English

نامه دانشجویان مستقل به رئیس جدید رسانه‌ملی

اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل طی نامه‌ای از رئیس جدید رسانه ملی دعوت کرد تا با حضور در جمع دانشجویان، ضمن طرح رویکردها و راهکارها، پاسخگوی سوالات و دغدغه‌های موجود باشد.

 نامه دانشجویان مستقل به رئیس جدید رسانه‌ملی

به گزارش خبرگزاری موج، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل طی نامه‌ای، با اشاره به چالش‌های پیش‌روی سازمان صدا و سیما از پیمان جبلی رئیس جدید رسانه ملی دعوت کرد تا با حضور در جمع دانشجویان، ضمن طرح رویکردها و راهکارها، پاسخگوی سوالات و دغدغه‌های موجود باشد.

متن این نامه به شرح زیر است:

جناب آقای دکتر جبلی

ریاست محترم سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران

سلام علیکم

اکنون که به عنوان هشتمین رئیس رسانه‌ ملی منصوب شده‌اید، سکان اداره‌ سازمانی در دست شما قرار گرفته است که نقش تعیین‌کننده‌ آن در جامعه غیرقابل انکار است. این نقش زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که بدانیم در جهان امروز، راهبرد مد نظر دشمن جنگ رسانه‌ای با هدف تغییر باورها است. رسانه با در دست داشتن عنصر روایت، می‌تواند باورها و افکار را شکل دهد و در فرآیند ساخت ارزش و ضد ارزش، تعیین کننده باشد.‌ هرگونه ورود به این عرصه باید هوشمندانه، برنامه‌ریزی شده و متناسب با اقتضائات آن باشد. صداوسیما در شرایط کنونی به تحول در رویکردهای خود نیاز دارد و در این راستا، بیان نکات ذیل ضروری به نظر می‌رسد.

نخست) از دست دادن مرجعیت خبری:

 تریبون رسانه‌ی ملی همواره برای جامعه‌ ایرانی نماد متقن‌ترین رسانه در مواجهه‌ با انبوه رسانه‌های مدعی بوده است. مردم به معنای واقعی کلمه رسانه را از خود و برای خود می‌دانستند. اما با گذشت زمان رسانه ملی در جلب اعتمادعمومی به مانند گذشته موفق عمل نکرد. آمارها نشان می‌دهد که امروزه بیش از ۶۴درصد از شهروندان ایرانی رده‌ سنی ۱۸ تا ۲۹ سال، اخبار مد نظر خود را از بستری به غیر از صداو سیما دنبال می‌کنند. هرچند در تحلیل این آمارها باید توجه داشت که بخشی از علل اقبال شهروندان به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به دلیل تغییر سبک زندگی مردم نیز بوده است، اما پرواضح است که در این میان صداوسیما در دستیابی به جایگاهی تعیین‌کننده در انتشار اخبار وظیفه دارد و در عین حال در این زمینه وضعیت مقبولی ندارد.  ریشه‌ی وضعیت امروز را می‌توان در تصمیم‌گیری‌های نادرست روسای سازمان صداوسیما در موقعیت‌ها و بزنگاه‌های حساس خبری جست‌وجو کرد.  زمانی که به جای حضور فعال و منصفانه، رویه سکوت در پیش گرفته شد و در جنگ روایت‌ها، برخی تصمیم به عدم روایت گرفتند، قابل پیش‌بینی بود که جایگاه رسانه‌ی ملی، به عنوان اولین محل رجوع جامعه‌ی مخاطب، متزلزل گردد. بهبود این وضعیت نیاز به تغییرات جدی در حوزه تعیین رویکردها و سیاست‌گذاری‌ها دارد.

دوم) ناهمگنی برنامه‌های صداوسیما و ناهماهنگی با سیاست‌های کلان:

از دیگر نکات جالب توجه در عملکرد سال‌های اخیر صداوسیما، تناقض در عملکرد و شعارها است. هم بین رویکرد برنامه‌های مختلف با یکدیگر و هم بین عملکرد این سازمان و سیاست‌های کلان کشور، تناقض‌های بسیاری وجود دارد. نمونه‌ بارزی که هر دو شکل احصا شده از تناقض را در خود جای داده است، مسئله اقتصاد مقاومتی و نقش صداوسیما در تحقق آن است. در سال‌هایی که شعار اقتصاد مقاومتی به عنوان راهبرد کلان کشور مطرح می‌شد، بخش قابل توجهی از تریبون رسانه‌ی ملی به اشکال مختلف به بلندگوی تبلیغاتی ابرشرکت‌های تولیدکننده‌ خارجی و ترویج فرهنگ مخرب مصرف‌گرایی تعلق گرفته بود.

سوم) عدم توفیق در نیروسازی:

تربیت نیروی رسانه‌ای آگاه به اقتضائات روز رسانه، از دیگر مواردی است که باید در دستور کار صداوسیما قرار بگیرد. فرآیند جذب نیرو در این سازمان، به دلیل مهارت‌های خاص مورد نیاز این حوزه که کم‌تر قابل دسترس هستند، فرآیند ساده‌ای نیست. گویا بی‌دقتی در انتصابات، نبود ساختار مشخص در جذب نیرو موجب شده که نیروهای صداوسیما پس از چندی به ضد این سازمان تبدیل شوند و اظهار کنند که از ابتدا اشتراکاتی با صداوسیما نداشتند، درحالی که به چهره‌های شناخته‌شده‌ی رسانه ملی تبدیل شده‌اند. مواردی از این دست لزوم بازنگری در نهادهای تربیت نیرو هم‌چون دانشکده‌ی صداوسیما و فرآیندهای جذب نیرو را نشان می‌دهد.

چهارم) ساختارهای نظارتی ناکارآمد:

هر سازمانی در راستای نیل به اهداف خود، باید به طور پیوسته در حال بازبینی درونی باشد تا بتواند ضمن حذف ساختارها و عناصر ناکارآمد به بهینه‌ترین مدل ممکن اداره‌ی خود دست یابد. این نظارت جدی و مستمر موجب می‌شود که در گذر زمان  چابک‌ترین وسیله و سریع‌ترین راه در راستای وصول هدف مورد استفاده قرار گیرد و از هدررفت هزینه‌های هنگفت بدون رسیدن به خروجی مورد انتظار جلوگیری شود. اما آن چه که در سال‌های اخیر شاهد بودیم، ضعف ساختارهای نظارتی در صداوسیما بود. برای مثال کارگردان‌هایی با پروژه‌های شکست‌خورده‌ی مکرر، هم‌چنان مورد مراجعه‌ی صداوسیما قرار گرفته و محصولات تولیدی آن‌ها مجددا از تریبون رسانه‌ی ملی منتشر و هر بار همان نتایج ضعیف تکرار می‌شدند.

پنجم) استقلال حداکثری در تامین مالی:

استقلال اقتصادی رسانه‌ی ملی از عوامل موثر در حفظ استقلال فکری این نهاد است. در تمام کشورهای جهان بخش عمده‌ای از بودجه‌ی رسانه‌های ملی توسط دولت تامین می‌شود اما نباید امکان تلاش صداوسیما در استقلال در تامین بودجه را نادیده گرفت. تجربه نشان می‌دهد که عمده‌ی تلاش روسای این سازمان برای تامین مالی خود، معطوف به افزایش سهم تبلیغات بوده است و به تبع آن بخش قابل توجهی از آنتن صداوسیما در اختیار شرکت‌های بزرگ و سرمایه‌داران جهت تبلیغ خود قرار گرفت. این راهکار که یک علاج کوتاه مدت است، جز تامین مالی موقتی و متزلزل صداوسیما و ترویج افسارگسیخته فرهنگ مصرف‌گرایی نتیجه‎ای در پی نداشته و به عبارتی از چاله در آمدن و به چاه افتادن است. برای حل این مشکل باید از راه‌های سازنده‌تری هم‌چون محدود کردن اختیار دولت در تغییر بودجه‌ی صداوسیما اقدام کرد. تحقق این مهم که منوط به همکاری مجلس و دولت است، تغییر رویکرد مدیران صداوسیما و پیگیری مستمر آنان را می‌طلبد.

ششم) ضعف اتاق فکرهای طراح برنامه:

آنچه که در سال‌های اخیر شاهد بودیم، اقبال مشهود ساختمان شیشه‌ای به تقلید از نمونه برنامه ریزی‌های شبکه‌های خارجی بود. با مشاهده‌ی برنامه‌هایی که در نتیجه‌ی این اقبال ساخته شدند، به خوبی می‌توان سردرگمی بین فرم و محتوا و نداشتن رویکرد از خود را دید. اینکه اتاق فکرهای طراحی برنامه‌ صدا و سیما در طراحی مدل‌های برنامه‌سازی متناسب با اقتضائات فرهنگ بومی و در عین حال موفق در جذب مخاطب، در چنین وضعیت غیرقابل قبولی باشند، نیاز تمرکز و تغییر جهت جدی برنامه‌ها دارد.

هفتم) لزوم چابک‌سازی فرایندهای بوروکراتیک صداوسیما:

ساختار عریض و طویل صداوسیما امروز درگیر فرآیندهای محدود کننده و بروکراسی بیهوده است، نتیجه این وضعیت را می‌توان در عدم هماهنگی بین حلقات تصمیم‌گیر بالایی و نیروهایی که در ذیل آن‌ها تعریف می‌شوند مشاهده کرد‌. این مشکل نه با اقدامات دفعی و ناگهانی، که با برنامه‌های مستمر و به صورت تدریجی، با کاستن از برخی ساختارهای نه چندان ضروری و تمرکز بر جمع‌های تخصصی باید حل گردد. نکته دیگر اینکه توجه صداوسیما از تمرکز بر اموری همچون افزایش تعداد شبکه‌ها باید به  افزایش کیفیت  برنامه‌ها و تولیدات خود معطوف شود.

هشتم) شفاف‌سازی مسائل مالی:

ترجیع‌بند مشکلات بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر، مسائل و مشکلات مالی است. در شرایطی که کشور درگیر مشکلات اقتصادی متعدد است و به تبع آن بودجه‌ی مسائل فرهنگی نیز کاهش یافته است، از صداوسیما انتظار می‌رود که در شفاف‌سازی هزینه‌ها و حمایت‌های مالی خود از پروژه‌های تولیدی، قدم‌های جدی بردارد تا میزان هدررفت هزینه‌ها و امکان رانت و تقسیم ناعادلانه منابع مالی، به حداقل برسد.

نهم) لزوم افزایش فرصت تضارب آرا:

به موجب ماده ۲۵ قانون خط مشی کلی و اصول برنامه‌های صداوسیما، تشکیل جلسات مناظره و احتجاج و برخورد سازنده با صاحبان مکاتب و اندیشه‌های غیر اسلامی از وظایف صداوسیما برشمرده شده  است. انتظار می‌رود تا صداوسیما اهتمام جدی‌تری در فراهم آوردن فضای گفت‌وگو میان جریانات فکری مختلف داشته باشد تا به معنای واقعی کلمه دانشگاهی برای رشد اندیشه‌ها باشد.

دهم) لزوم توجه به نقش الگو ساز صداوسیما در جامعه:

رسانه‌ ملی مسئول اعتلای فرهنگ جامعه و ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی است، در حالی که برخی خروجی‌های نهایی صداوسیما، با شاخص‌های فرهنگ ایرانی و اسلامی هم‌خوانی ندارند. ترویج مصرف‌گرایی و دوری از واقعیت‌های جامعه از جمله‌ی این عدم هماهنگی‌هاست. نتایج بی‌توجهی به این موارد در بلند مدت به وضوح قابل مشاهده خواهد بود که راه جبران آسانی هم نخواهد داشت. دیگر اینکه هر چند تبلیغات یکی از راه‌های معمول افزایش درآمد در رسانه‌ی ملی است، اما انتظار می‌رود تا صداوسیما چارچوب خود را برای پیام‌های بازرگانی منتشره داشته باشد تا بیش از این شاهد وضعیت نابه‌سامان تبلیغات‌ در صداوسیما نباشیم.

یازدهم) : فرآیند ناکارآمد تامین مالی:

چرخه معیوب تامین مالی صداوسیما در ساخت پروژه‌ها، باعث گسترش بیش از اندازه‌ی نقش اسپانسر‌ها در فرآیند تولید برنامه شده است؛ تا جایی که در مهم‌ترین قسمت‌های تولید برخی برنامه‌ها، اسپانسرها هستند که ابتکار عمل را حتی در تعیین سبک برنامه و اجرا کنندگان آن در دست دارند. هر چند تبلیغات یکی از راه‌های معمول افزایش درآمد در رسانه‌ی ملی است، اما انتظار می‌رود تا صداوسیما اصول خود را برای پیام‌های بازرگانی منتشره داشته باشد تا شاهد تناقض و نابسامانی موجود در وضعیت تبلیغات‌هایی که آنتن صداوسیما را در اختیار دارند نباشیم. دیگر اینکه، همین فرآیند نادرست تامین مالی و دلایل دیگری، هم‌چون برخی پروژه‌های توقیف شده با علت نامشخص، موجب عدم ادامه همکاری برخی از فعالین حوزه‌ی تولید برنامه‌های تلویزیونی با صداوسیما و در نهایت مراجعه‌ی آن‌ها به شبکه نمایش خانگی و تمرکز در همین شبکه‌ها شده است.

دوازدهم) نسبت صداوسیما با مسئله‌ عدالت:

رسانه‌ی ملی به عنوان‌ یکی از نهادهای جریان‌ساز در جامعه‌ی امروز، برای بهبود وضعیت شاخص‌های عدالت در جامعه، وظیفه‌ی سنگینی به عهده دارد. تحقق این وظیفه مستلزم در اولویت قراردادن این مهم و  برنامه‌ریزی دقیق مدیران صداوسیما درباره‌ی آن است. انتظار می‌رود صدا و سیما با بسیج امکانات و توان خود در این حوزه به تریبونی برای تحقق مطالبات مردم در حوزه عدالت تبدیل شود.

موارد مذکور تنها خلاصه‌ای از چالش‌های پیش‌روی رسانه‌ی ملی است. نظر به اهمیت چشم‌گیر جایگاهی که در آن قرار گرفته‌اید، اتحادیه‌ی انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل از حضرتعالی درخواست می‌کند تا با حضور در جمع دانشجویان، ضمن طرح رویکردها و راهکارها، پاسخگوی سوالات و دغدغه‌های موجود باشید.

پیشاپیش از توجه شما کمال امتنان را داریم.

 

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

مهمترین اخبار

گفتگو

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه