انتخاب متفاوت عوامل فیلم مسعود کیمیایی چگونه رقم خورد؟ / نقش پررنگ قوچانی در «قاتل اهلی»
بیست و هشتمین فیلم بلند سینمایی «مسعود کیمیایی» چگونه فیلمی است؟ لشگریقوچانی در کارنامهاش، فیلم ناموفق ندارد و به وسواس و دقت و تلاشاش جهت باکیفیت شدن فیلمها شهره است. ترکیب این تهیهکننده کیفیتگرا و یک کارگردان کاربلد، قطعا میتواند به یک نتیجه متفاوت در «قاتل اهلی» بدل شود. فیلمی که به نظر میرسد در آن مسعود کیمیایی، انرژی و توان خود را برای چیزی جز فیلمنامه و کارگردانی هدر نداده است.
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری موج، «قاتل اهلی» بیست و هشتمین فیلم بلند مسعود کیمیایی است (و با احتساب دو فیلم کوتاه کانونیاش و تک فیلم کوتاهاش در مجموعه صدسالگی سینما در ایران؛ سی و یکمین فیلم او)؛ اما از جهاتی میتواند متفاوتترین فیلم این سالهای او لقب گیرد. فیلمی که دیگر به سیاق بسیاری دیگر از فیلمهای کیمیایی در این سالها، در کارگاه آزاد فیلم و به تهیهکنندگی خودش و جذب همکاری سرمایهگذاران مختلف ساخته نمیشود و مسعود کیمیایی، این بار روی فیلمنامه و کارگردانی توان بیشتری گذاشته و انرژی و توان خود را هدر نداده است.
سرانجام؛ همکاری با پرستویی«پرویز پرستویی» سرانجام به «مسعود کیمیایی» رسید! بازیگری که به نظر میرسید با بازی در فیلمی از کیمیایی میتواند ظرفیتهای تازهای در بازیگری به دست آورد اما هیچگاه برایش این موقعیت پیش نیامد. همچنان که برای او(با وجود همه توان و افتخاراتش) فرصت همکاری با چند فیلمساز شاخص دیگر سینمای ایران نیز دست نداده است. اما سرانجام همکاری او با کیمیایی، به حقیقت پیوست و آن ههم با چه نقشی! در اوائل دهه هفتاد، یک بار نام او در کستینگ «علیرضا بهشتی» - تهیهکننده
اول فیلم «ضیافت» - دیده شد که با تغییر تهیهکننده، از آن لیست کنار رفت. ده سال بعد، در بازگشت کیمیایی از آمریکا و کوبا به ایران در سال ۸۲، قرار بود پرستویی نقشی را در «سربازهای جمعه» بازی کند که این اتفاق رخ نداد. نقشی که در فیلم ساخته شده، «بهزاد جوانبخش» آن را بازی کرد. آن روزها گفته شد که «فیلمنامه» و حجم نقش مانع حضور پرستویی در فیلم شد و بعضی از شنیدهها هم حاکی از بینتیجه بودن توافق بین تهیهکننده(مرتضی شایسته) و پرستویی بود. به هر حال هر چه بود آن فیلم ساخته شد و برای «مریلا زارعی»(با وجود کوتاهی نقش) یک سیمرغ مهم به همراه آورد اما پرستویی در آن فیلم بازی
نکرد. همچنان که فرصت همکاری او در «حکم» هم پیش نیامد و بعد، از احتمال حضورش در «متروپل» گفته شود کیمیایی از او دعوت کرده و او نپذیرفته و …(نقشی که قطعا ایفای آن توسط پرستویی، حال و هوای باورپذیرتری به وجود میآورد).
تمرکز کیمیایی؛ تأثیر پررنگ منصور لشگریقوچانیلشگریقوچانی، تاکنون جزو تهیهکنندگان موفق سینمای ایران بوده است. در کارنامهاش، فیلم ناموفق ندارد و به وسواس و دقت و تلاشاش جهت باکیفیت شدن فیلمها شهره است. ترکیب این تهیهکننده
کیفیتگرا و یک کارگردان کاربلد، قطعا میتواند به یک نتیجه متفاوت بدل شود. تا آنجا که به یاد داریم، چندین بار تولید پروژه «قاتل اهلی»(حتی با عوامل و بازیگران متفاوت) بر سرزبانها افتاد اما این اتفاق رخ نداد تا خبر توقف آن، طرفداران کیمیایی را دلزده و ناامید کرد.. مهمترین علت این ماجرا این بود که لشگریقوچانی میدانست اگر قرار است فیلمی از کیمیایی را شروع کند، هر آنچه باید نیرو بگذارد، در پیش از آغاز فیلمبرداری است. به عبارتی دیگر، او هم این نکته را میدانست که در زمان فیلمبرداری، مسعود کیمیایی، آنقدر انرژی دارد که از یک فیلمنامه بد یا سانسور شده الکن،
بتواند حتی یک فیلم گرم و جذاب بسازد ولو این که بازیگراناش درست انتحاب نشده باشد یا یک جای کارش بلنگد. به همین دلیل، این تهیهکننده در اولین همکاریاش با خالق «قیصر»، «گوزنها»، «سرب» و «دندان مار» سعی کرد آنقدر به کیمیایی تمرکز بدهد که او بتواند فیلمی در رده شاخصههای خود بسازد. این یک واقعیت است که پیشتر هر گاه کیمیایی بزرگ، قرار شد تهیه فیلماش را هم برعهده بگیرد - علیرغم هم ویژگیهای تهیهکننده / کارگردان بودن - بخش عمدهای از تمرکز و انرژی او باید در جایی صرف میشد که ربطی به او نداشت. اما این بار او این فرصت را داشت که فیلمنامهاش را آنقدر
بازنویسی کند که همان شود که باید. که خود در وصف آن در یادداشتی به سبک خود بنویسد: «… تا شدم تا شد!» در این بین، نقش و جایگاه لشگریقوچانی بسیاری پررنگ است و او را متفاوت از همه تهیهکنندگان سالهای پس از انقلاب آثار کیمیایی قرار میدهد.
اتفاقات خوبی که نیفتاد؛ اتفاق بزرگی که رخ دادگفته میشد قرار است «فرهاد اصلانی» و بعدتر «بابک حمیدیان» و «مینا ساداتی» در «قاتل اهلی» بازی کنند که این اتفاق رخ نداد اما حضور بازیگر درجه یکی چون «پرویز پورحسینی»
در این فیلم، غیرمنتظره بود و نشان از تلاشی جدی جهت بهترین انتخابها در آخرین اثر مسعود کیمیایی داشت. اصولا در سالهای بعد از انقلاب، مسعود کیمیایی معمولا بر استفاده از بازیگرانی خاص در تیم خودش اهتمام داشت و اینگونه بود که هیچگاه فرصت استفاده از بازیگری چون پورحسینی در سه دهه اخیر پیش نیامده بود. به عنوان مثال اگر هم او به مرحوم «هادی اسلامی» در «سرب» رسید، این به دلیل گرفتاری «فرامرز صدیقی» بود که بعد از تجربه بازی در «تیغ و ابریشم» قرار بود نوری «سرب» باشد و نشد. یا «گلچهره سجادیه» که برای بازی در «دندان مار» جایگزین «فریماه فرجامی»(با تجربه سه همکاری موفق و
متوالی با کیمیایی) شد. به هر حال، بازیگران مطرح زیادی فرصت حضور در فیلمهای کیمیایی را نیافته بودند که «پرویزپورحسینی» یکی از آنها بود.
سنتشکنی در انتخاب عواملدر انتخاب سایر عوامل نیز، کیمیایی روابط و رفاقتها(و شاید بتوان گفت استفاده از تیم همکاران) را متوقف کرد و به ارنج متفاوتی رسید. ترکیبی که شاید باز نقش قوچانی را در رقم خوردن آن بتوان دید. این که دیگر خبری از
زریندست و کلاری و منصوری نیست و او با یک فیلمبردار جوان و موفق(فرشاد محمدی) کار میکند. این که به جای «اسحق خانزادی» صدابردار / صداگذار ثابت یکیدو دهه اخیر این فیلمساز «ایرج شهزادی» نشسته، این که به جای بسیاری از همکاران(اکثرا ثابت) کیمیایی در این سالها، از چهرههایی چون حسین فلاح، ایمان امیدواری، امیرحسین حداد، محمدمهدی دلخواسته و… دعوت شده، این نشانه خوبی است. همچنان که کستینگ بازیگران فیلم و حضور نام پگاه آهنگرانی، امیر جدیدی، لعیا زنگنه(بعد از دو همکاری با کیمیایی در رئیس و جرم)، حمیدرضا آذرنگ، رضا رشیدپور و ثریا قاسمی جلب توجه میکند.
دستنوشتههای امیدوارکننده!شایدمروری بر یادداشتهای لشگریقوچانی در صفحه شخصیاش، بتواند بهتر حال و هوای فیلم را منتقل کند: «شب کارى - روز هم کار!؛ میزان بىخوابى از حد نرمال گذشته است… تمام تلاشام ارائه یک فیلم اجتماعى خوب به سینماست و متاسفم که بزرگان بهدلیل فرهنگ غلط ما، زینتالمجالس میشوند و جوانان از تجربه این عزیزان محروم…»«سینماى اجتماعى متعهد با
نفس گرم انسانهاى دغدغهمند زنده است… پرویز پورحسینى، محبوب و مردمى با توانایىهاى خاص … فردى میخواهد در چاه بیفتد و انسانى با خودرو از چراغ قرمز عبور میکند که جلوى افتادن فرد را در چاه بگیرد، آن انسان بایستى جریمه عبور از چراغ قرمز را بدهد و پاداش نجات جان یک انسان را، هدیه الهى یا انرژى دنیایى خواهد داشت و به محض این که مصلحتاندیشى شود و جریمه عبور از چراغ قرمز را ببخشیم، هرج و مرج میشود…» «اعتماد آقاى کیمیایى به عوامل و استفاده از خردجمعى، عالی است… خلاقیت آقاى کیمیایى و مدیریت گروه، نشانه از هوشمندى این کارگردان است… کیمیایى دیگر براى من فقط یک
کارگردان نیست و نبوغ ایشان، ستودنى است.» «صدابردار خوب، فیلمبردار خوب، عوامل خوب یک نعمت است… شبهاى سخت و بىخوابى. شب کارى جلسه ششم هم بهخوبى گذشت و تشکر ویژه از هنرورهاى خوب سینماى ایران دارم که با دل و جان کمک کردند…»«یکروز عالى گذشت. قاتل اهلى یکروز بزرگتر شد، شما هم بزرگ شدنش را خواهید دید. گروهى متحد، سالم و توانمند … ١٢ ساعت کار مداوم … منتظر بهدنیا آمدن قاتل اهلى باشید! تحولى در سینماى اجتماعى… با یارى و انرژى شما… عدالت بزرگترین دغدغه انسان از زمان هابیل و
قابیل تا حال.» «خانم پگاه آهنگرانى جلوى دوربین اقاى فرشاد محمدى قرار گرفتند. سینما بى رحم و شغل سختى است و تلاش تیم تهیه قاتل اهلى، با انرژى شما عزیزان، این است که سینماى بى رحم را تبدیل به رویاى ماندگار کند.» «چقدر کار با یک گروه حرفهاى خوب است! سختى کار را تحمل میکنیم تا شما عزیزان، دو ساعت لذت ببرید. دعا کنید. تشکر…» «لعیا زنگنه در پشت صحنه فیلم «قاتل اهلى» … بازیگرى توانمند و محبوب … امیدوارم که همه علاقمندان به سینماى اجتماعى از دیدن فیلم لذت ببرند، یک کارگروهى و تجربهاى متفاوت… روز پنجم هم تمام شد» «سر کار مسعود کیمیایى نوعی شیرینى وجود دارد که بر
اساس آن، عوامل با تمام انرژى کار میکنند … روز پنجم خیلى خوش گذشت و البته خیلى سخت.» «شب کارى ... دلم گرم است چون ایمان به زندگى دارم و مرگ هم جز زندگى است... بیدار خوابى شبانه... تلاش براى ایجاد فرصت برای اندیشیدن مردم... » «رانت، تبعیض، اختلاس، فقر، پولشویى، سفره مردم را غارت کردن و ... قلب انسان درد میگیرد و بهجز خدا، مشق عشق و یار دیرین، کسى به داد انسان نمیرسد... اشک امانمان نخواهد داد و...» «پرویز پرستویى به حق که انسان است. او با کار زندگى میکند... خدا را شاکرم که دوست دیگرى به
زندگیام اضافه کرد.» «عوامل در سرعت کار آقاى کیمیایى کم آوردند و من بهمرور معناى کارگردانی را میفهم!»
ارسال نظر