یادداشت؛
بایدهای دستگاه دیپلماسی ایران در ماجرای قفقاز
اخبار مواضع عجیب و غریب سران باکو و آنکارا این روز ها در تیتر اخبار بیش از پیش دیده می شود.
به گزارش خبرگزاری موج، متین منتظمی، فعال سیاسی و رسانه ای طی یادداشتی نوشت: جمهوری اسلامی ایران شرایط خاصی از دیپلماسی را دارد. به عبارتی تلفیقی از آرمان و منافع دینی و ملی در سیاست خارجی آن موج می زند. از این رو نگاهی به مسئله سیاست خارجی ایران در منطقه حائز اهمیت است؛ اهمیتی که در این روز ها بیشتر احساس می شود.
اخبار مواضع عجیب و غریب سران باکو و آنکارا این روز ها در تیتر اخبار بیش از پیش دیده می شود. فارغ از همه جنجال های رسانه ای؛ مسئله منطقه قفقاز باید جزء اولویت های مهم جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی باشد. به دلیل اینکه:
۱-مردم این منطقه از لحاظ دینی و فرهنگی (زبان، قومیت و...) قرابت های فراوانی با مردم ایران به خصوص نواحی شمالغرب کشور دارند.
۲- شواهد میدانی و گفتگو با مردم آن کشور، حاکی از آن است که مردم این منطقه نگاه «برادر بزرگتر» به ایرانی ها و جمهوری اسلامی ایران دارند و همین مسئله موجب ایجاد انتظار در آن ها می شود؛ البته باید اذعان داشت که آرمان جمهوری اسلامی ایران نیز همین فضا را ایجاد کرده است. موضع گیری صریح ائمه جمعه و شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی در نبرد قره باغ سال گذشته به درستی نشانگر این مسئله است.
۳- عدم وجود دیپلماسی دقیق و فعالانه منجر می شود تا دولت های کشور های این منطقه به راحتی به سمت اسرائیل و آمریکا کشیده شوند و عملاً آن کشور را تبدیل به پایگاهی برای آن ها کنند که این نکته نیز در وقایع اخیر کاملاً قابل مشاهده است.
در روزهای اخیر بیشترین مواضع ضد ایرانی از سوی آذربایجان گرفته شده است و ترکیه شاید به صورت پشت پرده و یا به صورت سیاست همیشگی خود «یکی به نعل یکی به میخ»به این مسئله ورود کرده و یا ترجیح داده تا سکوت کند چراکه این کشور اهمیت ایران را در ژئوپولتیک منطقه تجربه کرده است؛ نقش ایران در مقابله با گروهک های تروریستی پ.ک.ک و پژاک عملاً ثابت کرده است که امنیت ترکیه به اقدام ایران بستگی دارد و مواردی از این قبیل وجود دارد که ترکیه را وادار به سکوت در این مسئله کرده است.
دولتمردان کشور آذربایجان این روزها به سر خط اخبار تبدیل شدهاند و مواضع مختلفی را علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح کرده اند. با توجه به موارد ذکر شده می توان به صراحت بیان کرد که دولت جمهوری آذربایجان برای حفظ منافع اقتصادی و سیاسی خود طبق معمول مجبور است باج به رژیم صهیونیستی و آمریکا بدهد تا بتواند به حیات خود ادامه دهد و این مواضع ضد ایرانی عملاً در خط صهیونیستی جریان دارد که این روز ها دست آن از آستین جمهوری آذربایجان بیرون زده است.
گروهک های مختلفی که در منطقه غرب آسیا سر بیرون آورده اند به درستی به این نکته رسیده اند که یکی از مهمترین خط قرمزهای ایران خطوط مرزی این کشور است و هرگونه تخطی به مرزهای ایران منجر به پاسخ قاطعانه جمهوری اسلامی خواهد شد. در سال گذشته نیز رهبر معظم انقلاب درباره مناقشه قره باغ نکته ای را فرمودند که نشان دهنده این مسئله است. ایشان بیان کردند: «این درگیری نظامی باید هرچه زودتر تمام شود؛ البته همهی سرزمینهای جمهوری آذربایجان که بهوسیلهی ارمنستان تصرف شده باید آزاد شود و به آذربایجان برگردد. تروریستهایی که براساس گزارشهای قابل اطمینان وارد منطقه شدهاند، نباید به هیچوجه نزدیک مرز ایران شوند و اگر آنها نزدیک مرز شوند، قطعاً برخورد قاطع خواهد شد.»
پر واضح است که فرمایشات ایشان از دو بخش عمده تشکیل شده است:
۱-احقاق حق مالکیت آذربایجان بر مناطق اشغال شده توسط ارمنستان
۲-عدم تخطی به مرزهای ایران که منجر به پاسخ قاطعانه جمهوری اسلامی خواهد شد
فارغ از نکات ذکر شده چرایی این مسئله که وضعیت منطقه به این مرحله رسیده است از چند بعد قابل بررسی است؛ اول اینکه در مناقشه اخیر قره باغ دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران به شدت منفعلانه عمل کرد و رژیم صهیونیستی توانست بازی احساسی را در آن کشور به دست بگیرد دوم اینکه عدم تولید محتوای دقیق و رسانه ای صحیح در رابطه با موضع حاکمیت ایران (نه دولت) درباره مناقشه قره باغ به درستی به گوش مردم این کشور نرسید و باعث تزلزل ارتباطات شد و فضا را جور دیگری رقم زد و سوم اینکه دولت آذربایجان به دلیل وام دار بودن به غرب کاملاً نقش مهم ایران در این منطقه را بایکوت کرد.
پانترک ها، ایران و جمهوری آذربایجان
مدت ها است که شبکه های صهیونیستی حاضر در جمهوری آذربایجان بر طبل تفرقه و جدایی در ایران می کوبند و برای رسیدن به این مهم از مسئله هویت و قومیت استفاده می کنند و تاکنون نتوانسته اند به این هدف دست یابند. پانترک در دایره لغات سیاسی ایران به فرد هویت طلبی اطلاق می شود که تماماً خواستار جدایی آذربایجان از ایران و تشکیل کشور آذربایجان بزرگ است. آمار حاکی از آن است که چنین افرادی از لحاظ تعدادی بسیار قلیل بوده و جایگاه چندانی نداشته و بین بسیاری از مردم مقبولیت ندارند. ایراد سخنان جدایی طلبانه همانطور که گفته شد در خط دیگری از خارج از کشور هدایت می شود و هدفی جز آشوب ندارد.
نکته اساسی که در این مناقشات و مسائل وجود دارد یا به عبارتی معادله اساسی را که در این مسئله اخیر وجود دارد؛ می توان به شرح زیر بیان کرد.
۱-اسرائیل از نفوذ ایران در منطقه نگران است به همین دلیل پس از شکست در ماجرای یمن، سوریه، عراق و ... به سمت قفقاز آمده است تا این منطقه را برای خود حفظ کند.
۲-دولت جمهوری آذربایجان دل در گرو رژیم صهیونیستی و آمریکا دارد چراکه به دلیل ضعف و عدم توانمندی در برابر ایران و روسیه به جای تعامل منطقی و دیپلماتیک به آغوش غرب پناهنده شده است. برخلاف دولت آذربایجان، براساس مستندات موجود ، جامعه بزرگی از مردم این کشور شیعیان هستند که به ایران علاقه مند بود و به آن به چشم یک برادر بزرگتر نگاه می کنند.
۳- صهیونیست ها همواره درصدد بوده اند با ایجاد فضای هویتی و قومیتی و تحریک احساسات مردم ایران، شمالغرب کشور را به آشوب قومیتی بکشند. این مسئله در سال های گذشته صرفاً محدود به فضای رسانه ای و سیاسی بود ولی اکنون در مقیاس بزرگتر و از زبان دولتمردان جمهوری آذربایجان در حال اجرا است.
۴-نقش منفعلانه دستگاه دیپلماسی دولتی در سال گذشته در مناقشه قره باغ، بایکوت تمام عیار رسانه ای اقدامات جمهوری اسلامی ایران در مسئله قره باغ چه در سال گذشته و چه در ۳۰ سال قبل توسط دولت جمهوری آذربایجان و پررنگ سازی حضور صهیونیست ها در مسئله مناقشه قره باغ باعث شد تا رژیم صهیونیستی عملیات سیاسی، نظامی و فرهنگی را این بار در مقیاس بزرگتر رقم بزند تا هم کنترل قفقاز را در دست داشته باشد و هم شرایط و عکس العمل ایران و مردم ایران را بسنجد.
همانطور که گفته شد جریان پانترک جدایی طلب فقط قشر بسیار محدودی است که صهیونیست ها روی آن حساب می رفتند از طرفی اقدام به موقع نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران در رزمایش فاتحان خیبر در منطقه نیز عملاً به جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی ثابت کرد که ایران درباره حاکمیت ملی و مناطق مرزی خود با هیچ کس شوخی ندارد. بازتاب گسترده این رزمایش در رسانه های جهان نیز موجب واهمه دولت آذربایجان شده و عملاً آن حصار بایکوت رسانه ای که پیش از این دربارهاش صحبت شد از بین رفت. همین عامل سبب شد تا جمهوری آذربایجان با موضع گیری الهام علیاف درباره همکاری با ایران به سرعت از مواضع پیشین خود عقب نشینی کند؛ از طرفی دولتمردان این کشور و در پشت پرده آن رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیدند که فشارهای فرهنگی و رسانه ای جهت به آشوب کشیدن استان های شمالغربی ایران نیز پروژه ای شکست خورده است.
با این نگاه به نظر می رسد دستگاه سیاست خارجی ایران باید در ادامه موارد ذیل را جهت بهبود روند وضعیت قفقاز به کار گیرد:
۱-دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید هرگونه افاضات در رابطه با مناطق آذربایجان ایران را محکوم کرده و با آن برخورد کند.
۲- وزارت خارجه باید با اجرای سیاست های خاصی در راستای تعمیق فرهنگ دینی «مردم» دو کشور برآید
۳- نقش فعالانه دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در منطقه قفقاز در حوزه سیاسی و اقتصادی می تواند خط بطلانی بر سیاست های صهیونیستی در این منطقه بکشد.
۴-رسانه های کشور باید با همکاری وزارت خارجه محتوای مناسب و دقیق در این حوزه و به زبان آذری و ترکی تولید و منتشر کنند تا اقدامات ایران در خصوص مسائل این منطقه بیش از پیش مشاهده شود در این حوزه سفارتخانه های ایران در کشور های این منطقه می توانند اقدامات خوبی را انجام دهند که نباید از آن غفلت کرد.
درپایان باید اذعان داشت دستگاه وزارت خارجه ایران باید منطقه قفقاز را در اولویت های خود قرار بدهد تا با اجرای سیاست های درست و به موقع عملاً دست رژیم صهیونیستی از این منطقه کوتاه تر شود. قرابت های فرهنگی به خصوص شیعی مردم دو کشور می تواند فضای مساعدی برای خنثی سازی سیاستگذاری های پلیدانه در این منطقه ایجاد کند.
ارسال نظر