نمایش و نقد و بررسی فیلم «لالاند»
درستکار: سینمای جهان و ایران با مفهوم و تجلی عشق بیگانه هستند
شب گذشته فیلم «لالالند» که در مراسم گلدن گلوب سال ۲۰۱۷ فیلم لالا لند رکورد شکست و برنده هفت جایزه از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه شد، با حضور رضا درستکار، خدایار قاقانی و جمعی از علاقه مندان به سینما، مورد نقد و بررسی در کافه رومنس قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج، نمایش و نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «لالا لند» شامگاه جمعه ۲۰ اسفند در کافه رومنس با حضور علاقه مندان سینما و برخی از منتقدان برگزار شد.
در ابتدای این نشست و پس از نمایش فیلم «رضا درستکار» منتقد سینما، گفت: ساخت آثار موزیکال از اواخر دهۀ ۵۰ در هالیوود آغاز شد؛ اما میتوان ردپای بهترین فیلمهای موزیکال را دهۀ ۶۰ جستوجو کرد.
درستکار، با اشاره به تفاوتهای لالالند با دیگر آثار موزیکال هالیوود، عنوان کرد: درونمایۀ این فیلم، وجه تمایز آن با آثار شاخص موزیکال است. در این قبیل آثار، غالباً فیلمساز به محتوا و هدف خاصی نمیاندیشد و بیشتر به دنبال ایجاد فضایی مفرّح برای مخاطب است که این فضا معمولاً در بستر عاشقانگی و شیدایی اتفاق میافتد.
این منتقد سینما با اشاره به تفاوتهای لالالند با دیگر آثار موزیکال هالیوود، اظهار داشت: درونمایۀ این فیلم، وجهتمایز آن با آثار شاخص موزیکال است. به عبارت دیگر لالالند گرچه فیلمی موزیکال است اما در مسیری متفاوت حرکت میکند.
وی با بیان اینکه تقابل آرزو و رؤیا با جهان واقعیت، دستمایۀ اصلی «دیمن شزل»(کارگردان لالالند) است، اضافه کرد: شخصیتهای اصلی این فیلم در بستر درام و بر پایۀ عشقی ناب و اهورایی و با آرزوهای فردی بزرگ، به سمت یکدیگر کشیده میشوند، به وصال میرسند اما این وصال با نیل به واقعیتهای عینی جامعهی پر از ترافیک و تخاصم، به انفصال ختم میشود.
درستکار اظهار داشت: نکته قابل توجه در لالالند، حرکت داستان در مسیری متفاوت نسبت به فیلمهای موزیکال است. پایانخوش، یکی از بارزههای اصلی آثار موزیکال است اما در این فیلم، گرچه با تراژدی پایان نمیپذیرد اما پایان خوشی هم ندارد. در واقع فیلمساز با واقعبینی و هوشمندی خود و البته با شناخت برتر از واقعیتهای زندگی امروزی، بهبهترین شکل داستان را پیش میبرد.
وی افزود: تقریبا تمامی منتقدان بزرگ و کوچک سینما، چه در اروپا و چه امریکا، این فیلم را اثری قابل تحسین میدانند، ولی با کلی گویی اینکه کارگردانی خوب بر پایۀ داستانی مناسب و بازیهای باکیفیت، وارد جزئیات و بطن فیلم نشدهاند.
درستکار اضافه کرد: قدرت و هنرنمایی کارگردان را میتوان در سکانس اول فیلم، بهخوبی دید. همافزایی انسانها در ترافیک سنگین و همگرایی آنان با موسیقی یکی از نقاط روشن لالالند است خاصه اینکه در این سکانس شخصیت مرد و زن قصه، تنها انسانهای بیتفاوت به این همگرایی و همنوایی هستند. در واقع این بیتفاوتی، اولین نقطۀ مشترک این دو است.
وی ادامه داد: شخصیتهای اصلی قصه گرچه با عشقی ناب به سمت یکدیگر گرایش و میل پیدا میکنند اما هر یک در ذهن، رؤیایی فردی در سر دارند، مرد داستان در پی رسیدن به کافهای بزرگ است و زن، سودای بازیگری دارد. رسیدن به این اهداف مادیست که باعث میشود، نقطۀ پایان عشق این دو شخصیت رخدهد.
این منتقد سینما با اشاره به ابعاد اجتماعی لالالند و ارتباط آن با جامعه ایرانی، گفت: طبق آماری که از سوی دوستی در قوه قضائیه شنیدم؛ آمار طلاق به شکل فزایندهای رشد داشته و از سوی دیگر، ازدواج در سنین بالای ۴۰ سال هم افزایش یافته است. این آمار، درواقع به ما نشان میدهد که در روابط امروزی جامعه ما چقدر ما به دنبال نفع و استفادههای شخصی هستیم تا ایجاد یک رابطه پر از شور و عاطفه! اتفاقا ازدواج فرد در سنین بالا، دلیلی جز رهایی از تنهایی و ترس از پیری ندارد؛ خاصه اینکه در ذهن اجتماع بشری، مرد فاعل ارتباط زناشویی است در حالیکه استمرار حیات بشر از منشاء زن سرچشمه میگیرد.
درستکار یادآور شد: در لالالند نیز، مادامی که شخصیت مرد و زن داستان، بر اساس فطرت و غریزۀ انسانی رفتار میکنند، عشق وجود دارد اما بهمحض اینکه اهداف دنیایی مهمترین دغدغۀ ذهنی شخصیتها میشود، انفصال آغاز میشود.
وی ادامه داد: سکانس پایانی این فیلم بهخوبی نشان میدهد، هر دو شخصیت اصلی به اهداف دنیایی خود رسیدهاند اما به قیمت از دست دادن حسی پاک به نام عشق.
منتقد سینما با بیان اینکه لالالند نشاندهندۀ عاشقانگیهای پاک است، اظهار داشت: سینمای امروز جهان و خاصه سینمای ایران، با مفهوم و تجلی عشق بیگانه است و تلاشی برای به تصویر کشیدن عشقی محترم انجام نمیدهد. در این شرایط، تولید اثری مانند لالالند، نقطۀ روشن سینما است.
درستکار با اشاره به اینکه همواره عشق از نگاه مردانه بیان میشود، لالالند را یادآور کازابلانکا دانست و خاطرنشان کرد: نشانهگذاریها در این فیلم مخصوصاً نوع رنگبندی و استفاده از المانهای سینمای دهۀ ۵۰ و ۶۰ میلادی، مخاطب را در فضای کازابلانکا قرار میدهد خاصه در سکانس پایانی که زن معصومیت عشق را به قیمت ازدواج با فردی پولدار و رسیدن به شهرت از دست میدهد اما مرد همچنان سر پیمان خود وفادار است.
در بخش دیگری از این نشست، خدایار قاقانی؛ منتقد سینما، تحصیلات موسیقیایی کارگردان لالالند را یکی از رموز موفقیت این فیلم دانست و گفت: این فیلم بر پایۀ ساختمان و قوانین شکلگیری موسیقی جاز بنا شده است.
وی افزود: کارگردان با الهام از نوع موسیقی جاز، بهخوبی توانسته عنصر غافلگیری را در فیلم بکار گیرد و حتی در پردازش شخصیتهای اصلی نیز از آن استفاده کند.
قاقانی با بیان اینکه لالالند فیلمی برای ستایش موسیقی است، ادامه داد: در این فیلم، هرجا موسیقی حاضر است، سکانس-پلان نیز وجود دارد اما در مواقعی که موسیقی شنیده نمیشود، سکانسها کات میشوند. به عبارت دیگر، موسیقی شرط پیوستگی و مایۀ اتصال سکانسها و پلانها است.
این منتقد سینما اضافه کرد: جنس موسیقی و صدا، یادآور دهۀ ۶۰ میلادی است؛ بههمین دلیل فضایی خاطرهانگیز خاصه برای خود امریکاییها دارد چراکه دهۀ ۶۰ میلادی جایگاهی خاص در ذهن اجتماعی امریکاییها دارد.
لالالند؛ به کارگردانی و نویسندگی دیمین شزل (DamienChazelle) و بازی اما واتسون و رایان گاسلینگ یکی از فیلمهای تحسینبرانگیز و درخشان سالهای اخیر سینمای جهان است که توانست هفت جایزه از گلدنگلوپ و شش جایزه از اسکار، ازجمله بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اصلی زن و بهترین موسیقی (جاستین هورویتز) را از آن خود کند.
ارسال نظر