موج گزارش می دهد:
کرونا بهانه ای برای بازگشت به برجام؟!
در شرایطی که همه توجهات ملی، منطقهای و جهانی به ویروس کرونا و راههای کنترل این بیماری است، دولت کرونا را بهانه مذاکره و توافق با آمریکا کرده است!
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری موج، درگیری این روزهای دولت ها و دولت مردان تمام دنیا با ویروس کرونا به امری عادی تبدیل شده است. بیش از دو ماه است که دنیا با ویروس کرونا دست به گریبان است. هنوز دارو و یا واکسنی برای این بیماری کشف نشده است و سازمان بهداشت جهانی همچنان اعلام می کند بهترین راه مقابله با این ویروس همان در "خانه ماندن" است.
دولت تدبیر و امید در این میان از ابتدای ماجرای قرنطینه شهرها را رد کرد و این کار را قدیمی و منسوخ شده جلوه داد و همین امر باعث شد بیماری از کنترل خارج شده و به تمامی کشور سرایت کند. بعد از این ماجرا تعطیلات نوروز شروع شد و مردم سفرهای نوروزی را آغاز کردند؛ دولت تنها به کنترل تب عده ای در ساعت های اندک روز اکتفا کرد، لذا مردم هم به راحتی در سطح کشور جا به جا شدند.
وزیر بهداشت در مصاحبه ای اعلام کرد تصمیمات شخصی اش بسیار شدید تر از مصوبات شورای ملی مبارزه با کرونا است اما نمیتواند حرف جمع را زمین بیندازد. چند روز بعد زالی فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در تهران در برنامه زنده اعلام کرد ۱۱ نفر از فوتی های استان های شمالی تهرانی هایی بودند که به ویلاهای شخصی خود رفته و در اثر این بیماری جان باختند. این حجم از ناهماهنگی برای بخش بزرگی از مردم که در خانه ها حبس شده اند هر لحظه عمیق تر می شد.
فشار بر رییس جمهور جهت اتخاذ تصمیمات جدیتر برای قرنطینه مناطق آلوده؛ هر روز زیاد و زیادتر میشود و بالاخره در روز ۶ فروردین تا حدی به این خواسته تن داده شد. این پرسش برای خیلیها پیش آمده است که چرا دولت در ایران بر سیاست نادیده گرفتن یا کم اهمیت دادن به کرونا اصرار دارد یا حداقل چرا در گذشته اصرار داشته است؟ دولتی که یک ماه پیش در پی عادی کردن اوضاع بود، اکنون در صدد است که کمربندها را محکمتر کند. چرا این همه مدت تعلل شد؟ آیا در ادامه نیز سیاستهای سختتری اتخاذ خواهد شد؟
مرزهای بین شهری بسته اعلام شد و برای متخلفین یک جریمه ای نه چندان سنگین اتخاد شد، اما گزارش های خبرنگاران حاکی از این بود که این کنترل جاده ای فقط چند ساعت انجام شده و پس از آن جاده ها دوباره باز شده اند!
به هر حال اجرای قرنطینهای در حد و اندازه کشورهایی مثل فرانسه و انگلیس و نه حتی چین، نیازمند اقتدار کافی در مدیریت کشور است. اقتدار از جهت توان تصمیمگیری، توان اجرایی، توان تأمین امکانات و نیز پذیرش نسبی مردم است.
هیچکدام از این شرایط در ساختار موجود اجرایی و اجتماعی کشور وجود ندارد. بنابراین گروهها و افرادی که اجرای این سیاست را از دولت درخواست میکنند، در حقیقت «تکلیف ما لا یُطاق» بر دولت بار میکنند، هر چند وظیفه حکومت و دولت صیانت از جان مردمش است و باید این کار را انجام دهد. ولی از آنجا که گفتهاند، بیمایه فطیر است، این ساختار قادر به انجام این کار نیست. سیاستهای ابلاغی اخیر نیز معلوم نیست با چه کیفیتی ادامه یابد.
کرونا احیا گر برجام؟
محمد جواد ظریف از ابتدا شیوع این بیماری شروع به نامه نگاری با سازمان ملل و اتحادیه اروپا کرد و از آنها درخواست بازگشتن به برجام و برداشتن تحریم ها را کرد تا ایران بتواند به راحتی دارو و تجهیزات وارد کند که این نامه نگاری ها هم به جایی نرسید و بعضا با پاسخ های قاطعانه ای مواجه گردید.
اما سوالی که افکار عمومی این روزها را درگیر کرده این است که پس برجام چه شد؟ مگر قرار نبود سایه تحریم ها را دور کند؟ مگر قرار نبود گره از کار ایرانیان باز کند؟ ساز و کار این سند چیست که در بحران فعلی ایران هم حتی نمی تواند گره تحریم را باز کند و راه های اقتصادی و تجاری ایران خصوصا برای مقابله با کرونا را بسته است. برجام در اینباره چه کمکی کرده و چرا این سند به اهداف اصلی خود نرسیده است؟ و چه نقشی در وضعیت فعلی دارد؟
به نظر میرسد دولت فعلی در تلاش است با عدم اتخاد تصمیمات قاطعانه و درست برای کنترل این بیماری تعداد مبتلاها را افزایش دهد تا از مردم به عنوان سپری برای بازگشت برجام استفاده کند.
تصمیماتی که هر روز در اجرای آن تغییرات عجیب و غریب رخ می دهد در ذهن همه این ماجرا را پر رنگتر می کند که شاید دولت می خواهد از شرایط آشفته جهان و کشور استفاده کرده و برجام را برگرداند تا شاید بتواند به یکی از قول های خود را که به مردم داده، عملی کند.
اما باید دید این کار با چه شرایط و تلفاتی همراه خواهد بود آیا مردم باید تاوان برهم خوردن برجام را با جانشان بدهند؟!
این پیشنهادهای محیرالعقول در شرایطی است که تجربه عبرت آموز و پرهزینه برجام و همچنین اقدام جنایتکارانه دولت تروریست آمریکا در به شهادت رساندن سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، پیش چشم همه ناظران سیاسی است و این درحالی است که بخشی از اصلاحطلبان همچنان در پی یافتن بهانه برای مذاکره با امریکا هستند!
ارسال نظر