«سپنج رنج و شکنج فرخنده» از سه نگاه
دومین شب از اجرای نمایش «سپنج رنج و شکنج فرخنده» در ساعت ۸ شب سهشنبه ۹ شهریورماه با حضور سه مهمان؛ شبنم مقدمی، دکترمریم جلالی و مژده لواسانی در پلاتواجرا تئاتر شهر روی صحنه رفت.
به گزارش خبرگزاری موج، شبنم مقدمی؛ بازیگرسینما، تئاتر و تلویزیون و مهمان «سپنج رنج و شکنج فرخنده»، این نمایش را یک کار تجربی اما هدفمند دانست و ادامه داد: بهنظرم این کار تجربی اما هدفمند است زیرا بخشی از کار در بداهه و درواقع در کنش و واکنش بازیگر و دوست دیگرمان بهعنوان بازیگر مهمان یا حتی تماشاگر مهمان شکل میگرفت. در این کار تماشاگران هم بازیگر بودند و به فضای بازی کشیده میشوند. وی ادامه داد: این کار بازیگرمحور نیست و بازی شما تماشاگر را به فضای بازی خودش میکشاند و درواقع هر تماشاگری در اینجا یک بازیگر است. مسئلهای که اینجا وجود دارد این است
که بازیگران کار دایره حسی و کلامی که باید در جمع تماشاگران که همان بازیگرانند بچرخانند درواقع خیلی درست میچرخانند. در واقع آن کلام و انرژی را در بین تماشاگران میآورند. بازیگر نمایش «تونل» به هدف نمایش و رابطه این هدف با تماشاگران اشاره و عنوان کرد: بهنظر من هدف این کار همین است که یک بخشی از درون و جود آدمی را که در گذشته به آن فکر نکرده اینجا وادار کنیم تا به آن فکر کند. تماشاگر به آن فکر کند و این فکر را با خودش بیرون ببرد؛ بهنظرم این یکی از اهداف کار است که اتفاق میافتد. شاید تماشاگر این جرقه و فکر را با خودش بیرون ببرد و بعد به یک نتایجی برسد که این
از اهداف کار بوده است. از قبل حدس میزدم که با یک کار معمولی و نرمال که همیشه و همه جا دیده باشم مواجه نخواهم بود که واقعا هم به این شکل بود. مطمئن بودم که قرار است بیشتر روی بخش اندیشگی، اندیشهسازی و به چالش کشیدن اندیشه تماشاگر و با تفکرسازی کار بکند و این بخشی از تئاتر است که گاهی گم میشود. در این کار به این مسئله توجه ویژه شده که بهنظرم انتخاب «فرخنده»ای است. بازیگر نمایش «پایتخت ریودوژانیرو کجاست؟» درباره روایت و خوانش خود از نمایش چنین گفت: در آن لحظه که راوی نمایش از من پرسید که تو فرخندهای؟ بهنظرم آمد که باید راجع به وجوه مثبت فرخنده حرف
بزنم و این احساس را داشتم که گرفتاریهایی که از هر کدامشان از زبان یکی از راویها در کار دارد نقل میشود، مربوط به انسان امروز و نه فقط زن امروز است. حالا شاید باید فرخندگی را در خودمان رعایت کنیم. «بهنظرم خیلی از ما فرخنده هستیم و این گمگشتگی در همه ما وجود دارد. وقتی پیش میآید از خودمان میپرسیم... همه ما فرخنده بودیم... وقتی راه خودمان را گم میکنیم، آنوقت نیاز است که فرخنده شیرین و مبارک باشیم.»(از دیالوگهای حین اجرا)
سهم من از فرخنده مادرانگی استدکتر مریم جلالی؛ مدیر پردیس سینمایی ملت و مهمان «سپنج رنج و شکنج فرخنده» این نمایش را
شامل چهار عنصر مادرانگی، همسرانگی، خواهرانگی و دخترانگی دانست و درباره رویکردش به کار گفت: ترجیح میدهم که بیشتر از آن که متن را تشریح کنم ذهنم را آزاد کنم که احساسم بر ادارکم غلبه پیدا بکند. درواقع آن چیزی که در من رسوب میکند احساس و عاطفه باشد و نه ادراک و یادگیری. در تماشای این نمایش باید سنسورهای عاطفه را باز گذاشت تا احساس شما تحت تاثیر قرار بگیرد. دکتر جلالی با اشاره به فرم اجرا ادامه داد: فرم اجرا آوانگارد بود که مخاطب را تحت تاثیر خودش قرار میداد. کار با تعامل تماشاگران جلو میرفت بود. محوریت چهار عنصر درکار گمگشتگی است و تمام مردان در دخترهایشان،
فرخندههایشان را پیدا میکنند. درواقع فرخندهها کسانی هستند که زن بودن خودشان را باور نکردند و فرخندگی؛ یعنی ایجاد کردن قدرت جاذبه در خود برای جذب فر که این وضعیت درون هر زنی وجود دارد که باید صیقل پیدا بکند. فرخنده هم خوانش فر را دارد و هم خجستگی را به خودش جلب میکند. وی درباره خوانش و روایت تماشاگران از کار اظهار کرد: فکر میکنم در اینجا به رسمیت شناختن روایتهای موازی و مختلف از یک واقعیت که واقعیت زن بودن است - در جوامع، دورهها و در زمانهای مختلف روایتها و تعاریف مختلف و متنوعی داشته است. ما باید یاد بگیریم که روایتهای آدمها را به
رسمیت بشناسیم فکر میکنم این کار، یک مهر تایید بر روایتهای مختلف بود.
اجرا به شیوه خلاقانهای در تئاتر اتفاق افتاده استمژده لواسانی؛ مجری و گوینده و مهمان نمایش، با اشاره بهاین که این کار با نگاه به نمایشنامه «سپنج رنج و شکنج» استاد محمد روی صحنه رفته است ادامه داد: در کارهای شهرام گیلآبادی همیشه نوآوری میبینیم. با توجه به فرم نمایشنامه در این کار اجرا به شیوه خلاقانهای در تاتر اتفاق افتاده است. به نظرم تعامل با مخاطب در این کار خیلی موثر است و ما حتی در تئاترهای مدرنمان کمتر این اتفاق را میبینیم. من از دیدن این کارلذت بردم. وی به تعامل
فعالی که تماشاگران در کار داشتند پرداخت: بهنظر من با شرایطی که ایجاد شد همه توانستند با کار ارتباط برقرار کنند. هر کسی که میخواست حرفش را در کار بزند، گفت و فکر میکنم این تعامل خیلی خوب اتفاق افتاد و زن و مرد هم معنا نداشت و همه توانستند یک برونریزی داشته باشند و به بروز احساساتشان پرداختند. من این فرم از کار را که بشود با مخاطب ارتباط برقرار کرد خیلی میپسندم. تماشاگر بعد از دیدن نمایش حتما به آن فکر خواهد کرد و این کار برای تماشاگر در لحظه تمام نمیشود. لواسانی درباره خوانش و روایتش از اجرا گفت: من احساس میکنم همه ما در زندگیمان مبارزههایی
را داریم و مهم این است که هر جا که زمین میخوریم بلند شویم و این؛ یعنی به مبارکی فرخنده و وجود زن رسیدن. زنی که شکست نمیخورد، ایستاده و هدف دارد. او دارای مادرانگی است و میتواند خلق کند و یک زندگی جدید بیافریند.
ارسال نظر