اگر بعضی سیاسیون از سپاه حمایت نمیکردند، باید به عقلشان شک میکردیم
کارشناس مسائل راهبردی گفت: اگر پس از تروریستی اعلام شدن از سوی آمریکا چنین حمایتی از سپاه از طرف سیاسیون انجام نمی شد، بدون شک باید به عقلانیت سیاسی این عده شک می کردیم کما اینکه عده ای نیز متذکر شدند که هنوز به برخی برنامه های سپاه از قبیل برنامه موشکی انتقاد دارند.
به گزارش خبرگزاری موج، مرتضی علیزاده ـ قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان های تروریستی از سوی دولت آمریکا از سلسله اقدامات دولت فعلی این کشور است که به ظاهر در تعارض با تلاشهایی است که ساکنان پیشین کاخ سفید به تصور برخی جهت مصالحه هستهای با ایران انجام میداد.
تقریباً یک سال پس از خروج آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک ـ برجام ـ برگ دیگری از راهبرد موسوم به «فشار حداکثری» از سوی واشنگتن علیه تهران رو شد که در هیچ مقطعی از رقابتها و خصومتهای این کشور در دوران ابرقدرتی علیه نیروی نظامی رسمی کشور دیگری حتی ارتشهای آلمان نازی و شوروی به کار گرفته نشده بود.
همانطور که از روزهای منتهی به اعلام رسمی تروریستی بودن سپاه پاسداران از سوی آمریکا پیشبینی میشد، این اقدام، حمایت بسیاری از افراد و طیفهای داخلی به اصطلاح زاویهدار با سپاه را از این نهاد در پی داشت و موجب نوعی انسجام و اتفاق نسبی در داخل میان جناحهای سیاسی گوناگون در قبال مشروعیت و خدمات سپاه، برای کشور شد، همچنان که به حمایتهای منطقهای در میان دولتها و غیر دولتها از سپاه منجر شد.
در باب علل اقدام اخیر آمریکا در قبال سپاه و میزان عمق و جدیّت حمایت چهرههای داخلی همیشه منتقد نسبت به این نهاد، گفتوگویی با محمودرضا امینی تحلیلگر مسائل راهبردی انجام دادهایم.
این کارشناس ضمن آنکه تأکید دارد تصمیم دولت آمریکا دفعی نیست، میگوید که در این اوضاع، ایران با هر گامی که از اقتدار، پرستیژ و هیبت خود در جهان کم کند و بهویژه در داخل این اقتدار را برای مردم کمرنگ کند، فرصت ضربات بعدی را به دشمن داده است.
متن کامل این گفتوگو به شرح ذیل است:
با توجه به اقدام اخیر آمریکا در مورد قرار دادن سپاه پاسداران و بازتاب آن در مجامع بینالمللی تحلیلهایی مبنی بر رایزنی ترامپ و نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی در این باره از سوی برخی رسانهها مطرح شده است، به نظر شما آیا میتوان ریشه این اقدام آمریکا را در این گمانه منحصر کرد؟ یا اینکه میتوان آن را از ابعاد دیگر نیز بررسی کرد؟
امینی: شکی نیست که چنین اقدامی در فضای سیاسی مجامع بینالمللی حرکتی غیر نرمال و غیر منطقی قلمداد میشود، اما رئیسجمهور آمریکا نمیتواند به تنهایی چنین تصمیمی را بگیرد، چرا که کاملاً مشخص است بر روی این فرایند تفکر و برنامهریزیهای بسیاری صورت گرفته است.
این اقدام اخیر دولت آمریکا که ناشی از تفکر مدیریتی در آمریکاست نشان داد که آنها در راستای سیاستها و راهبردهای خود، برنامهریزی میکنند. در تفکر مدیریت آمریکا حوزه اثرگذاری و منافع وجود دارد که یکی از این منافع، لابی صهیونیسم است، اما نه بهصورت مطلق.
دولت آمریکا در این شرایط با قرار دادن سپاه بهعنوان شاخص اقتدار جمهوری اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی، عملاً نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده و حمایت همهجانبه از سپاه در داخل کشور ناشی از این موضوع است.
با وجود اینکه برخی از کشورهای اروپایی به ظاهر با سیاستهای دولت آمریکا همراه نشدند، اما با نگاهی دقیق متوجه میشویم که در عمل چنین نیست و از تفکر و سیاستهای این دولت حمایت میکنند. این حمایت ها نشان می دهد که کشورهای اروپایی در بده بستان های سیاسی الزاماتی را با یکدیگر تعریف کرده اند. این به آن معنی است که لزوماً اروپا از سر میل و علاقه از سیاست ها و تفکر دولت آمریکا حمایت نمی کنند و بعضاً منافع اقتصادی و امنیتی طرفین در خطر است.
مولفه اقتدار نظام جمهوری اسلامی در منطقه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. اساس ایجاد سپاه پاسداران که در تفکر امام«ره» نیز تبلور داشت، یک نیرو و قدرت حافظ اقتدار، ارزش ها و منافع کشور در همه ابعاد بود. حال این تفکر به منصه ظهور و بروز رسیده و تمامی تلاش های آمریکا در افغانستان، عراق و سوریه و دیگر نقاط ناشی از بروز و ظهور قدرتی به نام سپاه پاسداران بوده است.
این اقدامات به معنی این است که آمریکا با اقتدار جمهوری اسلامی ایران مخالف است و از این موضوع می توان نتیجه گرفت که آنها با نظام جمهوری اسلامی مخالفند. آمریکا به دنبال این نیست که با سازمانی از سازمان های نظامی جمهوری اسلامی برخورد کند بلکه به دنبال اتخاذ استراتژی است که لبه تیز آن بر اقتدار جمهوری اسلامی گذاشته شده است.
* علّت حمایت همهجانبه از سپاه در داخل کشور
با توجه به اینکه هم آمریکا و هم سپاه پاسداران به عنوان نماد اقتدار جمهوری اسلامی در سوریه و در منطقه نیروهای نظامی دارند آمریکا با تروریست خواندن سپاه پاسداران، مشروعیت و حق مقابله با این نیروها را در منطقه به خود داده و به نظر من این اقدام به معنی اعلان جنگ آمریکا به جمهوری اسلامی است. قرار دادن سپاه پاسداران بهعنوان نوک پیکان اقتدار جمهوری اسلامی ایران در لیست گروههای تروریستی کمی از اعلام کردن جنگ مستقیم با ایران را ندارد.
باور پذیر است که دولت آمریکا در این شرایط با قرار دادن سپاه بهعنوان شاخص اقتدار جمهوری اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی عملاً نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده و حمایت همهجانبه از سپاه در داخل کشور ناشی از این موضوع است.
تروریستی اعلام شدن سپاه، اقدامی دفعی است؟ یا مرحله جدیدی از مقدمهچینیهایی است که قبلاً صورت گرفته است؟
امینی: واقعیت این است که سپاه یا نیروهایی از سپاه مانند نیروی قدس زمان زیادی است که مورد تحریم قرار گرفته اما اینکه خود سپاه پاسداران را در لیست گروههای تروریستی قرار دهند نکته جدید و بسیار مهمی است. تحریم سپاه قدس نیز به نوعی مقابله با اقتدار جمهوری اسلامی قلمداد می شود، چرا که وجود نیروی قدس در سوریه، عراق و منطقه اقتدار جمهوری اسلامی را به نمایش میگذارد.
باور این کشورها این است که بازسازی اقتدار نیروهای مسلّح و یا مبارزان یمن به اقتدار و ظرفیتهای سپاه پاسداران مرتبط است. این موضوع که را که جمهوری اسلامی از نیروهای انقلابی مانند فلسطین و یمن حمایت میکند بارها توسط جمهوری اسلامی بهطور رسمی اعلام شده است.
این تصمیم را میتوان تصمیم شخص آقای دونالد ترامپ برشمرد؟
امینی: قرار دادن سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی اقدامی جدید است، اما جدید به این معنا نیست که تصمیمگیرنده اصلی شخص ترامپ باشد. مانند دولت های دیگر آمریکا اطراف ترامپ مجموعه ای تصمیم گیر یا تصمیم ساز قرار دارند که جان بولتون و مایک پمپئو از طراحان اصلی این نظریه هستند.
کمتر قابل رؤیت است که در تصمیمهای نظامی برونمرزی سناتورهای مجلس مخالفتی داشته باشند و یا اگر قصد مخالفت داشته باشند در قالب بازی سیاسی، زمانبندی مشخصی برای مصوبه دولت قرار می دهند که در زمانی دیگر بتوانند آن را به تصویب برسانند.
اساساً نمیتوان به تنهایی ترامپ را تصمیم گیرنده اصلی در تروریستی خواندن سپاه دانست بلکه شاکله هیئت دولت ترامپ را می توان در این تصمیم موثر دانست. این ممکن است که هر دولتی دیدگاه و نقطه نظری متفاوت نسبت به دیگر دولت ها در آمریکا داشته باشد، اما رفتار و تعاملات ۴۰ ساله آمریکا در قبال جمهوری اسلامی نشان می دهد که آمریکا همواره نگران از بروز و ظهور و رشد و پیشرفت ما بوده است.
در تصمیمهای نظامی برونمرزی سناتورهای آمریکا معمولاً مخالفتی ندارند و یا اگر هم قصد مخالفت داشته باشند در قالب بازی سیاسی، زمانبندی مشخصی برای مصوبه دولت قرار می دهند که در زمانی دیگر بتوانند آن را به تصویب برسانند.
آمریکا منطقه غرب آسیا را نه صرفاً برای اهداف نظامی و امنیتی بلکه اهداف اقتصادی را نیز در سر دارد و نمی خواهد سلطه خود را بر انرژی در این منطقه از دست بدهد. آمریکا در تفکر و استراتژی همگانی همواره با قدرت و عوامل قدرت و توسعه جمهوری اسلامی در داخل و بیرون مخالف است اما قرار دادن سپاه در لیست گروه های تروریستی تاکتیک تازه دولت آمریکا است.
آمریکا هیچ گاه سر توافق با ایران ندارد
سیاستمداران و دولت مردان کشور در سیاستهای خود در قبال آمریکا تغییر رفتار هایی دادند و از تمام ظرفیت نظام برای تعامل با آمریکا استفاده کردند و گفتمان خود را تغییر دادند، اما آمریکا هیچگاه سر تعامل و توافق با ایران ندارد و تنها به فکر تقابل و مقابله با جمهوری اسلامی است.
مذاکرات سیاسی ما در قالب برجام با اوباما رئیسجمهور پیشین آمریکا و بعد از آن با ترامپ رئیسجمهور فعلی آمریکا مذاکرهای مبنی بر تعامل از طرف آنها نبوده است. اگر برجام را با دقت بازنگری کنیم در هر جمله آن، ما را کنترل کردهاند و به منافع ما ضربه وارد شده است.
آیندگان از ما سؤال خواهند کرد
تاریخ همچنان ما که به ۱۰۰ ساله گذشته می نگریم به ما خواهد نگریست و آیندگان در مورد ما خواهند گفت ملتی که میتوانست، ملتی که اقتدار داشت، ملتی که ظرفیتهای عمیق نظامی، امنیتی و اقتصادی درونزا و تمدن داشت چرا خود را درگیر چنین قراردادی کرد؟
فارغ از اینکه چه حزبی در آمریکا بر سر کار است آیا دیپلماسی برجامی به نوعی در اقدام جدید دولت آمریکا مبنی بر تروریست خواندن سپاه پاسداران تاثیر داشته است؟ و اینکه آیا اگر این دیپلماسی وجود نداشت آیا امکان اینکه سپاه پاسداران را باز هم نیرویی تروریست خطاب کنند وجود داشت؟
امینی: گام اول رفتار تحقیرانه و ذلّتباری که در این موضوع به جمهوری اسلامی تحمیل شد ناشی از سیاست های برجامی است. این یعنی اینکه اگر چنین سیاستی وجود نداشت بدون شک در چنین موضعی قرار نداشتیم.
به عنوان مثال، اگر یک تیم ورزشی مانند فوتبال یا والیبال با امتیاز قابل ملاحظه ای نتیجه را به حریف واگذار کند این حس به حریف داده میشود، که دیگر این تیم توان مسابقه با تیم برنده را ندارد. نباید فراموش کرد که به ایران قبل از انقلاب در محاسبات آمریکا تنها به دید یک صندوقچه نگاه می شد، اما امروز ایران به عنوان یک کنشگر منطقهای که معادلات کشورهای اروپایی و آمریکا را در منطقه به هم زده محسوب می شود.
ایران فعلی سیاست ۲ ستونی نیکسون را در منطقه به هم زده و عربستان را در حالت بلاتکلیفی قرار داده است.
اگر برجام نبود، امروز دشمن جرأت جسارت نداشت
در این وضعیت، با هر گامی که از اقتدار، پرستیژ و هیبت خود در جهان کم کنیم و مهمتر از همه امید مردم ایران به اقتدار جمهوری اسلامی را کم کنیم، فرصت ضربات بعدی را به دشمن دادهایم. بدون شک اگر برجام اتفاق نمیافتاد امروز چنین جرأت و جسارتی را در دشمنان جمهوری اسلامی نمی دیدیدم. یعنی اگر بخواهیم این چنین عنوان کنیم که آسیب ما در فرایند تعاملات سیاست خارجی در حال حاضر چیست به قطع و یقین پذیرش عهدنامه ای بلاتکلیف و سردرگم و زیانده به نام برجام است که یکی از تبعات غیر مستقیم آن تروریستی نامیده شدن سپاه پاسداران توسط آمریکا است.
طرح برجام ۲ و ۳، سند ۲۰۳۰ و خیلی موضوعات دیگر این جرات و جسارت را در دشمنان جمهوری اسلامی ایجاد کرد تا به این مرحله برسند. تفکر استثماری و استعماری این است که ما برخی لوایح و باید های بین المللی که نتیجهای زیان بار هم به کشور تحمیل می کند را در داخل کشور بپذیریم. در شرایطی که مجمع تشخیص مصلحت در پرونده FATF با چالش مواجه شده و طرف مقابل نیز از پذیرش این موضوع خوشحال است رو کردن برگ جدیدی مانند تروریستی خواندن سپاه پاسداران به این معنی است که ایران باید طبق مسیری که آمریکا برای ما در نظر گرفته است حرکت کند.
اگر بخواهیم یک آسیب برای فرایند تعاملات سیاست خارجی کشورمان در حال حاضر برشماریم چیست به قطع و یقین، آن پذیرش عهدنامهای بلاتکلیف و سردرگم و زیانده به نام برجام است
راه برونرفت ایران این است که نشان دهیم ما هم ظرفیت داریم و این داشتن ظرفیت را باید در رفتار و اعمال خود نشان دهیم. بدون شک هر چه جمهوری اسلامی در زمینه های امنیتی، اقتصادی و فرهنگی مقتدر تر شود در جهت نشان دادن داشتن این پتانسیل و ظرفیت موثر است، اما باید گفتمان سیاست خارجی ما بهعنوان رکن اصلی تغییر کند. در شرایطی که دولت آمریکا اعلام میکند نیروهای سپاه پاسداران که نماد اقتدار جمهوری اسلامی است را در فهرست گروه های تروریستی قرار داده ما هم باید همین رفتار و گفتمان را در سیاست خود اعمال کنیم.
شرایط فعلی اقتضا میکند که ما استراتژی خود را بر مبنای تهدیدات و تغییر رفتار ها تغییر دهیم. آمریکا در عرصه بین المللی خود را شیر دنیا می داند ما نباید در این عرصه خود را برّه بدانیم و برای مقابله با آن ما نیز باید به باور شیر بودن برسیم. معنی این حرف این است که اگر آمریکا سپاه پاسداران را در فهرست گروه های تروریستی قرار می دهد ما نیز باید رفتار و گفتمان خود را در قبال آن تغییر دهیم. به عنوان مثال مقام معظم رهبری در جواب صحبت های ترامپ مبنی بر پاره کردن برجام، به وی خطاب کرد که اگر شما برجام را پاره کنید ما هم آن را آتش می زنیم.
تغییر گفتمان و رفتار به این معنی نیست که با طرف مقابل درگیری های فیزیکی داشته باشیم می توانیم خنده را به اخم تبدیل کرده و قدم ها را استوار تر برداریم. به عنوان مثال می توانیم با موضع گیری اخیر فرانسه نسبت به ایران پاسخ قاطعتری داشته باشیم چرا که منافع اقتصادی شرکتهای فرانسوی همچون رنو و پژو به ایران وابسته است.
به نظر می رسد منافع برخی در داخل با واردات از این شرکتها گره خورده و نمیتوان به این شکل مانور داد .
امینی: این که منافع برخی با این موضوع گره خورده باشد امری بدیهی است، اما اینکه ما در سیاستهای داخلی و توسعه داخلی، خود را معطل نگهداریم بدون شک برای عدهای منافعی خاص را به همراه می آورد.
اینکه در داخل کشور ما یک تفکر لیبرال غالب شده و توسعه اسلامی و اسلام ناب محمدی را قبول ندارند و بهصورت کاملاً غربی رفتار میکنند، در جای خود، قابل تأمل است. به عنوان مثال در رابطه با برنامه ۲۰۳۰ مقام معظم رهبری در نامه ای اعلام کرد که نباید چنین چیزی در کشور اجرا شود و رئیس جمهور نیز اعلام کرد که برنامه ۲۰۳۰ اجرا نمی شود، پس چرا شنیده میشود که یک وزیر کشور ما در یک نشست بینالمللی اعلام میکند که برنامه ۲۰۳۰ در ایران اجرا می شود؟ دوگانگی و پنهانکاری در فضای سیاسی شُتر سواری دولّا دولّا و بی توجه رها کردن مردم نشان از این است که اجرای این برنامه برای برخی منافعی را به همراه دارد.
اگر فکر کنیم جریانی که در داخل اتفاق افتاده و نمایندگان مجلس لباس سپاه پوشیدند و مصوبه ای با عنوان حمایت از سپاه یعنی حمایت از همه کنش ها و اصالت سپاه را به تصویب رساندند، یعنی تمام قد از سپاه حمایت می کنند اشتباه کرده ایم چرا که این اقدامات، کنش هایی سمبولیک است.
اگر بازنگاهی به مکاتبات امام با شهید آیتالله بهشتی در اوایل انقلاب داشته باشیم، امام از اختلاف نظر بین سیاسیون کشور ناراحت بودند و توصیه اخلاقی حضرت امام این بود که با هم بسازید. در این نامه، بحثی مطرح میشود که موضوع بر سر اختلاف شخصی و اختلاف سلیقه نیست.
یک تفکر معتقد است، اسلام ناب محمدی میتواند همه امورات حکومت را سازماندهی کند و برخی با این تفکر مخالفند. چندی پیش در رسانه ای نه چنان دور دیدیم که در گزارشی نوشته بودند که حکیم و حاکم هر دو معتقدند که دین کاربری حکومتی ندارد.
اگر تمام صحبت های مهم دولتمردان امروز را بررسی کنیم تا به فلسفه تفکر و گفتمان درونی این افراد پی ببریم به این نتیجه می رسیم که این افراد، گفتمانی بر مبنای اسلام ناب محمدی ندارند. بارها شده است که ما دوگانگی بسیاری را در گفتار مقام معظم رهبری و دیگر مجریان کشور دیدهایم.
در سازمان ملل و شورای امینت شاهد این بودیم که دولت ها از تصمیم دولت آمریکا حمایت نکردند و این نشان می دهد که دنیا همه آمریکا نیست نکته دیگر اینکه این عدم همراهی از سوی اروپاییها به معنای همدلی با ایران هم نیست و شاید ناشی از تقسیم نقش ها باشد . . .
امینی: در اینکه آمریکا همه دنیا نیست شکی وجود ندارد و اینکه این کشور از حق وتو در شورای امنیت برخوردار است و منافع دیگر کشور ها نیز با این کشور گره خورده است هم شکی نیست.
آمریکا و اروپایی ها همواره در بده بستان بوده اند و در حال بازی کردن نقش پلیس خوب و پلیس بد هستند. از این موضوع چنین برداشت می شود که ما باید با همه چالشهای پیش رو در مجامع بین الملی نقش کنش گری خوب را ایفا کنیم و وقت آن رسیده است که به کشور های مختلف برویم و با رایزنی های بسیار، مخالفان آمریکا و اروپا را به هر طریقی متقاعد به عدم همراهی با سیاستهای خصمانه آنان کنیم.
امروز زمان یادآوری هشدارهای مکرّراً داده شده به کسانی است که تمام و کمال بهدنبال کسب رضایت آمریکا بهعنوان کدخدا بودند. خلع عمر البشیر که حمایت صد در صدی از عربستان و آمریکا می کرد، حمایت نکردن از شاه ایران، اقرار خیلی صریح معمّر قذافی و توصیههای وی و صحبت های گورباچوف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی درباره اشتباهاتش همه استدلالها و استناد هایی هستند که نشان می دهد بده بستان هایی وجود دارد.
دیپلماسی ما باید بتواند در مقابل اروپا و آمریکا لشکر جمع کند. متأسفانه دیپلماسی امروز ما با آفریقا و اعراب، میانه خوبی ندارد و تنها هدف دیپلماسی ما در چند سال اخیر ارتباط با اروپا و آمریکاست. سیاست ما باید در تقابل با آمریکا در جهان شکل پیدا کند و هارمونی تقابل را در یک گفتمان نو و مؤثر بهکار ببریم.
جمع تیم مذاکرهکننده با ما در ۱+۵ حدود ۵۰۰ نفر بوده اما جمع تیم مذاکره کننده ما ۱۰ یا ۱۵ نفر بود. آمریکا در مذاکرات بیش از ۱۰ رسانه را به عنوان مشاور در کنار خود داشت و سازمان های رسانه ای و مدیران رسانه در این گفت و گو ها حضور داشتند. هدف من از گفتن این موضوع این است که سیاست خارجی ما باید با احساس تضاد منافع و تقابل با آمریکا از نظر سیاسی گفتمان خود را در جهان نشر دهد.
ما (جمهوری اسلامی) معتقدیم که تفکر ناب محمدی میتواند موجب سعادت، پویایی، رشد، توسعه و عدالت اجتماعی در مردم شود. حضور زنان نیوزیلند با رو سری در مراسم یادبود کشتهشدگان در حادثه تروریستی نیوزلند نشان دهندهای است که ما توانسته ایم حرفهایی را در جهان مطرح کنیم.
شاهد این بودهایم که در کشور طیف ها، افراد و چهره های مختلفی از سپاه پاسداران دفاع کردند که شاید به لحاظ گفتمان با سپاه یکی نبودند و معمولاً موضعی تقابلی داشتند و در موقعیت های مختلف، نقدهایی را نیز وارد کرده اند، اما در این مقطع از سپاه حمایت کردند و این عمل آمریکا را محکوم کردند و بعضاً در نهادی مانند مجلس لباس سپاه را به تن کردند. می خواستم بپرسم که این موضع چقدر عمیق است و فارغ از چند روز اول تا چه حد می توان از این افراد توقع حمایت داشت و به نظر شما آیا این حمایت ناشی از جو زدگی و نوعی تاکتیک بود یا اینکه نه آنها هم در کانون وجود خود سپاه را دوست دارند و سپاه را حافظ منافع کشور می دانند؟
امینی: سپاه در طول این سال ها کارکردهای متفاوتی داشته و اساساً وظایف مختلفی نیز دارد. سپاه حافظ ارزشهای انقلاب و نگهدارنده جمهوری اسلامی است. سپاه وقتی حافظ ارزش های انقلاب است این معنی را می دهد که اگر شخصی و یا جریانی غیر انقلابی ظهور کرد با آن برخورد کند و این منظور را می رساند که در عرصه اقتصادی، در عرصه فرهنگی، امنیتی، اجتماعی، و سیاسی سپاه باید همواره نقش محافظت کننده را ایفا کند.
وظیفه سپاه پاسداران این است که اگر خطری احساس کرد اقدام به مقابله با آن خطر کند و اگر احساس کرد عده ای لیبرال مسیر انقلاب را به سمت و سوهای نادرست هدایت می کنند باید جلوی آنها را بگیرد.
یکی از تفاوت های جمهوری اسلامی از بعد دینی و آنچه که در مشروطه اتفاق افتاد این است که نیروی نگهدارنده تضمینی آن یعنی سپاه از همان اوایل انقلاب فراهم شد. حضرت آیت الله مظاهری هم در جایی فرمودند که سپاه ضامن این تفکر است. سپاهی که ضامن موفقیت یک تفکر است و باید در همه ابعاد اطلاعاتی، امنیتی، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی آن در جهت توسعه و تعالی قدم بردارند. حال، سپاه به این مهم رسیده و توانسته اقتدار جمهوری اسلامی را در فضای بین المللی حفظ کند. عده ای سپاه را به عنوان نیروهای کمک کننده در موضوعاتی مانند سیل و زلزله قبول دارند اما زمانی که سپاه با برخی از منافع های سیاسی و اقتصادی آنها برخورد می کنند تحمل وجود سپاه را ندارند و به عملکرد سپاه انتقاد می کنند.
اگر پس از تروریستی اعلام شدن از سوی آمریکا چنین حمایتی از سپاه از طرف سیاسیون انجام نمی شد، بدون شک باید به عقلانیت سیاسی این عده شک می کردیم کما اینکه عده ای نیز متذکر شدند که هنوز به برخی برنامه های سپاه از قبیل برنامه موشکی انتقاد دارند. پس اگر فکر کنیم جریانی که در داخل اتفاق افتاده و نمایندگان مجلس لباس سپاه پوشیدند و مصوبه ای با عنوان حمایت از سپاه یعنی حمایت از همه کنش ها و اصالت سپاه را به تصویب رساندند تمام قد از سپاه حمایت می کنند اشتباه کرده ایم چرا که این اقدامات، کنش هایی سمبولیک است.
یعنی در فهم دقیق وظایف ترسیمشده برای سپاه دچار مشکل هستند؟
وظیفه سپاه پاسداران حفظ ارزش های انقلاب است و اگر شخصی این ارزش ها را زیر پا گذاشت سپاه پاسداران باید با این شخص برخورد کند. باید بپذیریم که در حال حاضر در کشور هجوم نظامی نداریم اما هجوم اقتصادی، اطلاعاتی و فرهنگی کشور را تهدید می کند و وظیفه سپاه است که در مقابله با این هجوم ها خود را مهیا و آماده کند.
یکی از اساسی ترین و مهمترین سازمان هایی که می تواند این انقلاب را استمرار ببخشد تا این انقلاب را به وارث حقیقی آن یعنی حضرت حجت الله الاعظم برساند، سپاه پاسداران است.
مهمترین و بالاترین معیار ارزش های انقلاب دو چیز است یکی اسلامیت نظام و دیگری ولایت مطلقه فقیه است. سپاه باید به دقت حافظ این معیارها باشد. حفاظت از ارزش های انقلاب به این معنی است که ما باید زمینههای تحقق ارزشهای اسلامی و حفظ اسلام را فراهم کنیم. باید بسترهای مسیر ولایت را باز کرده و موانع اسلامی را از سر راه ولایت برطرف کنیم تا ولایت فقیه بتواند اعمال ولایت کند.
ارسال نظر