مشاوره خواهد بود البته نباید این نکته را فراموش کنیم که همه باهم باید برای برونرفت از وضعیت موجود تلاش کنیم و به قولی بسیج وار و بیمنت برای مردم کارکنیم...
امیدواریم در دولت آقای رئیسی اوضاع برای جوانان بهتر شود.
ارسال نظر