دعوای شمقدری با ایوبی؛ یک سریال تکراری و البته کمبیننده!
امروز دیگر دعوای «شمقدری - ایوبی» یک سریال تکراری و البته کمبیننده است. چرا که در افکار عمومی، از عملیات رسانهای طیف حامی رئیس سابق سازمان سینمایی، به «بحرانآفرینی مصنوعی» تعبیر شده و این، ضریب نفوذ تیترهای پرطمطراق پیامکهای خبری سایت آقای شمقدری را خفیف کرده است.
خبرگزاری موج / یادداشت / علی افشار:از شهریور سال ۹۲، مقطعی که «حجتالله ایوبی» رئیس سازمان سینمایی، رسما اتاق ریاست این سازمان را از «جواد شمقدری» تحویل گرفت تاکنون چیزی نزدیک به دو سال و ده ماه، زمان میگذرد، اما شمقدری در این مدت، بارها و بارها به وسیله پایگاه خبری تحت مدیریت خود (یا طیف حامیاش) به ایوبی و مدیران زیر مجموعهاش حمله کرده، و بارها به حمایت از اهالی سینمای ایران، به مشکلات معیشتی آنها و ... پرداخته و نظر سینماگران را درباره بیعدالتی در سینمای ایران و موضوعات اینچنینی، منتشر کرده است. اما این لایه ظاهری ماجراست.
هدف سایت شمقدری که توسط نزدیکانش اداره میشود، در این مدت چه بوده است؟ آیا واقعا سینمای ایران و مخاطبان سینما برای شمقدری اهمیت داشته و دارد؟ اگر چنین است این پرسش به میان میآید که چرا شمقدری در زمان مدیریت خودش، نتوانست آن طور که باید طیف عمدهای از اهالی سینما را به خود نزدیک سازد؟ چرا دعوای سیاسی او با محمدمهدی عسگرپور، میرفت به تعطیلی خانه سینما و تخریب مأمن سینماگران بیانجامد؟ آیا تعطیلی این خانه، به این دلیل که او اقدامی برای بازگشایی خانه سینما نکرد و با گروه اقلیتی از سینماگران، از یک تشکل جدید صنفی حمایت کرد، به ضرر شمقدری نشد و نظر اهالی سینما را
نسبت به او منفیتر نکرد؟ آیا ناموفق بودن شمقدری در همراهسازی بخش عمدهای از اهالی سینما با خود، اقدامات خوباش چون «تأسیس سازمان سینمایی» یا «رفع توقیف برخی فیلمها و اکران عمومی آنها» را زیر سئوال نبرد؟ تحریم اکران فیلمهای ایرانی توسط حوزه هنری (که مدیران سینمایی وقتاش امروز بخشی از مدیران سینمای ایراناند) به هر حال در تاریخ سینمای ایران به عنوان یک نقطه تاریک ثبت شده و چه بخواهیم و چه نه، تداوم و نقطه اوج یک رفتار تقابلی یا واکنشی بین طیفی از سینماگران با مدیران وقت سینمایی بود که به عنوان یک اشتباه تاریخی (با هر هدفی که باشد) هنوز قابل نقد است. اما
با یک تحلیل امروزی؛ آیا «جواد شمقدری» نمیتوانست با بهرهگیری از یک پلیتیک یا هوش مدیریتی، کاری کند که دعواهای پشت پرده، اینگونه به داخل سالنهای سینما کشیده نشود؟ امروز، شمقدری، مدیران سینماییاش (و حامیانش)، در اقلیت و حتی انزوا هستند و مدیران سازمان سینمایی (گرچه منتقدانی از طیفهای مختلف دارند) اما با حمایت بیشتری از سوی اهالی سینما برخوردارند. حمایتی که در روز خداحافظی شمقدری از مسند ریاست سازمان سینمایی و ورود مدیر جدید، بیشتر هم بود. آیا شمقدری آن روز را به یاد میآورد که حجتالله ایوبی قرار بود به عنوان منجی سینمای ایران، حال این سینما را خوب
کند؟ آیا او لحظهای به این فکر کرده که اشتباهات او و طیفحامیاش در ایجاد این حس، اثرگذار بوده؟ دعوای شمقدری با ایوبی (و میرکریمی)، بعد از کنار رفتن محمدمهدی عسگرپور از مدیریت خانه سینما ادامه یافت. هنوز هم این دعوا از سوی شمقدری در جریان است و گاه و بیگاه، واکنشهایی را از سوی مدیران سینمایی به همراه دارد. تفاوت ماجرا هم اینجاست که دیگر کسی برای حتی «انتقادات وارد» طیف حامی شمقدری، تره خرد نمیکند، چرا که در افکار عمومی، از عملیات رسانهای این طیف، به نوعی «بحرانآفرینی مصنوعی» تعبیر شده و این، ضریب نفوذ تیترهای پرطمطراق پیامکهای خبری سایت آقای شمقدری
را خفیف کرده است. سازنده «توفان شن» یک بار از بحرانآفرینی در زمان مدیریت جعفریجلوه در معاونت سینمایی دولت نهم بهره برد؛ اما این بار با چشمان بسته، دنبال چه چیزی میگردد؟ او آنگاه میتوانست نقد دلسوزانه و اثرگذاری داشته باشد که به جای نقزدن با چشمان بسته و تلاش مصنوعی برای بحرانآفرینی، به میانه میدان میآمد، فعالیت میکرد، فیلم میساخت، نسبت به اشتباهات مدیران سینماییاش واکنش نشان میداد و... چهره دیگری از خود کارگردانی میکرد تا کسی دیگر به این فکر نمیکرد که او نگران میز و منصب از دست رفته است یا چون از مدیران جدید سینمایی «سهم» به دست نیاورده،
اعتراض خود را دو سال و ده ماه بعد از خداحافظیاش ادامه داده است! شاید بد نباشد به حرفهای شمقدری در روز تودیعاش بازگردیم تا قضاوت بهتری بر بخش پایانی نوشتار بالا داشته باشید: «از همه سینماگران میخواهم کاری که با من کردند با ایوبی نکنند؛ درست است که ایوبی در سینما نبوده ولی عاشق سینما و چهرهای فرهنگی است. در عرصه سینما صبر ایوب باید داشت و امیدوارم جناب آقای ایوبی بتوانند از این مسئولیت برآیند!»
ارسال نظر