مشکلات آغاز زندگی مشترک، فرهنگی است نه اقتصادی / نقد آسیبهای هویتی مطرح شده در برنامه تلویزیونی «وقتشه»
محمدمهدی لبیبی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، پیرو موضوع شب گذشته برنامه تلویزیونی «وقتشه»،گفت: هرچه آداب و رسوم و سنن یک جامعه بیشتر باشد، بایدها و نبایدهای مربوط به جشن ازدواج و آغاز زندگی هم بیشتر است.
به گزارش خبرگزاری موج، محمدمهدی لبیبی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، پیرو موضوع شب گذشته برنامه تلویزیونی وقتشه، (اصرار زوجهای جوان به برگزاری مراسم در تالارهای مجلل و باشکوه) تجملگرایی در امر ازدواج را منحصر به کشورهایی با تاریخ و تمدن ریشهدار معرفی میکند و معتقد است هرچه آداب و رسوم و سنن یک جامعه بیشتر باشد، بایدها و نبایدهای مربوط به جشن ازدواج و آغاز زندگی هم بیشتر است.
لبیبی با اشاره به برنامه تلویزیونی «وقتشه» و موضوع شب گذشته آن که چگونگی برگزار کردن مراسم عروسی بود، بیان داشت: میل به لاکچری زندگی کردن بیشتر از آن که موضوعی اقتصادی باشد، یک موضوع فرهنگی است.آلکسی دو توکویل جامعهشناس فرانسوی میگوید هر چقدر مردم تاریخ و تمدن طولانیتری داشته باشند الزاماتی که برای خود در برگزاری مراسمی مانند ازدواج ضروری میدانند بیشتر است. به همین دلیل است که آمریکاییهایی که تاریخ کوتاهی دارند، رفتاری عقلانیتر در پیش میگیرند. با شناسنامههایشان به یک کلیسا میروند، عقد میکنند و بعد در حضور دوستانشان شامی میخورند و میروند سر خانه و زندگیشان. در مقابل، به ادبیات ما که نگاه بیاندازید چه میبینید؟ ما هفت شبانه روز پایکوبی و شادی به بهانه ازدواج را هم خواندهایم. کمی که جلوتر بیاییم و به دوره قاجار برسیم، میبینیم نمایش جهیزیه و آداب مربوط به آن هم اضافه میشود. آنچه ما امروز با آن مواجه شدهایم چیزی نیست که همین امروز رخ داده باشد بلکه قرنهاست که جامعه ایرانی با یک تحمیل فرهنگی اینچنینی روبهروست و ما میبینیم عروس باید بعد از شنیدن درخواست سوم جواب بدهد یا رسمی مثل پاتختی، هنوز هم وجود دارد. تجمل و تعدد افراد همیشه بوده، فقط شکل آن عوض شده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: این امکانپذیر نیست که رسوم موجود را به یکباره حذف کنیم. برای اصلاح، نیاز به زمان داریم، ضمن این که غلبه این ویژگی فرهنگی به گونهایست که تخطی از آن را به معنای بیاحترامی به دختر به حساب میآورند. خیلی اوقات نه خانواده عروس راضی به این همه ریخت و پاش هستند و نه خانواده داماد اما به اقتضائات جامعه تن میدهند. برای حل چنین معضلی به یک فرهنگسازی طولانی نیاز داریم. همچنین پایین بودن تعداد سکههای مهریه دختری که خواهرش برای مثال با 500 سکه عقد کرده، نوعی بیحرمتی به او به حساب میآید و برای عوض کردن این باورهای غلط باید به یک برنامهریزی فرهنگی بلند مدت فکر کرد.
لبیبی همچنین گفت: موضوع دیگری که مطرح است توانایی بررسی تبلیغات مرتبط با ازدواج است. یک آتلیه عکاسی و فیلمبرداری یا یک تالار باید برای ادامه فعالیت خود توجیه اقتصادی داشته باشد. او ناگزیر است به ارائه تبلیغات مختلف. این که عروس و داماد تشخیص بدهند این نیازی که در آنها در حال به وجود آمدن است، چقدر واقعی است و چقدر بر مبنای شگردهای بازاری، به سواد رسانهای نیاز دارد و برای همین است که ما اینقدر روی بالا رفتن سطح آگاهی مردم در این زمینه تاکید میکنیم. دیوید رایزمن، جامعهشناس آمریکایی، در این باره نظر جالبی دارد. او میگوید بشر مدرن امروزی نه سنت محور است و نه خویشمحور، بلکه او به رسانهها نظر میکند و مطابق با باوری که به او القا شده، برای زندگی خود قدم برمیدارد. بنابراین وظیفه رسانه بیش از پیش سنگین میشود و این سوال نیز مطرح است: آیا میل به ازدواج آسان، چیزی است که در سریالهای نمایشی و برنامههای ترکیبی تبلیغ میشوند یا اینکه آنان هم مطابق با مناسبات اقتصادی خود و قرارداد با شرکتها و اسپانسرهای مختلف، به نوعی بر این لاکچریبازی دامن میزنند؟
ارسال نظر