محمدرضا مصباح:
از ترس کرونا برای مرگ سینمای ایران نسخه نپیچید!
تهیهکننده سینمای ایران از مسئولین خواست تا به بهانه کرونا و با تعطیلی جشنواره فیلم فجر، زمینه سرمایه سوزی و مرگ سینمای ایران را فراهم نسازند.
به گزارش خبرگزاری موج، محمدرضا مصباح، تهیهکننده سینمای ایران ، در یادداشتی که در اختیار رسانه ها قرار داده است نسبت به تصمیم احتمالی مدیران سازمان سینمایی برای تعطیلی این دوره جشنواره فیلم فجر واکنش نشان داده و عنوان کرده است که "از ترس کرونا، برای مرگ سینمای ایران نسخه نپیچید!"
متن این یادداشت به شرح زیر است:
در خبرها آمده است که نیمه آذر، درباره برگزار نشدن یا شدن سی و نهمین جشنواره فیلم فجر تصمیمگیری خواهد شد. این در حالی است که پیشتر از برگزاری قطعی این دوره جشنواره به دبیری « سیّدمحمدمهدی طباطبایینژاد » اخبار رسمی رسانهای شده بود و با طرح این موضوع، به نظر میرسد، نوعی عقبنشینی تحت تأثیر القائات رسانهای ناشی از وجود شرایط کرونایی در مدیران و تصمیمگیران سینمای ایران رخ داده است.
باید به این نکته توجه داشت که بحث برگزاری جشنواره، با اکران عمومی فیلمها، مباحثی جداگانه است و اگر سینماها در روزهای اوج کرونایی تعطیلاند که باید چنین هم باشد، این ربطی به تعطیلی جشنواره (به عنوان یک رویداد تخصصی) ندارد.
واقعیت این است که جشنواره فیلم فجر بیش از هر جشنواره دیگری برای اهالی سینمای ایران اهمیت دارد. متولیان سینمای ایران و افکار عمومی قطعا متوجه این هستند که چشمانداز همه کسانی که با صرف سرمایه و هزینه و دردسر، در این سال سخت فیلم ساختهاند، به سمت ارائه اثرشان به ویترین و آوردگاه جشنواره فیلم فجر است. حال اگر به فرض این جشنواره برگزار نشود یا با تأخیر برگزار شود، یک سرمایه سوزی بزرگ رخ میدهد و تمام انگیزه و شوق عوامل و تولیدکنندگان فیلمها از بین میرود و این یعنی یک ضربه روحی بر نیروی انسانی فعال در سینمای ایران.
از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که ضرورت برگزاری جشنواره فیلم فجر، در ایام بزرگداشت پیروزی انقلاب اسلامی در دهه فجر است که معنا مییابد و شور و حالی که این رویداد به مناسبت دهه فجر به جامعه منتقل میکند، اهمیت تاریخی داشته و دارد. بخش جهانی این رویداد بنا به ملاحظاتی به اردیبهشت ماه منتقل شد و اگر بخش ملی جشنواره فیلم فجر هم به ماه دیگری منتقل شود، آثار منفی و بدی در پی خواهد داشت و اصولا معنای ماهوی خود را از دست خواهد داد.
در شرایطی که کشورهای مختلف دنیا با برپایی رویدادهای اینگونه در شرایط کرونایی کنار آمدهاند، آیا منطقی این نیست که مدیران سینمایی ما هم تدبیر و مدیریت را در شرایط بحرانی بالا ببرند و شرایط طوری تأمین شود که بتوان جشنواره فیلم فجر را با همه ملاحظات، در زمان خودش برگزار کرد؟
آیا برپایی آنلاین جشنوارههای دیگر در این ماهها، در زمینه ابتلا به کرونا، زمینهساز فاجعه شده است؟ آیا با طرح «مردمی بودن» جشنواره فجر، باید خط تخصصی و فرهنگی آن را از دیگر جشنوارهها جدا کرد و بی فکر و ملاحظه و تحقیق و تدبیر رأی به تعطیلی آن داد؟
آیا اصولا جشنواره فیلم فجر، رویدادی است که صرفا با حضور مردم و در سالنهای سینما معنا مییابد و نمیتوان آن را استثنائا امسال با شیوههای متفاوت برگزار کرد که شور مردمی آن هم پاسخگوی نیاز مردم باشد و هم به خواسته طیف گسترده اهالی سینمای ایران پاسخ بدهد؟
به نظر میرسد این روزها، کسانی که فعالیتی نداشتهاند و فیلمی برای ارائه به جشنواره ندارند، تلاش میکنند تا از دکل کووید۱۹ بالا بروند و بر تعطیلی جشنواره فیلم فجر دامن بزنند اما واقعیت این است که این عده، نماینده سینماگران و مردم نیستند.
من به عنوان تهیهکنندهای که امسال در شرایط سخت کرونایی فیلمی را آماده ارائه به جشنواره دارم، امید دارم این فیلم دیده شود و مورد توجه و نقد و نظر قرار بگیرد. من اجازه نمیدهم تحتتأثیر فضاسازی این عده، حق عواملم که با جان و دل زحمت کشیدند، پایمال شود.
قطعا برپایی جشنواره فیلم فجر با نظر ستاد ملی مبارزه با بیماری کرونا و با رعایت پروتکلهای بهداشتی معنا مییابد. اگر پیک شیوع و ابتلا به این بیماری در ماههای پیشرو، همچنان بالا رفت، میتوان با حذف حضور مخاطب، فیلمها را برای داوران نمایش داد و صرفا برگزیدگان جشنواره را معرفی کرد. اگر پیک، در شرایط متوسطی بود، میتوان همانند جشنواره فیلم کودک (که البته بخش عمدهاش به صورت مجازی برگزار شد و بخشی از آن به صورت فیزیکی)، فیلمها را در یک سالن با حضور حداقلی افراد به نمایش گذاشت و نشستها را با رعایت شدید پروتکلهای بهداشتی کرد و دست آخر، اختتامیه را به شکلی که باید، برپا کرد.
حرف آخر این که؛ «کرونا» سال بعد یا سالهای بعد، از بین خواهد رفت، اما با تعطیلی جشنواره فیلم فجر، ضمن آن که یکی از مفیدترین رویدادهایی که به جامعه انرژی مثبت میبخشد را حذف کردهایم، در واقع شناسنامه سینمای ایران را هم باطل کردهایم چرا که با این خبط و بیتدبیری محض، سینمای ایران، در روزگار پساکرونا، بدون نقشهراه و در سردرگمی محض به سر خواهد برد و میشود زوال و مرگ تدریجی آن را از همین حالا متصور بود.
ارسال نظر