رمان بن بست راهی بازار نشر شد
رمان بن بست به تازگی با ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی توسط نشر افق منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری موج، رمان بن بست نوشته اِرین جیدلَنگ به تازگی با ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب، ششمین عنوان از مجموعه «رمان جوان» است که این ناشر چاپ میکند.
ارین جیدلنگ نویسنده این کتاب، روزها خبرنگاری میکند و در صفحه حوادث روزنامه فعالیت دارد. اما شبها کتاب مینویسد و کارش نویسندگی است. جیدلنگ در کودکی تنها فرزند خانواده بوده و ناچار بوده، تنها خودش را سرگرم کند. شاید به همین دلیل باشد که شخصیتهای اصلی رمان «بن بست» که هر دو تک فرزند هستند، تنها بوده و تنهاییشان هم در رمان واقعی از آب درآمده است.
دوستی دو شخصیت اصلی این رمان، یک دوستی غیرمعمول، عمیق و فراموشنشدنی دارند. دین واشنگتن، همیشه مشتهایی گره کرده و آماده برای کتککاری دارد و در وضعیتی قرار گرفته که با یک اخطار دیگر، از مدرسه اخراج می شود. حضور بیلی دی فرصتی به واشنگتن میدهد تا خود را از این وضعیت بحرانی نجات دهد.
در ادامه داستان رمان پیش رو، دوستی ناخواسته و غیرمعمول دین و بیلی که در پی یافتن پدر گمشدهاش است، باعث میشود دین درگیر ماجراهایی شود که پرده از اسرار زیادی بر می دارند...
رمان «بن بست» در ۴۰ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
آه کشیدم. «ببین رفیق من اصلا نمی خوام...»
با عجله اضافه کرد: «توی کتاب مدرسه دنبالش نمیگردیم.» بعد رو به سیلی ادامه داد: «دین دوست نداره توی کتاب مدرسه دنبال باباش بگرده.»
حرفش را اصلاح کردم: «هیچ جا نمی خوام دنبالش بگردم، اصلا نمی خوام پیداش کنم.»
_ ولی...
به طرفش برگشتم و طوری نگاهش کردم که بفهمد جدی هستم. «ببین، بابام توی اون کتاب مدرسه نیست، می فهمی؟ تازه اگه هم باشه و اگه هم بخوام پیداش کنم میدونم که نمی شه اون تو پیداش کنم. می فهمی حس کردن بعضی چیزها یعنی چی؟ یعنی چیزی رو می دونی اما نمی تونی ثابتش کنی.»
بیلی سرش را بالا و پایین داد. «من میدونم لاری، همسترم، نرفته توی مزرعه. مامان میگه لاری رفته توی مزرعه تا با جوجهها و خوکها و بقیه همسترها زندگی کنه. مامان میگه زنگ زده مزرعه و ازشون پرسیده چون نباید به تلفن های مامان گوش کنم. اما مارک بهم گفت همسترها توی مزرعه زندگی نمی کنن، من هم تحقیق کردم و دیدم مارک راست می گه. من فکر می کنم لاری مرده اما نمی تونم ثابتش کنم.» بعد مکث کرد. «منظورت این بود؟»
گرچه سرِحال نبودم اما نیشم باز شد. «آره منظورم همین بود.»
بیلی آهسته گفت: «فکر می کنم مامانم زیاد دروغ می گه.»
سیلی گفت: «بیشتر بابا و مامانها در مورد حیوونهای خونگی دروغ می گن. خیلی چیزِ مهمی نیست.»
این کتاب با ۳۰۴ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۸ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.
ارسال نظر