جامعه شناس و فعال حقوق زنان:
اصلاحطلبان در حوزه زنان کاملا در پیوند با جریانهای فمنیسم، سکولار و برانداز خارجنشین هستند
ولی مراد گفت: وقتی یک خانم اصلاحطلب در یک پست دولتی نشسته باید بداند آن چیزی که تبدیل به قانون شده دیگر اختیاری و اجباری نمیشود. چون قانون الزام آور است.
فرشته ولی مراد در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری موج، درخصوص چرایی متاثر شدن اقشار جوان و دانشجو از جوسازیهای براندازان در فضای عمومی جامعه اظهار کرد: امروز در فضای عمومی مطالبه منطقی یا اصلاحگرانهای به چشم نمیخورد. الان جریان براندازی در جامعه ما از طبقه اجتماعی بی بهره است و از نیروی اجتماعی برخوردار نیست. آن شعارهای هنجارشکنانه و براندازانهای که توسط بعضی جوانان در خیابانها سر داده میشود روشن است که به جایی نخواهد رسید. چون خواستههای اصلاحی را هم در بر نمیگیرد. در صحبتهایی که اخیرا از آقای بهزاد نبوی منتشر شده ایشان معتقدند ما اصلا با این معترضان موافق نیستیم نه اینکه محافظهکار باشیم بلکه ما چیزی که اینها میگویند مخالفیم چون خواست ما اصلاح است. بنابراین نتیجه میگیریم این معترضان دنبال اصلاح نیستند و به همین خاطر خواستهها و شعارهایشان فاقد بدنه اجتماعی است. درواقع این حرکت صرفا یک هیجان است.
وی در پاسخ به اینکه آیا امروز برخلاف اصولگرایان جناح اصلاحطلب پایگاه اجتماعیاش را در میان طیفهای دانشجویی از دست داده و طیف های همسو با آنها به سمت براندازی متمایل شدهاند گفت: مساله فقط اصلاحطلبان نیستند. اصولگرایان هم پایگاهشان را از دست دادهاند. اما ادامه آن روندی که جریان اصلاحطلب در پیش گرفته بود و آن موضوعاتی که مطرح میکرد و روشی که داشت اصلاحطلبانه نبود. یعنی آنها فقط در چارچوب نظام امکانات و پستها را در اختیار میگرفتند. اما آن موضوعاتی که مثلا در حوزه زنان مطرح میکردند و مسیری که میرفتند و پیوندهایی که داشتند برخلاف مسیر نظام بود. من از آنجایی که حوزه رصدم مسائل زنان است تمرکز بحث را در این زمینه قرار میدهم. در حوزه زنان جریان اصلاحطلب کاملا در پیوند با جریانهای فمنیسم، سکولار و برانداز خارجنشین است. در حوزه زنان هیچ مرزی بین جریان اصلاحطلب و برانداز خارج از کشور نمیبینیم.
ولی مراد درباره اینکه آیا مطالباتی که اصلاحطلبان و براندازان در حوزه مسائل اجتماعی دارند مشترک است تصریح کرد: در سیاستگذاری، ارائه راهکار، نوشتن منشور و روش طرح مسائل این اشتراک وجود دارد. به فرض جریان اصلاحطلب خواستار تغییر یک قانونی میشود و افرادی را در پستهایی دارند که باید برای اصلاح آن قانون اقدام کنند. مسوولیت آن اصلاح طلبی که پست سیاسی دارد هم مشخص است. باید لایحه را تعیین و در دولت مصوب کند و در صورت نیاز جریان سازی اجتماعی هم داشته باشد و در نهایت آن لایحه را برای تصویب به مجلس ارائه دهد. مسیر کار این است. آن کسی که مسوولیت سیاسی برعهده دارد که نباید کار کمپینی بکند. اینکه فردی در انگلیس نامهای را در سایتش بگذارد و چندهزار امضا برایش جمع کند و بعد آن را به فلان خانمی که از جریان اصلاحطلب و حزب مشارکت است بدهد که جوابگو نیست. چون بعد مرجع تقلیدی هم از قم به رئیسجمهور میگوید جلوی کار این خانم را بگیر و بعد ماجرا تمام میشود. این مسیری که اصلاحطلبها در سیاستگذاری، راهکارها، نوشتن منشور، طرح موضوع و روش طرح موضوع میروند اشتباه است. مثلا در موضوع حجاب فلان خانم بحث حجاب اجباری و اختیاری را مطرح میکند. در حالی که وقتی این خانم در یک پست دولتی نشسته باید بداند آن چیزی که تبدیل به قانون شده دیگر اختیاری و اجباری نمیشود. چون قانون الزام آور است. آنها در پاسخ میگویند که این یک موضوع فرهنگی است. اما مگر خود اینها برای این موضوع فرهنگی چقدر کار کردهاند؟
ارسال نظر