English

تاملی بر سریال زیرخاکی/پژمان جمشیدی پیش برنده یا لوس کننده؟

بدون شک نقش پژمان جمشیدی در سریال زیر خاکی یکی از برترین های او تا اینجا و از جذابیت های این مجموعه است که ممکن است در ادامه با اور دوز تاکیدی مایه دلزدگی مخاطب از محبوبترین سریال رمضانی امسال شود.

تاملی بر سریال زیرخاکی/پژمان جمشیدی پیش برنده یا لوس کننده؟

سرویس فرهنگی خبرگزاری موج، محمدصالح حجت الاسلامی: پس از حواشی شدیدی که بواسطه رفتار یکی از بازیگران زن حاضر در سریال زیرخاکی به کارگردانی جلیل سامان پیش آمد، در نهایت با تصمیم مدیران رسانه ملی، این سریال به روی آنتن رفت و انتظاری که بواسطه تبلیغات انجام شده برای مردم به وجود آمده بود، پاسخ داده شد. نکته ای که می توان از آن به واکنش درست سازمان صدا و سیما در نگاهبانی از اثری که محصول صرف هزینه از بیت المال و تلاش گروه پرتعدادی از هنرمندان بود، نام برد و آرزو کرد که این رویه ادامه پیدا کند.

از این مسائل حاشیه ای که بگذریم، در سالی که دست تلویزیون از برنامه ای شاخص و رضایت بخش به معنی واقعی و به نسبت زمان مشابه در سالهای پیشین خالی است، باید گفت سریال زیر خاکی به کارگردانی جلیل سامان نسبتا موفق عمل کرده است. شاید برای نقد یک سریال قضاوت کردن در مورد اولین قسمت، کار درستی به شمار نیاید و معمول است که چند قسمت و یا حتی بیش از نیمی از آن اثر را باید دید و سپس به قضاوت نشست اما «زیرخاکی» با یک شروع انفجاری نوید مجموعه ای پر کشش و شگفتانه جدیدی از پژمان جمشیدی را می داد. البته در مورد پژمان این مسئله تقریبا به واقعیت پیوست و طی دوازده روز گذشته بازی جذاب و شیرین او در کنار هنرنمایی تمام قد ژاله صامتی، هادی حجازی فر و گوهر خیراندیش مخاطب را پای تلویزیون نشانده است.

سریال زیرخاکی

سریال زیرخاکی در همان قسمت اول اثبات کرد که جلیل سامان انتخاب جنجالی اش در مورد قالب کار و پژمان جمشیدی  برای بازی در نقش اول سریال جدید، تصمیم مناسب بوده که جذابیت کارش را افزون کرده است.

پژمان جمشیدی با پیشینه ای ورزشی در یکی از محبوبترین رشته های کشور و حضوری موفق در یکی از بزرگترین تیم های فوتبالی و البته تیم ملی، شهرت و محبوبیت میلیونی را تجربه کرده بود. اما وقتی پا به عرصه هنر و آن هم بازیگری در سینما و تئاتر گذاشت کمتر کسی تصوری از ادامه فعالیت موفقیت آمیز او داشت، حتی کاندیدا شدنش برای دریافت سیمرغ جشنواره فیلم فجر را زودهنگام قلمداد کردند اما واقعیت این است که دست کم در آثار کمدی پرفروش چند سال اخیر یکی از برگ های برنده همین بازیگر سابقا فوتبالیست بوده است.

اما حضور در قاب تلویزیون آن هم در یک سریال مناسبتی تفاوتی به مراتب بیشتر از پرده سینما و صحنه تئاتر دارد. بازی در مقابل مخاطب میلیونی تلویزیون که عموما دست جمعی و در گروه های چند نفره به تماشای فیلم ها و سریال ها می پردازند، به مثابه حضور در دربی است. دیگر همه مخاطبان تلویزیون در سطح کشور به چشمانی خریدار و البته تیزبین تبدیل می شوند تا کوچکترین حرکات جذاب و یا اشکال دار را ببینند و در مورد آن سخن بگویند؛ سخنانی که به سرعت در فضای مجازی پژواک یافته و دست به دست می شود.

سریال زیرخاکی

اما جدای از بازی های جذاب بازیگران نکته جذاب بصری دیگر این سریال طراحی صحنه و دکور آن و دقت بر جزییاتش است.، شاید ساختن دکور و طراحی لباس برای آثار تاریخی متعلق به چند قرن پیش عادی شده باشد ولی بازسازی شکل و شمایل افراد و فضاها نزدیک به پنجاه سال گذشته با رعایت همه جزییات، به اضافه انتخاب ته رنگ سپیا برای تصاویر، کمکی است برای سفر ذهن به نیم قرن پیش که شاید برای برخی نوستالژیک و برای عده ای هیجان انگیز باشد. جذابیت کار در حذف اضافات بصری شهری که طی این مدت با رشد چشمگیر امکانات و تغییر شکل و شمایل معماری، خودروها، لباس و سبک زندگی روبرو بوده رخ نمایی می کند که می تواند در استفاده صحیح از تروکاژهای کامپیوتری و یا طراحی و دکو صحنه حرفه ای ریشه داشته باشد. کاری که در آثار قبلی سامان هم به خوبی انجام شده بود.

به هرحال شاید عده ای گمان کنند که این سریال بیشتر متناسب با ایام دهه فجر و سالگرد انقلاب باشد چرا که طبق آنچه دیده شد و اعلام شده این مجموعه در کنار روایت داستان خود به بیان برخی ناگفته ها ی مربوط به رژیم طاغوت می پردازد اما شاید هم به دلایلی یکی از بهترین انتخاب ها برای ایام ماه مبارک رمضان باشد. به هر حال در رمضانی که به دلیل شیوع بیماری کرونا، اکثر تجمعات تعطیل شده و هنوز هم بر حضور مردم در قرنطینه خانگی و رعایت فاصله اجتماعی هوشمند تاکید می شود، نمایش آثار با کیفیت و جذاب می تواند این امر را بر آنها تسهیل کند؛ ضمن اینکه اگر بنابراین باشد که شاهد تغییر وتحولی در زندگی فردی باشیم که به دنبال پیمودن ره صد ساله در یک شب است که اتفاقا پایبندی چندانی هم ندارد، می توان گفت که این اثر کاملا متناسب با ایامی است که به عبادت و خودسازی تعلق دارد.

سریال زیرخاکی

گرچه آنچه گفته شد نظر غالب این روزهای عموم مخاطبان حرفه ای و عام سریال زیر خاکی است، اما نقش آفرینی پژمان جمشیدی همانقدر که پیش برنده و جذاب است؛ به نظر می رسد که کار را از دست کارگردان خارج کرده. در واقع باید توجه کرد که تخصص جلیل سامان ساخت آثار تاریخی و جدی است و حتی خالق سریال زیرخاکی بر غیر کمدی بودن این سریال هم تاکید کرده اما حضور پژمان جمشیدی با شرایط فعلی و حجمی که در قاب تصویر دیده می شود و حتی موقعیت های کمیکی که با حضور سایر بازیگران بویژه هادی حجازی فر، ژاله صامتی و گوهر خیر اندیش در مقابلش به وجود می آورد، تصوری کمدی و نه صرفا مفرح از این مجموعه بوجود آورده است.

پس از پخش قسمت اول، داستان به شکلی طرح شد که می شد گفت با داستانی جدی روبرو هستیم که در جاهایی هم با کمدی شیرین تر شده است اما ادامه این روند چندان پایدار نماند و به سرعت به بخش کمدی ماجرا برگشت و مدتی طولانی در آن سیر کرده است. البته سریال زیرخاکی داستان فردی ساده لوح است که به دنبال گنج می گردد و بهانه ای است که برخی مسائل تاریخی در یک مقطع چهل ساله بیان شود اما ممکن است خنده زیاد و عدم تعادل در رفت و برگشت داستان از کمدی به جدی، کل مجموعه را لوس کند.

البته جدای از اینکه باید در انتظار نشست و دید که ادامه ماجرا به کجا می رسد، می توان پرسید که چه اتفاقی می افتد که فردی همچون جلیل سامان که تقریبا تکلیفش با خودش و کاری که می خواهد انجام دهد روشن است به چنین ساختاری پناه می برد. وقتی می دانیم او در پرداختن به موضوعات حساس تاریخی سیاسی به خوبی و پرتوان عمل می کند چه رخ داده که بیشترین تلاشش در گرفتن بهترین بازی از بازیگر پر استعداد این دیار صرف می شود و داستان تاریخیش اینقدر غیر مستقیم و لرزان بیان می شود؟  آیا همانطور که در یک حالت کلیشه ای برنامه های ویژه افطار به طوری کلیشه ای به محتوایی «اشک‌آور» گرایش پیدا کرده اند، برنامه های جذاب هم در خندوانه ها و استنداپ کمدی ها خلاصه می شوند؟ 

اگرچه نباید فراموش کنیم که جلیل سامان هم در آستانه آغاز پخش سریال طی یادداشتی کوتاه که در صفحه اینستاگرام رسمی سریال زیرخاکی به اشتراک گذاشته شد، یادآور شده است: «سریال زیرخاکی یک سریال معمولی است که سعی کرده‌ام داستانی با موقعیت‌های نسبتا کمیک را در بستر تاریخی روایت کنم. نه با یک کار انقلابی یا سیاسی شاخص مواجهید، نه یک کمدی پرخنده. ....«زیرخاکی» یک سریال معمولی بی‌ادعاست همین...»

 

سریال زیرخاکی

البته می دانیم برنامه ها و سریال های دیگری هستند که فارغ از موفق بودن یا نبودنشان راه دیگری برای جذاب شدن پیش گرفته اند اما در اینجا بر روند کاری جلیل سامان و امثال او تمرکز کرده ایم که  دوست نداریم خود و مخاطب را محروم از نگاه و هنرش ببینیم. افرادی که با جسارت و مهارت آثاری را مقابل دربین برده اند و اکنون تنها خاطره ای از آن سبک و سیاقشان باقی مانده است و انگار دچار یک استحاله در این فضای سطحی نگر شده اند یا اینکه کنج عزلت گزیده و سخن کوتاه کرده اند.

بدون شک مهارت هنری پژمان جمشیدی و سایر بازیگران پر توان و مستعد حاضر در زیرخاکی در چارچوب اراده کارگردان به منصه ظهور رسیده و قطعا تلاششان ارزشمند است. اما باید از این کارگردان گزیده کار کم حاشیه خواست که از همه این استعداد در راستای استانداردهای خودش بهره گیرد که نتیجه هم قابل توجه باشد. مخاطب بی تردید قدر کیفیت و خوراک خوب فرهنگی را می داند و به آن بهای بیشتری می دهد تا آثاری صرفا سرگرم کننده.

آیا این خبر مفید بود؟
خبرنگار:
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

  • جواد

    تمامی فیلمهایی که پژمان جمشیدی بازی کرده رو دیدم
    این از خصوصیت سینمای ایران هست که هر کسی میتونه سرش بندازه پایین و بیاد بازیگر بشه
    به نظر من پژمان جمشیدی برگرده همون فوتبالش بازی کنه احتمال موفقیتش خیلی بیشتره.

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه