لزوم دفاع رسانهای از داراییهای مردم
در دورانی که رسانههای اجتماعی با سرعت و امکان دسترسی بالای خود به رسانۀ جریان اصلی کشور تبدیل شدهاند، فعالسازی کارکرد آگاهیبخشی میتواند به جای کارکرد آسیبدیدۀ اطلاعرسانی بیهدف، در حل این مشکل و امیدزایی در جامعه به طور فعالانه نقشآفرینی نماید.
حمیدرضا حسینیدانا-خبرگزاری موج، اولین فرصتی که توسط فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعرسانی نسبت به فناوریهای قبلی ایجاد شده، برقراری ارتباط آزادتر، ارزانتر و مستقیمتر با دیگران است. علاوه بر این، یکی از ارزشهایی که در این فرصت مطرح میشود، امکان دور زدن قوانین و مقررات است. فناوری بلاکچین و ابزارهایی مانند پولهای مجازی که جانشین ارزها (بیت کوین) و قراردادهای بینالمللی (اتریوم) میشوند، فارکس و کارگزاران خرید و فروش سهامهای خارجی، ارز، سکه، ویلا، خودرو و سایر کالاهای لوکس و غیرمصرفی، شرطبندی و قمار بازی؛ امکاناتی هستند که بر روی سکوی رسانههای اجتماعی قرار گرفته و با عبور از دیوارهای قانونی و نظارتی؛ کاربر را تشویق میکنند تا با زدن چند دکمه و وارد کردن یک رمز، این داد و ستد را انجام دهد. اتفاقاً جوانان خوش قد و بالایی هم هستند که مانند مدلهای خیابانی به ترویج این فرهنگ میپردازند و در همان سکو، داستان یک شبه پولدار شدن و زندگی فاخر خود را طوری تعریف میکنند که این شیوۀ زندگی به آرزوی جوانان کشور تبدیل میشود.
این فقط تنها یکی از آسیبها است؛ آسیبهای بزرگتر هنگامی اتفاق میافتد که پولهای بزرگ جابجا میشود. در طول یک دهۀ اخیر، عملکرد رسانههای ماهوارهای در فروش پروژههای عمرانی عجمان، فجیره، دوبی، رأسالخیمه، باتومی، تفلیس، ایروان و استانبول به امید دستیابی به سودهای سرشار، اقامت در کشورهای اروپایی و وصل شدن به بازارهای آزاد اقتصادی؛ به خوبی نشان داد که این کشورها برای تأمین مالیِ پروژههای عمرانی و جذب داراییهای شهروندان ایرانی از ترفندهای رسانهای استفاده میکنند. این ترفندها بویژه اغواگریهای بصری، تبلیغات سلبریتیها و اعطای اقامت دائم؛ توانسته است سرمایۀ شهروندان ایرانی را برای تکمیل هزاران پروژۀ عمرانی به آن کشورها روانه کند. اما خریداران ایرانی بارها دیدهاند که با ظهور اندک نوسانی در بازار، قوانین اعطای اقامت، ملغی شده و یا از ورود ایرانیها به خاک کشور مقابل، ممانعت شده و اجازۀ سرکشی به املاک و کسبوکارهایشان را با محدودیت و آزار و اذیتهای فراوان مواجه میکنند. به گونهای که سرمایهگذاران ایرانی برای دسترسی مجدد به سرمایههای خود مجبور میشوند املاک خریداری شده را به ثمن بخس و شرایط خریداران بومی کشورهای یادشده، واگذار کنند و از این بابت متحمل خسارتهای فراوان شوند.
این سوءاستفاده کنندگان با شناسایی سردرگمی و روحیۀ سوداگری برخی شهروندان ایرانی، اکنون رؤیای مشابهی را در ترکیه به ایرانیان میفروشند. آنها با نزدیک شدن به تعطیلات نوروز، یکی از خوانندگان معروف لسآنجلسی را از اجرای برنامه در باکو و تفلیس، منصرفکرده و او را به ترکیه میآورند تا به این بهانه، تعدادی از خریداران احتمالی را به بازدید از پروژههای شهری تشویق کنند. به نظر میرسد لازم است با هشدارهای رسانهای، جلوی خروج داراییهای هموطنان و افتادن به دام این سوداگران گرفته شود.
پروژۀ دیگری که در این آشفته بازار دیده میشود مربوط به سوداگران داخلی است. در شرایطی که کشور با چالشهای اقتصادی بسیار جدی ناشی از تحریمهای ناجوانمردانۀ بینالمللی و سوءمدیریتهای متعدد در تعدادی از سازمانهای داخلی مواجه میباشد، نهادهای مسئول در پی یافتن بیقانونیها و اختلاسهای مالی بزرگ مانند کاغذ، ارز، موبایل، گوشت و ... هستند. اما آنچه از آن غفلت میشود، کژرفتاری اقتصادی ایرانیان است. با آنکه اکثر بازارهای داخلی با کمبود کالا مواجه نیستند اما افزایش قیمت بیدلیل برخی کالاها، شهروندان را وسوسه میکند تا برای حفظ ارزش داراییهای شان، این کالاها را در قیمتهای ناپایدار بخرند و با فروش آن در افزایش قیمت بعدی، به سودهای بادآورده برسند. حتی برخی هموطنان با طمع بیشتری پساندازهای خود را به سرمایه تبدیل میکنند و به خرید و فروش کاذب میپردازند. غافل از اینکه به دلیل بیتجربگی و نقشههای سوداگران اصلی بازار، دیر یا زود سرمایۀ خود را از دست میدهند و یا با مشکلات ثانویه مواجه میشوند. همچنین به دلیل بالا نگهداشتن سطح عمومی قیمتها در بازار، حتماً و قطعاً برای مصرف دوبارۀ همان کالا در میان مدت، مجبورند بهای بالاتری بابت خرید دوباره بپردازند که در آن صورت هم خسارات زیادی را به خود و دیگران وارد میآورند.
آنچه قابل مشاهده است اینکه برخی سوءمدیریتها و فراموشی دو امر مهم: "پیشبینی" و "نظارت" در عدهای از تصمیمگیران، بازارها را به وضعیت ناپایدار وارد کرده و مصرفکنندگان را نسبت به آینده دچار ترس میکند. برجستهسازی و تکرار مستمر این وضعیت ازطریق رسانههای اجتماعی و ماهوارهای نیز امنیت روانی جامعه را برهم زده و این آسیب را تشدید میکند. نمونههایی از وضعیتهای دورهای قیمت سکه و طلا، عملکرد مؤسسات مالی، ارز، خودرو، مواد خوراکی، سهام و ... مؤید این مطلب و خسارات فراوان فعالان غیرتخصصی این حوزه میباشد.
خلاصه اینکه نمونههای زیادی در حوزۀ تورم و رکود، خمودگی مدیریت و توهم اقتصاد نفتی، وابستگی اقتصادی به دلار، آشفتگی بازارها و سراسیمگی مصرفکنندگان؛ قابل مشاهده است که میتوان آنها را در ۳ عبارت زیر خلاصه کرد: حباب بازارها، حباب سوءمدیریت و حباب توهم تحریمهای دشمن.
براساس بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی، وظیفۀ رسانهها برای برون رفت از این شرایط، کمک به ترکاندن این حبابها و دفاع از داراییهای مردمی است. به نظر می رسد در دورانی که رسانههای اجتماعی با سرعت و امکان دسترسی بالای خود به رسانۀ جریان اصلی کشور تبدیل شدهاند، فعالسازی کارکرد آگاهیبخشی میتواند به جای کارکرد آسیبدیدۀ اطلاعرسانی بیهدف، در حل این مشکل و امیدزایی در جامعه به طور فعالانه نقشآفرینی نماید.
ارسال نظر