خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
رمزگشایی از ۲ پالس معنادار آفریقایی به سیاست خارجی ایران
«در روزهای اخیر دو کشور مهم آفریقایی اریتره و سودان، ابراز تمایل کرده اند که حاضرند روابط خود با ایران را تا سطح راهبردی ارتقا بخشند. معادله ای که می تواند حامل دستارودهای مهم و قابل توجهی برای کشورمان باشد و البته که پالس های معناداری را در مورد چهارچوبهای کلان آتی منطقه ای نیز مخابره می کند.»
، منطقه غرب آسیا از تاریخ هفتم اکتبر که جنبش حماس عملیات موفقیت آمیز " طوفان الاقصی" را در عمق اراضی اشغالی انجام داد و متعاقبا اشغالگران صهیونیست به نوار غزه حمله سراسری و گسترده ای را تدارک دیدند، صحنه تنش و درگیری های گسترده بوده است.
در این راستا، طیفی از بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در قالب جبهه بندی های مختلف و رقیب، در برابر یکدیگر صف آرایی کرده اند و هرکدام دستورکارهای خاصی را دنبال می کنند. از این منظر، حزب الله لبنان تاکنون بیش از دو هزار موشک به سمت مناطق شمالی اراضی اشغالی شلیک کرده، گروه های مقاومت عراقی و سوری به طور مرتب پایگاه های نظامیان اشغالگر آمریکایی در خاک خود را هدف قرار می دهند و البته که علیه اهدافی در اراضی اشغالی نیز حملات موشکی و پهپادی انجام داده و می دهند و انصار الله یمن نیز جدای از شلیک موشک و انجام حمله پهپادی به عمق اراضی اشغالی، کشتی های اسرائیلی و یا کشتی هایی که به سمت بنادر اراضی اشغالی در حرکت هستند را هدف قرار می دهد.
البته که انصار الله در پی تجاوزات اخیر آمریکا و انگلیس به خاک خود، به تقابل با کشتی ها و اهداف آمریکایی و انگلیسی نیز می پردازد. ایران نیز در ابعاد سیاسی و دیپلماتیک، تلاش های گسترده و هماهنگی را در دستورکار دارد تا بتواند سطح فشارهای بین المللی علیه رژیم اشغالگر قدس و آمریکا به عنوان متحد اصلی صهیونیست ها در بحبوحه نسل کشیشان در نوار غزه را افزایش دهد و زمینه های لازم برای توقف این جنایت ها را فراهم سازد. با این حال، در بحبوحه اوج گیری تنش ها و درگیری های راهبردی و ژئوپلیتیک در منطقه غرب اسیا، پالس های معناداری از دو کشور مهم آفریقایی برای ایران ارسال شده است که توجه به آن ها و تحلیلشان از اهمیت زیادی برخوردار است.
در این راستا، اخیرا کشور اریتره که در جوار دریای سرخ قرار دارد، از آمادگی خود جهت توسعه روابطش با ایران تا سطح راهبردی خبر داده است. اریتره از ابتدای جنگ غزه نیز حمایت های قاطع و گسترده ای را از مردم فلسطین انجام داده و خواستار متوقف کردن نسل کشی مردم فلسطین شده است. از سوی دیگر، سودان نیز به عنوان یکی دیگر از کشورهای مهم آفریقایی از امادگی کامل خود جهت احیای روابط با تهران خبر داده و حتی به تازگی هیاتی از این کشور با رئیس جمهور کشورمان در تهران دیدار و گفتگو کرده اند.
البته که در هر دو مورد، مقام های کشورمان از آمادگی ایران جهت توسعه روابط با دو کشور مذکور خبر داده اند. با این همه، ابراز تمایل دو کشور سودان و اریتره به عنوان دو کشور مهم در قاره آفریقا جهت توسعه روابط با ایران، حامل ۲ پیام و معنای مهم است.
اولا، این مساله حاکی از این است که طیف های بیشتر و بیشتری از بازیگران بین المللی به این جمع بندی رسیدهاند که ایران را بایستی به مثابه یک قدرت تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه در نظر گرفت. قدرتی که توسعه روابط با آن می تواند حامل دستاوردهای قابل توجهی برایشان باشد و فرصت های راهبردی تازه ای را پیشِ رویشان قرار دهد.
از یاد نبریم که سودان در طی سال های اخیر پیوندهای مستحکمی را با جریان های رقیب و مخالف با ایران برقرار کرده بود و به نظر می رسد که ناامیدی این کشور از آن ها و در عین حال اوج گیری بیش از پیش قدرت ایران در قالب معادلات منطقه ای، سبب شده تا سودان در محاسبات خود تجدیدنظر کند و بار دیگر توسعه روابط با تهران را مد نظر داشته باشد.
در مورد اریتره نیز با توجه به مجاورت این کشور با دریای سرخ، باید گفت که اعلام آمادگی مقام های ارشد این کشور جهت توسعه پیوندهای راهبردی با ایران به این معناست که عملا دریای سرخ به مثابه یک منطقه و آبراه مهم بین المللی، تا حد زیادی در کنترل و نفوذ ایران قرار می گیرد(اریتره و یمن دو کشور اصلی مجاور با دریای سرخ هستند) و البته که موضع گیریهای اخیر اریتره جهت توسعه روابط با تهران، در نوع خود حاکی از سرخوردگی آن از توسعه روابط با محور و جریان های مخالف با کشورمان است.
دوم اینکه ابراز تمایل اریتره و سودان به توسعه روابطط راهبردی با ایران، در نوع خود نشانه ای عینی از افول موقعیت هژمونیک آمریکا و دیگر قدرت های غربی و متحدانشان در معادلات بین المللی را نیز ارائه می کند. در این چهارچوب، همانگونه که در سال های گذشته دلسردی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس از روابطشان با آمریکا و متعاقبا توسعه روابط با قدرت های شرقی جهان نظیر چین و روسیه و یا ایران را شاهد بوده ایم، اینطور به نظر می رسد که شمار بیشتر و بیشتری از کنشگران منطقه ای به این جمع بندی می رسند که بهتر است روابط خود را بازیگران و قدرت های نوظهوری نظیر ایران توسعه بخشند.
اقدامی که بیش از همه ناشی از درک راهبردی آن ها جهت هماهنگ کردن خود با کریدورهای آتی قدرت در عرصه نظام بین الملل است. فرصتی که دستگاه سیاسی خارجی کشورمان بایستی تا جای ممکن از آن بهره برداری و استفاده های لازم را ببرد و قدرت سازی هر چه بیشتر برای ایران را در دستورکار داشته باشد.
ارسال نظر