مروان بشاره از دوستی با اسرائیل به قیمت فراموشی فلسطین می گوید
تاریخ سازش با اسرائیل از سادات تا سلمان
به نظر می رسد هرگاه دولت های استبدادی عربی که در جنگ با اسرائیل شکست خورده بودند، عادی سازی روابط با تل آویو را در پیش گرفتند در این زمینه نیز شکست خوردند و اکنون عربستان نیز از این پروژه طرفی برنخواهد بست.
به گزارش خبرنگار بین الملل خبرگزاری موج، «مروان بشاره»، تحلیل گر فلسطینی مشهور خبرگزاری الجزیره در مقاله مفصلی به بررسی تحرکات عربستان سعودی برای عادی سازی روابط با اسرائیل پرداخته و پیامدهای این اقدام را در جهان عرب مورد بررسی قرار داده است. در زیر مقاله وی را می خوانیم:
در هفتههای اخیر گمانهزنیهای بسیاری را درباره بهبود روابط اسرائیل و عربستان سعودی شاهد بودهایم. روزی نیست که درباره دیدارها، برنامههای آنها برای آینده و اشتیاقشان نسبت به عادیسازی روابط نشنویم.
اگرچه هنوز درباره اینکه آیا واقعاً محمد بن سلمان، از تلآویو دیدار کرده، حرف و حدیث وجود دارد، اما میتوان با اطمینان گفت رئیس سابق اطلاعات سعودی و همتای اسرائیلیاش ماه گذشته در یک کنیسه در نیویورک دیدار کردند.
شرایط جلسه بیش از حد دوستانه بود و این را نیز باید تلاشی برای عادیسازی روابط دانست. شاهزاده «ترکی فیصل»، رئیس پیشین اطلاعات عربستان که جورابهای قرمز رنگ انگلیسی بر روی صحنه با ایده «افرایم هالوی»، رئیس موساد مبنی بر لزوم حفظ توافق هستهای ایران، مخالفت کرد. وقتی سرکرده جاسوسان اسرائیلی نسبت به همتای سعودی خود موضع میانهروتری دارد و عربستان را یک «ملت مسلمان شریک» مینامد، زمان، زمان هشدار است.
به هر نحو به نظر میرسد اشتیاق ترکی فیصل به دیدار با «تزپی لیونی»، وزیر خارجه سابق و البته جاسوس اسرائیلی در اجلاس ژانویه گذشته داوس، نشان میدهد روابط دو طرف چند برابر شده است. بحرین و امارات متحده عربی نیز به این جمع پیوستند. به نظر میرسد همگی یک هدف را دنبال میکنند: آماده کردن افکار عمومی برای عادیسازی روابط با اسرائیل.
عشق و نفرت
اگرچه گسترش روابط میان وهابیها و صهیونیستها ممکن است نه طبق قواعد اسلامی مجاز باشد و نه بر اساس اصول یهودیت، اما با این وجود این روابط قوی و قویتر میشود و امر جدیدی هم نیست.
بهبود روابط دو طرف بیش از آنکه به دلیل جذابیتهای ایجابی دو طرف باشد زاییده نگاه سلبی آنها است: هر دو آنها با نظام سیاسی ایران و افزایش نفوذ آن در خاورمیانه مخالف هستند و هرچه در طول زمان احساسات ضد ایرانی آنها رشد کرده روابطشان نیز بیشتر و نزدیکتر شده است. طبق این ضربالمثل واقعگرایانه: دشمنِ دشمن من، دوستِ من است.
«دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا نیز با خوشحالی فراوان اعلام کرد که در جریان بازدید از عربستان و اسرائیل، در ماه مه «متوجه احساسات مثبتی در قبال اسرائیل» در ریاض شده است. پسازآن، ترامپ پدرخوانده توافق سهجانبه میان واشنگتن، ریاض و تلآویو جهت مقابله با ایران شده است.
با این حال کابینه ترامپ در شکل دادن به یک استراتژی جامع و مؤثر برای دستیابی به صلح میان اسرائیل و فلسطین ناکام مانده است.
«گادی ایزنکوت»، فرمانده ستاد مشترک ارتش اسرائیل در مصاحبه با پایگاه تحلیلی سعودی «ایلاف» (که آنهم نشانه دیگری از روند عادیسازی است) توضیح داد که ایران اگرچه از طریق دو هلال شیعی موازی در منطقه عربستان و اسرائیل را تهدید میکند. در مناطق شمالیتر هلال شیعی ایران از عراق تا سوریه و لبنان و دریای مدیترانه کشیده شده و دومین هلال شیعی نیز در منطقه جنوبیتر از حاشیه خلیجفارس آغاز میشود و تا یمن و سپس کرانههای دریای سرخ میرسد.
منافع و زیانها
از اعلامیه اسرائیلیها معلوم است که برای برقراری رابطه با سعودیها بیتاب هستند. آنها میخواهند روابط خود با سعودیها را وارد یک سطح جدید کنند؛ آنها خواهان روابطی پایدار و خروج از لاک خود هستند. سالها است که صهیونیستها این اندیشه را در سر میپرورانند و به نظر میرسد، خواب نسل کهنسالتر اسرائیل برای برقراری روابط استراتژیک با رژیمهای عرب سُنی میانهروتر سرانجام در حال به تعبیر شدن است.
عادیسازی روابط با عربستان و دولتهای حاشیه خلیجفارس برای اسرائیل فقط و فقط بُرد در پی دارد. این امر تأثیر شگرفی بر روابط تلآویو با ۵۵ کشور دیگری دارد که اکثریت آنها را مسلمانان تشکیل میدهند. همانطور که در پی انعقاد قرارداد اسلو در سال ۱۹۹۳ روابط دیپلماتیک و اقتصادی اسرائیل با بسیاری از کشورهای جهان دگرگون شد و ازجمله میتوان به افزایش روابط تلآویو با دوحه و توکیو اشاره کرد. البته پس از حمله اسرائیل به غزه در سال ۲۰۰۹، دوحه دفتر تجاری اسرائیل با کشورهای حاشیه خلیجفارس را تعطیل کرد.
برای اسرائیل منافع استراتژیک و اهداف مشترک با عربستان سعودی به معنی حرکت بهسوی عادیسازی روابط و تقویت پیوندها است. از سوی دیگر اما افشاگریهای اخیر «یووال استاینیتز» وزیر انرژی اسرائیل درباره همکاریهای طولانیمدت اطلاعاتی نشان از آن دارد که ریاض برخلاف تلآویو خواهان پنهان نگهداشتن روابط بوده و از علنی شدن آن احساس شرمساری میکرده است.
ابتکار صلح عربی که توسط عربستان سعودی در سال ۲۰۰۲ به اتحادیه عرب تقدیم شد، نشان از آن داشت که این کشور مایل است پس از خروج اسرائیل از سرزمینهای عربی و نیز تأسیس دولت مستقل فلسطین، روابط خود را با تلآویو وارد فاز عادیسازی کند.
اما اکنون صحبت از عادیسازی سریع و بیقیدوشرط با دشمن تاریخی است و سر کشیدن چنین بادهای میتواند جایگاه منطقهای کشور را به خطر اندازد. اگرچه همسایه بله قربان گوی عربستان (امارات متحده عربی) نیز خواهان این اقدام است اما از علنی شدن آن در هراس است.
دولت جدید، سیاست جدید
مصاحبه خبرگزاری مذکور سعودی با رئیس ستاد مشترک اسرائیل کاملاً به معنی نادیده گرفتن موضوع فلسطین است. این یک گمانهزنی یا برداشت ضعیف ژورنالیستی نیست، بلکه یک موضع بینالمللی است و اراده سیاسی عربستان سعودی نیز در همین راستا قرار دارد.
آیا رهبران عربستان (و امارات) پیشنهاد سخاوتمندانه اسرائیل برای مقابله مشترک با ایران را به قیمت نادیده گرفتن گرفتاریهای فلسطین پذیرفتهاند؟ یا اینکه ریاض هنوز اجرای ابتکار صلح عربی را پیششرط عادیسازی روابط با تلآویو میداند؟
به نظر میرسد هر دو طرف منتظر موضعگیری «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا و طرح او هستند. ابتکار ترامپ احتمالاً «توافق نهایی» برای حل منازعه دیرپای فلسطین و اسرائیل را شکل میبخشد. برای مثال هنوز معلوم نیست آمریکا، از اسرائیل بخواهد بخش شرقی قدس را تخلیه کند و یا به سعودیها فشار بیاورد تا فلسطینیها را قانع کنند که از حقوق خود بر پایتخت به قیمت به دست آوردن یک دولت مستقل، چشمپوشی کنند و یا حتی ممکن است هیچکدام از این دو را انجام ندهد و حالت برزخی کنونی را بازهم تمدید کند.
پاسخ هرچه باشد فعلاً مشخص نیست.
اما چرا؟ زیراکسی که ترامپ برای پیش برد این امر انتخاب کرده کسی نیست جز دامادش جارد کوشنر. او یک تاجر عجیبوغریب و یک صهیونیست پایبند که در زمان درست با دختر ترامپ ازدواجکرده است. اما هنوز حتی معلوم نیست که مأموریت وی ادامه پیدا کند یا نه، زیرا او نیز در پرونده مربوط به مداخلات احتمالی روسیه تحت نظر کمیته ویژه رابرت مولر قرار دارد. گفتهشده کوشنر نیز در جریان اخراج «جیمز کومی»، رئیس سابق اف.بی.آی نقش داشته است. مولر همچنین دنبال نشانههایی از همکاری مخفی احتمالی میان کوشنر و «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر اسرائیل برای تضعیف دولت اوباما (پس از رأی سازمان ملل به غیرقانونی بودن شهرکسازیهای اسرائیل در فلسطین) میگردد.
البته به نظر من کابینه ترامپ نیز همچون خلف خود، برای «مسئله اسرائیل» یا جلوگیری از استعمار فلسطین توسط دولت یهود نمیتواند استراتژی اثرگذار و جامعی تدوین کند. همچنان که کابینه ترامپ هیچ استراتژی عملی برای ایران ندارد.
توییت کردن لزوم تسلیم شدن ایران نیازی به همکاری اسرائیل یا عربستان ندارد.
درنتیجه اگر خاندان سلطنتی سعودی اقدام به عادیسازی روابط با «صهیونیستهای غاصب قدس» کنند، در همه جبههها در معرض حمله قرار خواهند گرفت. آنها بهزودی درخواهند یافت که از یکسو اسرائیل خود را برای عربستان به مخاطره نخواهد انداخت و از سوی دیگر (بسیار دیرتر از زمانی که باید) میفهمند که همسویی با تلآویو پیش از دستیابی به صلح بهجای آنکه تهران را در گوشه رینگ محصور کند، آن را تقویت میکند و نقشش را در منطقه پررنگتر خواهد کرد.
تازه اینهمه ماجرا نیست. پیش از اینکه نگهبانان متولی، مسجدالاقصی را به صهیونیستها تسلیم کنند و نیز قبل از آنکه خاندان سلمان پرچم مصالحه با اسرائیل را در ریاض بالا ببرند، لازم است پیامدهای اقدامات حاکم عرب پیشرو در مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل (یعنی انور سادات) را یکبار دوره کنند. البته باید اضافه کرد که برخلاف مصر، عربستان سعودی هرگز برای آزاد کردن سرزمینها از اشغال اسرائیل اقدام نکرده و هیچگاه در این راستا آمریکا را تحتفشار قرار نداده است.
پس از چهار دهه
چهل سال پیش در چنین روزی، «انور سادات»، رئیسجمهور وقت مصر، با بازدید از اسرائیل و سخنرانی در کنست، انقلاب دیپلماتیک را در روابط دو طرف رقم زد. این اقدام البته تا حدودی موانع روانی موجود در جهان عربی را برای تغییر نگاه به اسرائیل از میان برد و نقطه عطف جدیدی در روابط اعراب با صهیونیستها پدید آورد.
سادات سال بعد فرایند عادیسازی را با انعقاد کمپ دیوید بهسوی یک صلح سرد پیش برد. توافق کمپ دیوید، تضمین میکرد که سینای اشغالی به مصر بازگردد و میلیاردها دلار کمک آمریکایی به مصر سرازیر گردد، اما از سوی دیگر سرزمینهای اشغالی اسرائیل ازجمله فلسطین را نادیده میگرفت.
اما پس از سه سال سادات در یک رژه نظامی توسط یک سرباز مصری ترور شد. بااینوجود حسنی مبارک، جانشین او به توافق با اسرائیل پایبند ماند. سینا به مصر بازگشت و کمکهای آمریکایی وعده دادهشده نیز از راه رسید، اما هیچگاه وعده مدرن سازی و تقویت دموکراسی و صلحطلبی در این کشور محقق نشد و شهروندان عادی مصری از مزایای آن برخوردار نشدند.
عادیسازی روابط با اسرائیل در اذهان مردم مصر هیچگاه عادی نشد. مصریها یا همچنان که خصومت خود با اسرائیل را حفظ کردند و یا نسبت به همسایه شمالی خود بیتفاوت شدند. اما آرمان فلسطین، همواره جامعه مدنی مصر را در کنار دیگر اهداف نظیر عدالت و آزادی به تلاطم درمیآورد.
برای اسرائیل اما، عادیسازی روابط موفقیت مهمی بود. زیر با آسودهخاطر شدن از مهمترین دشمن خود، توانست سرکوب فلسطینیان و شهرکسازی غیرقانونی در شرق بیتالمقدس را تشدید کند. اسرائیل سپس مناطق دیگری از فلسطین را نیز اشغال کرد، در سال 1981 قانون انضمام بلندیهای جولان را تصویب کرد و یک سال بعد برای مقابله با سازمان آزادیبخش فلسطین و جنبش ملی لبنان به لبنان حمله کرد. مناطق جنوبی لبنان 18 سال در اشغال اسرائیل ماندند. درواقع جایگاه اسرائیل پس از آغاز دوره عادیسازی روابط از یک متحد برای ایالاتمتحده به یک دارایی استراتژیک جهانی ارتقا یافت.
چهل سال پیش، نه حماس وجود داشت و نه حزبالله لبنان، نه القاعده و نه داعش و نه حتی جمهوری اسلامی ایران. اما پساز انعقاد توافق کمپ دیوید دیری نپایید که تهاجمات اسرائیل، به رشد جنبشهایی همچون حماس و حزبالله انجامید. دقیقاً مانند حملات شوروی سابق و آمریکا به خاورمیانه که منجر به رشد گروههای شبهنظامی اسلامگرا شد.
خیانت به فلسطین
درسهای این اقدامات را نمیتوان واضحتر از این گفت؛ حکام خودکامه عرب که در حکمرانی و جنگ شکستخورده بودند، در دستیابی به صلح و عادیسازی روابط با تلآویو نیز شکست خوردند.
عادیسازی برآمده از ضعف دقیقاً نقطه مقابل صلحی است که از رهگذر قدرت بهدستآمده باشد و لذا منتج به نتیجهای هم نخواهد شد. این ایده درواقع آمیخته به خیانت است: خیانت به منافع مشترک عربی و نیز خیانت به فلسطین.
برای مردم جهان عرب، فلسطین که حساسیت بزرگ است، زیرا فراتر از جغرافیا و وطن فلسطینیان است. فلسطین درواقع آزمونی است که بر وجدان اعراب سنگینی میکند. یک نماد است، نماد آزادی، نهتنها از اشغال نظامی، بلکه از سرکوب سیاسی در داخل کشورهای عربی.
وقتی سرانجام هیجان در منطقه فروکش کند و توهمات کاهش یابد، تاریخ درباره افرادی که به بهای فراموشی فلسطین اقدام به عادیسازی روابط با اسرائیل کردند قضاوت سختی خواهد کرد.
عضویت در کانال تلگرامی خبرگزاری موج
ارسال نظر