سرداری به غیرت یک ایران
دو سال از رفتن سردار سلیمانی و ترور ناجوانمردانهاش گذشته است، دو سالی که خیلی از دلها را سرداری کرد، اشکهایی که ریخته شد، سینههایی که به درد آمد و درسهایی که از آن شهید به یادگار ماند و در نهایت باید دید چه کسانی در ادامه راه سرداری خواهند ماند...
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری موج، دو سال از حادثه دلخراش شهادتش گذشته است و اما همچنان دفتر واکاوی ابعاد زندگی غیرتمندانه سردار سلیمانی باز است و هر روز از گوشهکنار به هنر، مستند، فیلم و ... منعکس میشود. حالا دیگر نوجوانان و نوجوانان دهه ۸۰ و ۹۰ آنقدر از قهرمانشان و کارهایش جستجو میکنند که روزی دهههای ۶۰ و ۷۰ به دنبال حسین فهمیده بودند و این یعنی تداوم غیرت ایرانی...
به قول هنرمندی " نبض زندگی در رگ “امنیت” میتپد. اگر برایش خون نداده باشی، خون به پا خواهد کرد. نفس کشیدن در شهر امن، خونبهای ریههایی است که هنوز بوی گاز خردل میدهند و ایستادن به ارتفاع تاریخ هدیهی مردانی است که روی صندلیهای چرخدار نشستهاند.
شهید؛ نام جامانده بر جان خستهی اتوبانهای شهر نیست. بلکه نشانی رسیدن است از شاهراه مردانگی و غیرت. من هر وقت هوس آزادی به سرم زده یا راه همت را رفتهام یا چمران. چه فرقی دارد وقتی همهی آنها تو را به رهایی برسانند. رها شدن از امروز و جاری شدن در فردا."
و این متن کوتاه خودش به بلندای یک تاریخ است، تاریخی پرفرازونشیب از یک ملت، ملتی که سالهاست بهرغم تمام مشکلات و فشارها پای ایرانشان ماندهاند، چه آن زمانها که دنیا دشمن شده بود و باید جان و خونشان را وسط میگذاشتند و چه امروز که بازهم دنیایی دشمنی میکند و بهرغم خیلی از ناملایمات سختی و مشقت معیشت را به جان لمس میکنند؛ اما بازهم دوام آوردهاند و "نه" نمیگویند...
میگفتند و میشنویم که "سردار" ترس را نمیشناخت، وقتی پای عزت ایرانی وسط بود...
سردار خواب را حرام میدید، وقتی قرار بود، وجبی از خاک مرزمان روی ناامنی را ببیند...
و حال دو سال از رفتن سردار سلیمانی و ترور ناجوانمردانهاش گذشته است، دو سالی که خیلی از دلها را سرداری کرد، اشکهایی که ریخته شد، سینههایی به درد آمد و درسهایی که از آن شهید به یادگار ماند و حال باید دید چه کسانی در ادامه راه سرداری خواهند ماند...
واقعیت این است که جامعه امروز ایران اسلامی بهواسطه انواع و اقسام فشارهای خارجی با سختی و مشکل روبرو هستند، خیل قابلتوجهی از خانوادهها از پس حداقلی تامین معاش عاجزند و بهزور کوچک کردن سفره نانشان ماهها و روزها را از پس هم میگذرانند و دراینبین مخابره شدن یکی پس از دیگری ناعدالتیها از سوی برخی از مسئولین و آقازادهها و از همه بدتر ناجوانمردیهای رانتخواری و فساد از سوی برخی دلسوز نماها عرصه زندگی را واقعاً برایها و هموطنانمان تنگ میکند.
واقع امر این است که نجابت و صلابت ایرانی در همهجا زبانزد است و میطلبد مسئولین و دولتمردان بجای دعواهای زرگری این جناح و آن جناح و بعضاً جمعکردن غنیمتها همچون هشت سال دفاع مقدس که به استناد تاریخ شرح دلاوریها و رشادتهایمان جهانیشدنی و توانستیم با دستان خالی و به مدد قدرت تحمل همین مردم نجیب، آبوخاکمان را با عزت پاسداری کنیم، سرداروار از نیروی همین مردم استفاده کرده و بجای باند و باندبازیهای نخنما دل به امید سرافرازی ایران بسپاریم.
آنچنانکه در وصیتنامه سردار شهید سپهبد سلیمانی خطاب به سیاسیون آمده است: " نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که] اصلاحطلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی باهم میکنید و هر جدلی باهم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان به نحوی تضعیفکننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید باهم باشید، شرط باهم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست.
مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بیمبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آراء احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند. حکوم تنها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آنوقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد."
ارسال نظر