ترکیه و شطرنج سیاست در سوریه
سازوکارهای هویتی یکی از مهمترین مولفه ها در شکل دهی به ماجراجویی های اخیر دولت اردوغان بر علیه تمامیت ارضی سوریه هستند.
مهدی فقیه-خبرگزاری موج: آغاز بحران سوریه در ۲۰۱۱ و گسترش تدریجی آن، سوریه را به عرصه رقابت قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای تبدیل کرد. بحران سوریه البته بیش از همه کشورهای همسایه آن کشور از جمله ترکیه را تحت تاثیر قرار داد. البته این دو کشور سابقه دیرینه اختلافات مرزی با هم داشتند.( مساله الحاق اسکندرون به ترکیه در دوران قیمومیت فرانسه همچنان به صورت خاطره تلخ در ذهن سیاستمداران ومردم سوریه باقی مانده است و در فرصت های مناسب آن را ابراز کرده اند.مقامات و مردم سوریه همواره به واگذاری بخشی از خاک کشورشان به ترکیه اعتراض داشته و معتقدند این عمل از جانب فرانسه دردوران قیمومیت انجام شده واز نظر قانونی اعتباری ندارد.تاکنون دعوی سوریه نسبت به مالکیت براستان حاتای از نظر حقوقی ،سیاسی و بین المللی راه به جایی نبرده است).
اولینبار نظریه آشوب در نظمهای منطقهای و سیاست بینالملل از سوی نظریهپردازانی همانند برژینسکی، لوکاچ و رابرت کاپلان ارائه شد. هر یک از افراد یادشده تلاش نمودند تا این رهیافت را مورد بررسی قرار دهند که شکلبندی کنش بازیگران در سیاست جهانی براساس نشانههایی از آشوب قرار خواهد داشت.
در تبیین وضعیت آنارشی و آشوب میتوان به رهیافتهای ارائه شده از سوی برژینسکی اشاره داشت. زبیگنیو برژینسکی ایده «جهانی در آشفتگی دائم» را مطرح ساخت. چنین رویکردی به مفهوم آن بود که امکان شکلگیری سازوکارهای مربوط به بحران، تعارض و رویاروییهای ژئوپلیتیکی در حال افزایش است. چنین نگرشی را میتوان بهعنوان درک دقیقی از نشانهشناسی الگوی رفتار سیاسی بازیگرانی دانست که از قابلیت لازم برای بحرانسازی در دوران بعد از جنگ سرد برخوردارند.
علت اصلی شکلگیری بازیگران آشوبساز را میتوان نقشیابی نیروهایی دانست که از قابلیت لازم برای بحرانسازی برخوردارند. هرگونه آشوب را میتوان زمینهساز فرآیندی دانست که ناشی از نقشآفرینی گروههای ناسازگار خواهد بود. گروههای ناسازگار می تواند ماهیت هویتی، ملیگرایانه و یا فرقهای داشته باشد. لوکاس پیشبینی کرد که در سالهای بعد از جنگ سرد، نظام بینالمللی تحت حاکمیت «ملیگرایی ناسازگار» قرار خواهد گرفت.
رهیافت ارائه شده از سوی هانتینگتون، نشانههایی از بحران و منازعه را منعکس میسازد. هانتینگتون درصدد بود تا واقعیتهای ناشی از نقشیابی بازیگران هویتی را تبیین نماید. هویت در نگرش نظریهپردازانی همانند هانتینگتون میتوانست جایگزین رقابتهای ساختاری سیاست بینالملل گردد.
ترکیه تا پیش از به قدرت رسیدن حزب «عدالت و توسعه»در ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان سعی در الحاق به اتحادیه اروپا داشت و لذا هویت خود را بیش ار آنکه هویت اسلامی بداند در قالب هنجارها و ارزش های اتحادیه اروپا تعریف می کرد همچنین محیط کنش و بازیگری خود را در اتحادیه اروپا جستجو می کرد.
با کمرنگ شدن احتمال الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا و به قدرت رسیدن حزب «عدالت و توسعه» ترکیه سعی در باز تعریف هویت و محیط کنش منطقه ای خود پرداخت.تاکید بر هویت اسلامی و درگیری در مناقشات منطقه ای خاورمیانه به ویژه در مسئله حمایت از مردم فلسطین و غزه (حادثه حمله سربازان اسرائیل به کشتی ماوی مرمره -Mavi Marmara-حامل کمکهای بشردوستانه به مردم تحت محاصره غزه در آبهای بینالمللی در تاریخ ۳۱ مه ۲۰۱۰ رخ داد. در این حمله ۱۰ سرنشین ترکیه ای کشتی کشته شدند) نمود بیشتری پیدا کرد.
با آغاز بهار عربی در ۲۰۱۰ ترکیه به همراه قطر از رویکرد اخوان المسلمین و قرائت اخوانی از اسلام حمایت کرد. در کنار این تحولات ترکیه همواره با کردهای ترکیه و هویت کردی مشکل تاریخی داشت که به منازعات دامنه داری با کردها انجامید.
همانطور که در ابتدا اشاره شد بحران سوریه علاوه بر این که کشورها و قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای را در صفحه شطرنج سیاست سوریه وارد کرد همچنین باعث فعال شدن گروههای گریزازمرکز در محیط امنیتی سوریه با رویکردهای مختلفی شد. به این ترتیب زمینة اجتماعی برای «تمایز سیاسی»، «هویتگرایی » و «کنش خشونتآمیز» در بین نیروهای داخلی سوریه بهوجود آمد. طبیعی است که بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای این گروه ها را در راستای اهداف و منافع خود شکل داده و تقویت کنند.
کردهای سوریه از جمله گرو هایی بودند که در بحران سوریه فعال شدند، ترکیه که همواره با کردها در داخل ترکیه دارای تنش و منازعه است نمی توانست حضور نیروهای کرد سوری را در کنار مرزهای خود با سوریه تحمل کند لذا علاوه بر مداخله نظامی در سوریه به حمایت از گروهای شورشی مورد حمایت خود پرداخت. توافق ۱۳ اکتبر بین کردهای سوریه و دولت بشار اسد به دولت سوریه مجوز اعزام ارتش به مرز شمالی برای جلوگیری از عملیات تهاجمی ترکیه علیه کردها را فراهم کرد.از این تاریخ به بعد ترکیه سعی کرد منطقه امن و یا نوار حائل در شمال سوریه ایجاد کند (منطقهای با عمق ٣٠ کیلومتر و طول تقریبی ٤٠٠ کیلومتر) که همین مسئله تنش بین سوریه و ترکیه را وارد مرحله جدیدی کرد که در تازه ترین تحولات ۳۳سرباز ترکیه در حمله هوایی توسط نیروهای ارتش سوریه در شمال غربی این کشور کشته شده اند.
در ارزیابی نهایی و ترسیم افق پیش روی باید گفت حضور نیروهای نظامی ترکیه در عراق و سوریه، زمینه افزایش بحران امنیتی منطقه را به وجود آورده است. عملیات نظامی ترکیه را میتوان در زمرة سازوکارهایی دانست که زمینههای شکلگیری بحران را به وجود میآورد. هرگونه بحران امنیتی دارای نشانهها و سازوکارهایی است که نیروهای جدید آشوبساز را بازتولید خواهد کرد. در چنین شرایطی، بحران امنیتی در آسیای جنوب غربی دارای الگوهای پرمخاطره بوده و زمینة تشدید منازعات را به وجود میآورد. روندهای بحرانساز از این جهت اهمیت دارد که میتواند زمینههای لازم برای بازتولید نیروهای بحرانساز (همانند داعش)را در آینده فراهم سازد. برای عبور از شرایط منازع بین ترکیه و سوریه نیازمند بهرهگیری از الگوهای مدیریت بحران هستیم.
ارسال نظر